روی یکی از صندلیهای پارک بنشینید و به محوطه بازی کودکان دقت کنید. بچهها را که در حال دویدن، پریدن یا بالارفتن از اسباببازیها هستند، نگاه کنید. پیداکردن بچههایی که با جسارت بیشتری از وسایل بازی استفاده میکنند، اصلا سخت نیست. انگار قدمهایشان را محکمتر برمیدارند و از اینکه هر کدام از وسایل بازی جدید را حتی برای اولینبار امتحان کنند، ترسی ندارند، اما بچههایی را هم میتوانید ببینید که برای قدم برداشتن حتی در سطح صاف از پدر و مادرشان کمک میخواهند. این تفاوت بارز رفتار به عقیده روانشناسان به دلیل خصوصیتی به نام «اعتمادبهنفس» است.
تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولینبار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولا این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «باریکلا که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!»
به نظر می رسد بعضی از بچه ها با اعتماد به نفس بیشتری متولد می شوند و عده ای هم کمتر به توانایی های خودشان اعتماد دارند، اما مطمئن باشید شما به عنوان پدر و مادر کودک می توانید کارهای زیادی برای او انجام دهید تا بتواند بهتر و موفق تر از قبل عمل کند، بنابراین نا امید نباشید و فکر نکنید همه چیز به ذات و خصوصیات ژنتیکی کودک وابسته است، شما هم نقش بسیار مهمی در ایجاد و حفظ سلامت روحی و عاطفی کودک دارید.
در ضمن، فراموش نکنید کودکی که به خودش بیشتر اعتماد دارد، در مقابل مشکلات هم انعطاف پذیرتر بوده و بهتر واکنش نشان می دهد.
پس ابتدا نیازهای اولیه کودک را برایش فراهم کنید (سرپناه، غذا و لباس )؛ شاید این نیازها بسیار ساده و پیش پا افتاده به نظر برسد، اما باید تامین شود تا بتوان به نیازهای روحی کودک فکر کرد؛ البته بی شک این مرحله بسیار سخت تر از تامین نیازهای فیزیکی است.
شیوه های متفاوتی برای تربیت و تقویت اعتمادبهنفس کودک کودکان وجود دارد، ولی اغلب متخصصان می گویند رعایت دستورالعمل های زیر برای پرورش کودک و تامین نیازهای روحی او، مناسب و البته ضروری است:
الگوی مثبتی برایش باشید
حتما شما هم چند بار در دوران نوجوانی چنین جملههایی را به زبان آوردهاید: «آرزو دارم این کار را انجام دهم، اما نمیتوانم.» این جملههای منفی که ناشی از ناتوانی در انجام امور است، به رفتار والدین مرتبط است. کودکان دقیقا از رفتار پدران و مادران الگوبرداری میکنند. پس اگر مشغول انجام کاری هستید و مستاصل هم شدهاید، از این جمله استفاده نکنید: «رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم اما اصلا نمیتوانم تا آن موقع این کار را انجام دهم.» با بیان چنین جملههایی غیرمستقیم به فرزندتان نداشتن اعتمادبهنفس را منتقل میکنید. حتی اگر قادر به انجام کاری نیستید، مثبت صحبت کنید: «رییسم خواسته این فایل را روی سیستم پاورپوینت اجرا کنم. هنوز نتوانستهام ولی تمام تلاشم را انجام میدهم و مطمئنا به نتیجه دلخواهم میرسم. با یک برنامهریزی صحیح حتما میتوانم انجامش دهم.» در تمام این مدت فرزند شما به گفتههایتان گوش میدهد و به اینکه با یک کار سخت چگونه برخورد میکنید، توجه دارد.
بخش مهمی از شکلگیری اعتمادبهنفس کودک به انتخابهای مستقل او بستگی دارد. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد
بگذارید ریسک کند
به فرزندتان بیاموزید حتی اگر نتیجه نهایی آنچه انتظارش را داشته، نباشد، اینکه راه مورد علاقه خود را انتخاب و برای انجام آن تلاش کند، ارزشمند است و بخش زیادی از کار را پیموده است اما این تفکر مخصوص افرادی است که اعتمادبهنفس دارند و از به نتیجه نرسیدن نمیترسند. فرزندتان را ترغیب کنید در فعالیتهای گروهی در مدرسه مانند عضویت در تیمهای ورزشی، گروههای موسیقی یا حتی گروههای علمی شرکت کند. با این کار او فرصت نشان دادن تواناییهایش را به دست میآورد و حتی ممکن است در این گروهها به عنوان سرگروه نقشهایی را برعهده بگیرد که در تقویت اعتمادبهنفس او نقش زیادی خواهد داشت.
اقدام دیگری که میتوانید انجام دهید، برنامهریزی برای گردشهای کوتاه اما هیجانانگیز خانوادگی است؛ دوچرخهای کرایه و مسیری را از قبل انتخاب کنید و به فرزندتان بگویید یک گردش غیرمنتظره دارید. مسیر حرکت را به او نگویید. بگذارید در عمل انجام شده قرار بگیرد، ترس را بیازماید و اعتمادبهنفسش افزایش پیدا کند.
مسابقههای 2 نفری بین خودتان و او ترتیب دهید؛ بذرهای یک گیاه خاص را تهیه کنید و از فرزندتان بخواهید آن را بکارد و مسوولیت پرورشاش را برعهده بگیرد. با دیدن روند رشد گیاه شما و رسیدگیتان به آن، او هم ترغیب میشود این کار را انجام دهد و ترس از انجام کارهای انفرادی کمکم در وجودش از بین میرود.
به او حق انتخاب بدهید
وقتی برای خرید لباس کودک میروید، به هماهنگکردن رنگهای لباسهای مختلف توجه میکنید اما ممکن است فرزندتان رنگهایی را انتخاب کند که خیلی هم با هم جور نیستند و شما دوست ندارید لباسی با آن رنگها بپوشد.
اینکه کودک شما چند رنگ ناهماهنگ را انتخاب کند، خیلی بهتر از این است که همیشه شما انتخاب کنید. به او حق انتخاب بدهید. بخش مهمی از شکلگیری اعتمادبهنفس کودک به انتخابهای مستقل او بستگی دارد. حتی اگر انتخابهای درست و بجایی نباشد. مطمئن باشید پس از چند بار، انتخابهای درستی خواهد داشت چون به خودش اعتماد دارد.
به اندازه ستایشش کنید
برای تشویق کودکتان هم حد و مرزی قائل شوید. اینکه دختر 10 ساله شما از دستمال کاغذی برای پاک کردن لبش هنگام غذاخوردن استفاده میکند امری بدیهی است و نیازی نیست بابت این کار هدیهای دریافت کند. بچهها خیلی سریع همه چیز را میآموزند و شما به صورت ناخودآگاه به این دلیل که حس پدر و مادری دارید، آنها را تشویق میکنید. اینکه کودک را تشویق میکنید، بسیار عالی است اما به او حسی واقعی ببخشید و این حس را اغراقآمیز نکنید. در غیر این صورت فکر میکند این کارهای ساده هم حتما خیلی سخت بوده و فقط او از عهده انجامش برمیآید.
بگذارید مشکلاتش را خودش حل کند
بچهها با حل مشکلاتشان، اعتمادبهنفسشان را تقویت میکنند و به تواناییهای خود پی میبرند. آیا فرزندتان را در حالی که مشغول پیداکردن یک تکه پازل است فقط تماشا میکنید یا سریع تکه پازل گمشده را برایش پیدا میکنید؟ آیا وقتی به سختی مشغول بستن دکمههای لباس با بند کفشش است، سرزنشش میکنید و خودتان انجام این کار را به عهده میگیرید یا اجازه میدهید برای چند بار دکمهها را جابجا ببندد یا بند کفشش وسط راه باز شود؟ مطمئن باشید اگر بتواند این کارهای ساده را بارها اشتباه انجام دهد، حتما در آینده با اعتمادبهنفس بیشتری مشکلهای بزرگتر را به تنهایی حل میکند.