تاكنون گوشتان را به در يا ديواري چسباندهايد تا صداهاي پشتش را تشخيص دهيد؟ شناسايي اينكه صدا مردانه است يا زنانه، عصباني و پرهياهوست يا آرام و مهربان، متعلق به پدربزرگتان است يا خواهر كوچكتان، همسايه ديوار به ديوار يا غريبهاي پشت در بخصوص اگر سكوت و آرامش برقرار بوده باشد، آسان است، نه؟ همين حالت را جنين انسان از اواخر پنجماهگي در رحم مادر دارد و از آنجا كه تمام مدت با مادر است، صدا و حالات او را تا پايان 9ماهگي بهتر از هرصداي ديگري ميشنود و ميشناسد.
جنين از هفته هجدهم به بعد ميتواند صدا بويژه صداي مادرش را بشنود و طبق يافتههاي دانشمندان از ماه ششم كه سيستم شنوايي او كاملتر ميشود، در برابر اصوات شنيدهشده واكنش نشان دهد. صوت از پس استخوانها، مايع و بافت رحم به گوش او ميرسد. محققان توانستهاند با نواختن اصواتي خاص براي چند جنين برخي از اين واكنشها را بررسي كنند و دريابند سهمي از اين واكنش را ميتوان به يادگيري او اختصاص داد.
استفاده از زمان
در ماه هفتم رشد به بعد، ساخت و ساز سلولهاي مغزي و عصبي كودك گستردگي بيشتري ميگيرد. طبق برخي تحقيقات، شماري از اين سلولها اگر بخوبي تحريك نشوند، پيش از تولد نوزاد در خطر ازكارافتادگي و مرگ ياكاهش كاركرد قرار ميگيرند. تحريك مناسب آنها سبب برقراري اتصال مناسب با ديگر سلولها و پايداري اين اعصاب و سلولها ميشود و واضح است كودكي كه برخي سلولهاي عصبي و مغزي او فعال نيست در چه موقعيت هوشي و يادگيرياي نسبت به كودك ديگري قرار دارد كه سلولهايش واكنش بهتري به تحريكات نشان داده است.
بنابراين ميتوان گفت اگر پدر و مادري با اطلاع از نحوه كاركرد احساسهاي مغزي و سيستم شنوايي جنين، فرصت پيش آمده را براي برقراري ارتباط با او از دست ندهند چندگام جلوتر و كودكشان نيز باهوشتر از كودكان ديگر خواهد بود. يكي از اين فرصتها، استفاده از صدا به منظور تقويت تكامل جنين و ارتباط صوتي از طريق خواندن لالايي براي نوزاد يا قصه و كتاب براي كودك است.
اثرگذاري بر جنين
استفاده از اثرگذاري صدا بر جنين براي والدين چند حسن دارد. يكي از مهمترين مزيتها اين است كه ميتوان با زمزمههاي آرام، زير لب خواندن شعرهاي ساده و به كاربردن نوايي آهنگين و ملايم به آرامش كودك كمك كرد و سبب بهبود يا پيشرفت بهتر مغزي، حسي و حتي شكلدادن به شخصيت او شد. مهم نيست چه شعري يا چه متني را ميخوانيد، زيرا جنين هنوز زبان نياموخته است و متوجه معنا و مفهوم كلمات نميشود. بنابراين، بيش از آنچه ميخوانيد، نواي ملايم و آهنگ آرامشدهنده صدايي اهميت دارد كه او ميشنود. پس از تولد نيز توسل به اين آهنگها و تكرار آن زمزمههاي آشنا، بسي آرامبخش است و هنگامي كه نوزاد از گريه دست برنميدارد روشي خوب و مفيد براي ساكتكردن يا خواباندن او خواهد بود.
آموزش در دوره جنيني
جلو افتادن از والدين ديگر و اثرگذاري از طريق صدا به معناي آن نيست كه كسي با بيان مسائلي چون ضرب و تقسيم رياضي يا خواندن فرمولهاي فيزيك و تكرار عناصر شيميايي به صداي بلند اميدوار باشد كه فرزندش در آينده رياضيدان يا فيزيكدان خواهد شد يا گمان كند با خواندن اشعار و ترانهها و استفاده از موسيقي كاري كرده كه كودكش در آنچه ناخودآگاه افراد ناميده ميشود با سرايش شعر آشنا شود يا ترانههاي بهتري بسرايد و موسيقي خوب را از بد تشخيص دهد! مقصود از كمك به يادگيري و آموزش كودك در اين زمان، بيشتر نگاه و توجه به جنبه تكاملي و تقويتي آن است.
به عنوان مثال مادري كه اشعار آرام و آهنگين را در دوره حاملگي زمزمه ميكند، ميتواند اضطراب را از كودك دور كند و با رشد كودك در فضاي آرام، شخصيت او را از استرس در امان نگاه دارد. همچنين است استفاده ازموسيقي كه ميتواند رشد و تكامل مغز كودك را چه ازطريق احساس مادر، چه از طريق شنيدن با واسطهاي مثل جداره و ديواره رحم سبب شود. رشد مغزي بهتر يعني رشد و گسترش قابليتهاي ادراكي، توسعه قابليتهاي ادراكي يعني افزايش مهارت يادگيري، توان يادگيري يعني شناخت بهتر دنياي پيرامون و كسي كه شناخت بهتري داشته باشد بخت و اقبال بيشتري براي موفقيت دارد. هر كه زودتر به ابزار مثبت موفقيت دست يازد، واضح است زندگي مثبت و بهتري خواهد داشت.
تقويت ادراك و حواس
بچهها پس از تولد افزون بر شنيدن، در احساسها و ادراكهايي چون ديدن، لمس كردن، بوييدن و مانند اينها بسرعت قوي و توانا ميشوند و لايهها و پيچوخمهاي ذهن و مغزشان دنياي پيرامون را بيشتر با اين حواس ضبط و ثبت ميكند. با اين حال اثرات صدا و كلام همچنان همراه است، حتي وقتي خانوادهها به جنبههاي ديداري يا لمسي كودك توجه ميكنند: «اين چيه؟» عروسكي را نشانش ميدهند! «اين كيه؟» به كسي اشاره ميكنند! «نه... نه...» نوازشش ميكنند! بخش تقريبا كاملي ازيادگيري زبان و توانايي سخنگويي نيز از راه صداست. صدا، نوا، موسيقي و كلام در دوره پس از نوزادي و ورود به سالهاي كودكي نيز همچنان بخش قابلتوجهي ازپرورش يا آموزش او را شكل ميدهد. از اين رو، يكي از بهترين راههاي بهرهبردن ازصوت براي تقويت ادراك، آموزش و پروراندن قدرت تخيل و تصور او بخصوص در سالهاي اوليه كودكي، خواندن شعر و قصه براي او با صداي مادر و پدر است.
كتابخواني براي كودك
خواندن كتابهاي ساده شعر و قصه براي كودكان مزاياي بسيار دارد، چه در ساعاتي باشد كه قصد خواباندن او را داريد، چه در ساعاتي باشد كه بيدار است و قصد سرگرم كردنش را داريد. پيش از خواب، بهانهاي ميشود براي شنيدن صداهاي آشنا؛ بنابراين آرامش را براي او به ارمغان ميآورد. در بيداري نيز علاقه بيشتر به والدين و ارتباط بهتر او را با آنها افزايش ميدهد. اين علاقه به همين دليل ميتواند مسبب شكلگيري رابطه بالعكس، يعني از سوي والدين به كودك نيز بشود. بگذريم از اينكه با جاي دادن شخصيتهايي در قصهها و اشعار، علاوه بر افزايش قدرت تصور، تربيت غيرمستقيم و آموزش رفتارهاي هنجار به او نيز ممكن ميشود و كودك به اينگونه علاقهمند ميشود وقت خود را حتي براي يادآوري اين دوران شيرين در دوره نوجواني و جواني هم صرف مطالعه و يادگيري از طريق آن كند. خواندن كتاب، قصهگويي و شعرخواني افزون بر آنكه كودكان را علاقهمند به مطالعه و كتابخوان ميكند، منافعي نيز براي والدين، ديگر اعضاي خانواده و حتي اجتماع دارد. اگر چنين رويكردي در فرزندان شكل بگيرد، والدين و مربيان نياز چندان زيادي به كلنجار رفتن براي مدرسه رفتن، درس خواندن، مشق نوشتن، تمرينكردن و يادگيري آنها ندارند.
در حاشيه صدا
فرزندي كه از كودكي مغز خود را با تصوركردن و مطالعه پرورش داده، مشكلات را بهتر ميتواند تخيل كند. همراه با تخيل، تحليل مسائل و مشكلات پيش روي او نيز بهتر صورت ميگيرد و راحتتر برطرف ميشود. خانواده و اجتماع نيز با بودن چنين افرادي، مشكلات كمتري بخصوص درزمينههاي فكري، فرهنگي و رفتاري خواهد داشت. كافي است تصوير كنيد خانوادهاي را كه با دعوا و جنجال و سفسطه قصد حل مشكلاتشان را دارند و خانوادهاي را كه با آرامش و منطق و زباني شايسته از وقوع مشكلات بيشتر پيشگيري ميكنند.
اگر خوب نگاه کنيد، رد پاي آن صداهاي موزون، اشعار آهنگين، خواندن قصههاي خيالبرانگيز، علاقهمندي به مطالعه و كتابخواني و درنهايت تربيت فرزندي بهتر در توجه والدين به اثرات صداهايي است كه از دوره جنيني با او همراه شده است؛ توجهي كه با افزايش مهارتهاي شنيداري در او صورت گرفته است؛ طنيني كه صداي بلند يا آرام، جنجالگونه يا آرامبخش از حالت جنيني تا پس از كودكي در گوش او پيچيده است.