طی قرنها، والدین احساس می کردند که اگر بچه ای را به سن بلوغ برسانند، کاری مهم انجام داده اند و اگر فرزندانشان در برابر بیماری ها، حوادث و تجاوزات زنده بمانند، موفقیتی بزرگ کسب کرده اند.
امروزه بچه ها از مزایای داروها و فن آوری بهره می برند، اما والدین امروزی دیدی پیچیده تر پیدا کرده اند.
آنان می خواهند فرزندانی پرورش دهند که دارای خصوصیاتی مثل:
با شهامت، مسئول، موفق، باهوش و ... باشد.
در دنیای امروزی والدین در تلاش و تقلا هستند که کودکانشان را در بهترین کلاسهای ورزش، زبان، هنر و .. ثبت نام کنند و پیش از سن مدرسه آنان را به خواندن(مطالعه) و اجرای برنامه های هنری ترغیب نمایند.
از سن دبستان تا دبیرستان بچه ها گرفتار برنامه ریزی های سنگین و کلاسهای فشرده هستند و همه اینها برای داشتن یک فرزند باهوش است.
در ادامه چند نکته درباره پرورش فرزندان باهوش ارایه می گردد:
آرام باشید و نسبت به توانایی طبیعی و خدادادی فرزندتان برای یادگیری اعتماد داشته باشید. برخی از والدین گمان می کنند که فرزندشان نیازمند آموزش های رسمی هستند و لذا شروع به برنامه ریزی آموزشی و کلاسهای مختلف از سنین کودکی برای آنها می کنند. خبر خوش به این والدین این است که لازم نیست نگران باشید می توانید آسوده باشید. به چیزهایی که فرزندتان بدون کمک کسی تاکنون یادگرفته و از این به بعد هم یاد خواهد گرفت فکر کنید. مثلا از راه رفتن بدون کمک دیگران، صحبت کردن به یک زبان پیچیده تنها از راه مشاهده و تعامل؛ و بدون هرگونه آموزش رسمی. پس اگر عقب بایستید و راحت باشید آموزش و یادگیری اتفاق خواهد افتاد. در واقع ممانعت از یادگیری یک کودک امری غیر ممکن و محال است.
فرزندتان را در دنیای خود سهیم کنید: بچه ها با تجربه کردن از دنیای اطراف یادگیری خواهند داشت. هیچ کتاب درسی و یا کلاسی نمی تواند جای تجربیات دم دستی را بگیرد. فرصتهای زیادی برای تجربه کردن دنیا برایشان فراهم کنید. موزه بروید، پارک بروید، مراکز طبیعی و تفریحگاهها، کتابخانه ها، نمایشگاه، تئاتر و سینما و دیگر فعالیتهای مختلف.
برخی از والدین گمان می کنند که فرزندشان نیازمند آموزش های رسمی هستند و لذا شروع به برنامه ریزی آموزشی و کلاسهای مختلف از سنین کودکی برای آنها می کنند.
بگذارید بچه ها ببینند که شما رویاها و احساسات خود را دنبال می کنید. بگذارید ببینند چطور مشکلات را حل می کنید و راه حل می یابید؛ در کارهایتان با آنها سهیم شوید. بچه ها با نمونه ها و با دیدن آنکه شما مرتبا در حال فراگیری و رشد هستید یاد می گیرند. با این کار آنها از تقلید شما احساس خوبی خواهند داشت
پیرو اولویتها و علاقمندی های کودکتان باشید: در را نبندید و تنها فرصتهای یادگیری را از طریق ارزش ها و مفاهیم انتزاعی دنبال نکنید. تمام انسانها بیشتر هنگامی که بر اساس علاقمندی های خود اقدام می کنند یادگیری برای شان محقق می شود. مثلا بچه ها می توانند ریاضیات را از طریق آشپزی، تاریخ را از طریق بازی ها و علوم را از طریق درست کردن گلوله های گلی یاد بگیرند.
ساختارها را کاهش دهید تا آزادی ها گسترش یابد: تمام بچه ها در هر سنی محتاج یک زمان به اصطلاح سکون برای خواندن و کشف کردن هستند. گاهی اوقات به نظر می رسد که در این اوقات آنها هیچ کاری نمی کنند اما این خستگی و ملامت می تواند راهی به سوی حوادث بزرگ و کشفیات جدید باشند. برنامه ریزی بیش از حد مکرر برای کودکان امکان و انرژی لازم برای پرداختن به امور مورد علاقه شان از آنها می گیرد.
برای فرزندتان داستان سرایی کنید: برای نوزادان و نوپاها دنیا را به همراه آنها داستان سرایی کنید. مثلا زمانیکه مشغول لباس شستن هستید با آنها حرف بزنید، درباره کارتان با آنها صحبت کنید و توضیح دهید که وقتی برای قدم زدن بیرون می روید چه چیزهایی می بینید. کم کم که به سن نوجوانی و جوانی رسیدید تا جایی که ممکن است آنها را به کار گیرید یعنی موقعیتهای کاری یا اجتماعی چالش برانگیز را با آنها سهیم شوید، داستان های خانوادگی را برای شان بگویید و در شرایط مالی خانواده از کمک آنها استفاده کنید.
با فرزندتان بخوانید(مطالعه کنید): مطالعه کردن دنیایی جدید به روی کودک باز می کند.خواندن برای کودک حتی از زمانی که در رحم مادر است می تواند آغاز گردد. کتاب خواندن های شبانه را به یک برنامه همیشگی برای آنها تبدیل کنید که حتی زمانی که خواندن را یادگرفتند ترکش نکنید. خواندن یک کتاب یا یک سری کتاب را با صدای بلند یک راه خوب برای ارتباط بیشتر اعضای خانواده حتی در سنین نوجوانی است. همچنین اجازه دهید آنها شاهد لذت بردن شما از خواندن کتاب یا رمان مورد علاقه خود باشند.
یادگیری را با زندگی کردن برای شان مدل سازی کنید: بگذارید بچه ها ببینند که شما رویاها و احساسات خود را دنبال می کنید. بگذارید ببینند چطور مشکلات را حل می کنید و راه حل می یابید؛ در کارهایتان با آنها سهیم شوید. بچه ها با نمونه ها و با دیدن آنکه شما مرتبا در حال فراگیری و رشد هستید یاد می گیرند. با این کار آنها از تقلید شما احساس خوبی خواهند داشت.
با طرح سوالاتی، سوال آنها را به خودشان برگردانید. سوالاتی برای شان مطرح کنید که دروازه هایی برای شناخت و کشف بیشتر به روی آنها باز کند مثلا:" به نظر شما آن پرنده چکار می کند؟" یا " فکر می کنی آن قایق از کجا آمده است؟"
به علاوه شما می توانید سوالات شان را هم به خودشان بازگردانید. مثلا اگر فرزندتان پرسید :"چرا پرنده ها در زمستان به سمت جنوب کوچ می کنند؟" بهتر است در ابتدا بگویید:" این سوال خوبی است ولی به نظر خودت چرا این کار را می کنند؟"