اگر هدف تربیت، نهادینه سازی ارزش ها باشد، باید یک محیط تربیتی نسبتاً بی آفت- یا حدّاقل کم آفت- را شکل داد. بدون این مقدّمه، ثمردهی تربیت آرمانی، توقعی گزاف است.
تأثیرگذاری بر دنیای کلان امروز از توان ما بیرون است. لذا در سایه ی این محیط بزرگ باید محیطی کوچک تر برای متربّی ساخت. روشن است که در محیط حفاظت شده، محدودیّت ها افزون تر است. امّا مهم این است که می توانیم با وجود این محدودیّت به هدف طلایی تربیت آرمانی دست یابیم.
حالت ایده آل تربیت این است که محیط متربّی به طور کلّی عاری از آفت ها باشد ولی لزوم تعامل با جامعه ی بزرگ، این صیانت مطلق را امکان ناپذیر و غیر عملی می کند. به این ترتیب سیاست حفاظتی تربیت آرمانی این خواهد بود که تا حدّ امکان، از مطرح شدن آفات برای متربّی بکاهد. «یک آفت کمتر، بهتر» استراتژی صیانتی تربیت آرمانی در عصر حاضر است. تربیت در محیط باز، تربیت در محیط بسته به این ترتیب می توان گفت: «نهادینه ساختن ارزش ها در محیط های «بسته» جواب می دهد و در محیط های «باز» عقیم می ماند.»
به محض استفاده از لفظ «بسته»، ممکن است در ذهن مخاطب دافعه ای نسبت به راهبرد صیانت ایجاد شود. ممکن است تلقّی مخاطب از محیط بسته، محیطی خفه باشد که با زور و اجبار و تحکّم همراه است. محیطی که ارتباطش با عالم بیرون خود قطع است. محیطی که افراد آن از تعامل با جامعه ی اطراف شان منع می شوند. محیطی غار مانند که ساکنان آن در عزلت و انزوا زندگی می کنند، انسان هایی که استفاده از تکنولوژی روز را به طور مطلق نفی می کنند و با فناوری های مدرن به طور کلّی مخالف هستند و...
امّا منظور ما از محیط بسته هیچ یک از این ها نیست. برای آن که تلّقی صحیحی از محیط بسته بدهیم نخست محیط باز را تعریف می کنیم و سپس تلقّی خود از محیط بسته را تشریح می نماییم.
محیط باز: محیط باز تربیتی محیطی است که با موج زرق و برق های شهوی دنیای جدید، همراهی می کند. آغوش به روی بیشتر آن ها می گشاید. در برابر فضای ضدّ ارزشی، منفعل عمل می کند. در محیط باز، محدویّتی در کار نیست به متربّی اجازه داده می شود که ارزش های خود را از جامعه ی پیرامونش بگیرد. در محیط باز، مربّی تعیین کننده ی ارزش ها نیست بلکه محیط غالب، ارزش های خود را به متربّی تحمیل می کند. در چنین محیطی، تربیت هم گرا معنا ندارد و اگر هم مربّی بخواهد متربّی را ارزش مدار تربیت کند او این تربیت را نمی پذیرد؛ متربّی در محیط باز با تحریکات مختلف محیطی خو گرفته ، مزه ی شهوات را چشیده و نظام فکری خود را بر اساس آن بنا نموده است. لذا اگر مربّی بخواهد وی را از این فضا جدا کند و محدودش نماید از وی نمی پذیرد؛ چون لازمه ی پذیرش آن را از دست دادن جذّابیت ها و آسودگی های محیط باز می داند.
محیط بسته، محیطی خود ساخته اما ارزش مدار است. در چنین محیطی عوامل مزاحم تربیت، تا حدّ زیادی راه رسوخ نمی یابند و عقلانیت متربّی از معرض حجاب ها به طور نسبی به دور می ماند
محیط بسته: در مقابل، محیط بسته، محیطی است که آگاهانه توسّط مربّی (و در شکل ایده آل آن، خود شاگرد) نظارت و کنترل می شود. ملاک این کنترل آگاهانه، عقلانیّت و دیانت است. مربّی ارزش مدار بر این فضا تسلّط نظارتی دارد. او معیارهای ارزشی خود را در ساخت این محیط اعمال می کند. به این ترتیب فرآیند تربیت، زیر نظر دقیق وی شکل می گیرد و عنان متربّی عملاً به دست حوادث سپرده نمی شود. طبیعی است که در چنین محیطی ارتباط متربّی با جامعه ی صیانت نشده اش محدود می شود. او آزادانه با همه ی مبادی ارتباطی، رابطه ندارد. اطلاعات، تحت نظارت مربّی و به صورت کنترل شده به دست متربّی می رسند. محیط بسته، محیط صیانت شده است. روابط متربّی با رسانه ها، دوستان و آشنایان و ... حساب شده و ضابطه مند است.
این نظارت هر جا لازم است مستقیم و هر جا لازم نیست، به صورت غیرمستقیم اعمال می گردد ولی به هر طریق عنصر نظارت، همواره بر قرار است. محیط بسته یک محیط صد در صد محصور نیست.
منظور از محیط بسته بی ارتباطی با دیگران و محرومیت از تکنولوژی روز نیست قائلان به محیط بسته می توانند به طور عادی در فضای جامعه ی خود زندگی کنند. واقعیّت را می پذیرند که «نمی توان همه ی درها را بست» ولی البتّه این بدان معنا نیست که «پس همه ی درها را خودمان بگشاییم».
مربّی در محیط بسته می کوشد متربّی «تا جایی که ممکن است» در هوای سالم تنفّس کند. البتّه تهیّه ی چنین محیطی کار چندان ساده ای نیست.
نخستین شرط تهیه ی چنین محیطی آن است که مربیّان اعتقاد داشته باشند «کم شدن حتّی یک عامل مضرّ در محیط تربیتی هم غنیمت است». وقتی منطق «یک آفت کم تر، بهتر» حاکم شد، مربّی تلاش خود را آغاز می کند و در سنین حسّاس رشد، شاکله ی متربّی را به دور از آفات رشد می دهد. پس محیط بسته، محیطی خود ساخته اما ارزش مدار است. در چنین محیطی عوامل مزاحم تربیت، تا حدّ زیادی راه رسوخ نمی یابند و عقلانیت متربّی از معرض حجاب ها به طور نسبی به دور می ماند. در چنین محیطی- حداقل در مقاطع اولیه ی رشد- متربّی اساساً از بسیاری ضدّ ارزش ها آگاه نمی شود. مربّی اجازه ی طرح شدن برخی صورت مساله ها و چشیدن بعضی مزه ها را به او نمی دهد. به این ترتیب نوعی پیش گیری صورت می گیرد و در اکثر موارد اساساً نیازی به درمان پیش نمی آید.