تربیت، بحثی مهم و حیاتی است که در سالهای اولیه زندگی هر کودک، از اهمیت بیشتری برخوردار است. بسیاری از افراد بر سر این موضوع که به واقع معنای هفت سال پادشاهی کردن چه می باشد، اختلاف نظر دارند که ما در این رابطه چندین مقاله ارائه دادیم.
در این نوشتار قصد داریم به بیان این موضوع بپردازیم که اگر کودک در هفت سال اول زندگی خود، پادشاهی کند این شرایط چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت؟
پادشاهی و سروری کودک در هفت سال اول زندگی، معانی خاص خود را دارد که باید به درستی درک شود تا والدین در نحوه تربیت، دچار افراط و تفریط نشوند. چنانچه شرایط سروری کودک در هفت سال اول زندگی، مهیا باشد، ثمرت ارزشمندی را برای والدین و کودک به دنبال خواهد داشت.
یکی از این ثمرات، شکوفایی استعدادهای نهفته در کودک است. وقتی طفلی در محیطی آرام و با کمترین تنش، قرار داشته باشد و احساس کند که هر چه می خواهد برای او فراهم می شود، به گونه ای طبیعی ذهن او این امادگی را پیدا می کند تا هرچه در توان دارد، بروز دهد. چون در هیچ شرایطی برای خود مانع و مشکلی نمی بیند که جلوی ابراز وجودش را بگیرد. به این ترتیب به نمایش استعدادهای پنهانی خود می پردازد.
وقتی چنین شرایطی فراهم باشد، کودک در موقعیتی قرار می گیرد که زمینه ای برای درک و شناخت و خلاقیت بیشتر او در آینده، ایجاد خواهد شد. شرایط خلاف این وضعیت به این صورت است که کودک احساس رهایی نداشته باشد و به نیازهای طبیعی او پاسخ داده نشود. به گونه ای که حتی برای بروز نیازهای کودکانه اش مانع و سرپوشی هم گذاشته شود. چنین وضعیتی برای کودک فرصتی باقی نمی گذارد تا برای ابراز وجود و نشان دادن استعدادهایش، تلاش کند. به این ترتیب دچار نوعی احساس سرکوب درونی احساسات و عواطف می شود.
از دیگر ثمرات پادشاهی کودک در هفت سال اول، ایجاد حس اعتماد کودک نسبت به والدین خود می باشد. وقتی کودکی در هفت سال اول زندگی خود، احساس کند که هر چه می خواهد، می تواند از پدر و مادرش درخواست کند، و والدین به خواسته های او احترام می گذارند، به پدر و مادر خود اعتماد دارد و به آنها محبت بیشتری پیدا میکند. به این ترتیب وقتی به دوران نوجوانی و سن بلوغ هم می رسد، به والدین خود احساس محبت و دلبستگی عاطفی دارد. همین احساس موجب می شود که فرزندان از والدین حرف شنوی داشته باشند و در دوران جوانی هم اگر دچار مشکل و پیشامدی شدند، والدین خود را محرم خویش بدانند و با آنها به گفتگو و مشورت بپردازند. چرا که باور دارند که پدر و مادر، حامی و پشتیبان انها هستند.
اغلب مشکلت جوانان به این خاطر است که آنها در دوران کودکی، دارای مقبولیتی نزد والدین نبوده اند و به خواسته ها و نیازهای انها، توجهی نمی شده است و در نتیجه به پدر و مادر خود اعتمادی نداشته اند
والدین باید بدانند و باور کنند که بهترین دوران و حساس ترین زمان برای شکل گیری شخصیت کودکانشان، همان هفت سال اول است که خمیره ی وجود کودک به طور کامل در دستان والدین است و نباید این فرصت طلایی را با ناآگاهیهای خود از دست بدهند. این دوران تکرار شدنی نیست. اگر والدین این دوران را از دست بدهند باید خود را آماده کنند که فرزندانشان به طور تدریجی از آنها فاصله گیرند. به این صورت که در دوران جوانی که خصلتهای استقلال طلبانه در آنها بروز می یابد، موجب ایجاد فاصله بیشتری میان آنها و والدین می شود. به این ترتیب عدم رابطه عاطفی و حس اعتماد بین فرزند و پدر و مادر موجب می شود تا این فرزندان، نسبت به سایر موارد گرایش پیدا کنند. مواردی همچون گروه دوستان و... که اگر در این مسیر، انحرافی وجود داشته باشد، موقعیت گریز این فرزندان از خانواده تشدید می شود و مشکلات متعددی ایجاد می شود.
به این ترتیب شاهد رفتارهای جوانی هستید که همان کودک دیروز است که به خواسته ها و نیازهای روحی او پاسخ داده نشده و به اقتضائات سن او با او برخورد نشده و همین امر مو جب می شود تا در نوجوانی، رغبت و تمایلی نسبت به والدین و سخنان آنها نداشته باشد وآنها را دور از خود ببیند. او ممکن است با خود فکر کند که اگر مشکل خود را به والدین بگوید، آنها مثل گذشته به او تحکم می کنند و مانع او می شوند.
از دیگر نتایج سروری کودک در هفت سال اول زندگی، این است که برای کودک شرایطی مهیا می شود تا روحیه اطاعت از والدین را پیدا کند.
وقتی پدر ومادر در برقراری ارتباط عاطفی با کودک، موفق عمل می کنند و اعتماد او رابه سمت خود جلب می کنند، کودک علاقه وافری به والدین پیدا میکند و در دوران نوجوانی نسبت به آنها حرف شنوی دارد و به راهنمائیهای آنها توجه دارد. چون او همواره از درک والدین خود بهره مند بوده و به آنها اعتماد دارد. او میداند که پدر ومادرش به او توجه دارند و به خواسته هایش اهمیت می دهند و به همین خاطر برای کسب تجربیات تازه با آنها گفتگو می کند و از اینکه پدر ومادر همواره به او و سخنانش رغبت دارند، خوشحال و راضی است. به این ترتیب می توان گفت که اعتماد و پذیرش از جانب والدین در دوران کودکی به طور متقابل موجب می شود تا اعتماد و احساس امنیت از جانب نوجوان، در بزرگسالی او ایجاد شود و به این صورت یک کودک برای اطاعت از اولیا و والدین خود در دوران نوجوانی آمادگی پیدا می کند.
چنین فردی با نشاط و شادابی از والدین و مربیان خود حرف شنوی دارد، چرا که فضای اعتماد بخشی مناسبی برای او فراهم بوده که همواره از ان بهره می برد.
به این ترتیب می توان گفت که ایجاد شرایط مناسب در جهت سروری کودک در هفت سال اول زندگی، ثمرات سودبخش و ارزنده ای دارد که در آینده کودک، وضوح بیشتری می یابند. در این نوشتار به برخی از این نتایج اشاره شد و در نوشتاری دیگر به ذکر ادامه آنها خواهیم پرداخت.