حتما بچههايي را ديدهايد كه صبحها پشت در مدرسه ميمانند و انتظار ميكشند كه ناظم در را باز كند تا راهي كلاس درسشان شوند. باز مدرسهام دير شد! جملهاي آشنا براي كساني است كه نسل قبل برنامههاي تلويزيوني را تجربه كردهاند. اين عنوان شامل سريالي درباره كودكي بود كه هر گاه ميخواست به مدرسه برود، دير ميرسيد و بازيگوشي او در حين رفتن به مدرسه باعث ميشد تا هميشه دير برسد.
متاسفانه بيشتر اوقات، سرعت حركت بچهها در آماده شدن براي رفتن به مدرسه، لاكپشتوار است. آنها به كندي حركت ميكنند و وقت ما را نيز تلف ميكنند.
به نظر روانشناسان كودك بهترين زمان براي آموزش و مديريت زمان از همان روز اول مدرسه يعني شش سالگي است. اولين ساعات روز، بهترين زمان براي آموزش وقتشناسي به كودكان است.
براي اينكه به او آموزش دهيم چگونه از وقت خود استفاده كند، مسووليت كارهايي را مثل آماده كردن كيف، لباس پوشيدن و صبحانه خوردن به عهده خودش ميگذاريم. در واقع كارهايي را كه بايد انجام دهد، يادداشت ميكنيم و به او آموزش ميدهيم كه هر كاري را در چه زماني بايد انجام دهد.
والدين براي آموزش وقتشناسي كودكان بايد از تذكر و يادآوري كارها جداً خودداري و اجتناب كنند. اين تذكرات فرصت انجام اشتباهات را از بچهها ميگيرد. اگر كودك يك روز دير به مدرسه برسد و پشت در بماند، متوجه اين نكته ميشود كه بايد سر وقت كارهايش را انجام دهد تا توبيخ نشود.
اگر شما هنگام حضور در محل كار يا قرارهاي كاري و خانوادگي، نسبت به وقت بيتوجه هستيد، بهطور غيرمستقيم به آموزش اين امر به فرزند خود پرداختهايد و به قول معروف: «رطب خورده منع رطب نتوان كند» و كودك شما با وجود الگويي تمام عيار در طول زندگي، محال است كه به حرفها و نصايح شما در مورد اهميت وقت توجه نشان دهد.
وقتشناسي در انجام امور شخصي، موضوع ديگري است كه بايد به او آموخته شود. حضور بموقع در مدرسه يا كلاسهاي فوق برنامه، توجه به ساعت خواب يا مطالعه و... از مواردي است كه هر روز كودك با آنها درگير است.
شما به عنوان والدين او بايد در مورد برنامهريزي دقيق اين كارها دقت و به او كمك كنيد با انجام بموقع كارهاي خود، به وظايف روزانهاش برسد.
برخي كودكان شبها هر ساعتي كه دوست دارند ميخوابند يا گاهي به علت بازيگوشي بيش از حد، انجام تكاليفشان به نيمه شب ميكشد.
آموزش وقت شناسي بايد از همين امور به ظاهر ساده آغاز شود. دير خوابيدن كودكان هنگام شب و بازيگوشي آنها را بايد مديريت كرد و اين موضوع ميتواند با تدبيري بجا از سوي والدين برطرف شود.
بد نيست كه بعضي اوقات برنامههاي زماني كوچك خانواده از قبيل رفتن به پيك نيك، سفرهاي يكروزه، برنامهريزي براي رفتن به سينما، پارك و... را به او بسپاريد تا او زمان را به اطلاع اعضاي خانواده برساند.
اين مساله باعث ميشود كودك با توجه به آب و هوا، زمان تاريكي، شروع برنامهها، زمان شام و ناهار و... به برنامهريزي بپردازد و در نتيجه ناچار به زمانبندي از ساعاتي قبل براي اين برنامه تفريحي كوچك خانوادگي ميشود.
اين كار به او كمك ميكند بتدريج با مشكلات و برنامههاي پيشبيني نشده، آشنا شود و با بزرگتر شدن، آمادگي برنامهريزي جهت انجام كارهاي مهمتر را نيز پيدا كند.
به عقيده اين كارشناس، بايد در مورد بدقولي و عدم توجه به وقت با فرزندان صحبت كرد. صحبت دراينباره سبب ميشود كه او با ناپسندي اين موضوع از جنبه عمومي بيشتر آشنا شود، زيرا بسياري از كودكان متوجه نيستند كه وقتنشناسي آنها ميتواند منجر به چه مشكلاتي شود.
اهميت اين مساله را با ذكر مثالهايي از زندگي اطرافيان يا حوادثي كه براي خودتان رخ داده، بيان كنيد تا ارزش وقتشناسي برايش بيشتر آشكار شود.
شما ميتوانيد به آرامي در مورد اينكه بيتوجهي او به وقت موجب ناراحتي شما شده، صحبت كنيد و در صورت تكرار اين مشكل پس از چند بار، او را از انجام برخي كارهاي مورد علاقهاش براي مدتي كوتاه محروم كنيد.
او بايد بفهمد كه بيتوجهي به زمان، گاهي سبب ميشود كه فرصتهاي بسيار خوبي را از دست بدهد و در نتيجه تاوانهاي زيادي براي آن در زندگي بپردازد. اين سختگيريهاي كوچك شما سبب ميشود او با اهميت اين موضوع بيشتر آشنا شده و بتدريج به مبحثي جداييناپذير از زندگي وي تبديل شود.