وقتي ميزان اين اختلالها آنقدر زياد ميشود که روند طبيعي گفتار، آسيب ميبيند به طوري که شنونده واکنش غيرعادي از خود نشان ميدهد و به دنبال آن گوينده نيز دچار نگراني و احساسي منفي به خود ميشود، ديگر با روان نبودن طبيعي گفتار مواجه نيستيم بلکه با پديدهاي پاتولوژيک به نام «لکنت» روبرو هستيم.
گفتار، فرايند پيچيدهاي است که از ايدهپردازي در ذهن شروع و با حرکتهاي همزمان و هماهنگ تعداد بسيار زيادي از عضلات لبها، زبان، حلق، حنجره، ديافراگم و عضلات قفسه سينه تکميل ميشود.
نشانههاي لكنت
واضحترين علايم لکنت، همان وقفههايي است که در روند گفتار روي ميدهد. مکثهاي ناخواسته، گير و بروز انقباض در عضلات لبها، زبان يا تارهاي صوتي حنجره، تکرار غيرعادي هجايي از يک کلمه و کشيدن يک صامت يا مصوت از شايعترين علامتها هستند ولي علايم لکنت به اين موارد ختم نميشود. ترس از بيان برخي کلمات و جايگزين کردن کلمهاي ديگر، اجتناب از صحبت کردن در برخي موقعيتها، توسل به حرکات جبراني مانند فشار آوردن به لبها، بستن چشمها، مشت کردن دستها و منقبض کردن عضلات بدن و ... از ديگر نشانههاي لکنت هستند. اينها حرکتهايي هستند که فرد تصور ميکند، ميتواند به کمک آنها از وقفهاي که در فرايند گفتار روي داده است، خلاص شود. حال آنکه اين رفتارها خود باعث تشديد لکنت و پيچيدهتر شدن درمان آن ميشوند.
ماهيت لکنت
هيچ کودکي اولين کلمهها را با لکنت بيان نميکند. لکنت معمولا بين 2 تا 5 سالگي و پس از آنکه کودک دورهاي از رشد طبيعي گفتار را سپري کرد، بروز ميکند. اگرچه بيشتر خانوادهها ترسيدن يا ضربه عاطفي به کودک را عامل اصلي لکنت ميدانند، ولي ترس يا ضربههاي روحي به تنهايي نميتوانند باعث ايجاد لکنت شوند. تقريبا علت 60 درصد موارد لکنت يک اختلال ژنتيکي و خانوادگي است. روان نبودن گفتار کودک نتيجه ناهماهنگي تواناييهاي ذهني با قابليتهاي حرکتي اوست.
اينکه کودک سعي دارد ايدههايش را همانند بزرگسالان در قالب جملههاي طولاني و پيچيده جمعآوري و به سرعت بيان کند در حالي که مهارت لازم را در اين زمينه ندارد و هنوز مناطق حرکتي مغزش رشد کافي ندارند، به بروز اختلالهاي گفتاري ميانجامد.
اگر روان نبودن گفتار شديد باشد يا خانواده و اطرافيان کودک در مورد آن نگران شوند و کودک در محيطي پرتنش و پراسترس رشد کند، احتمال تشديد اختلال در گفتار و تبديل آن به لکنت افزايش مييابد. در واقع، لکنت محصول مجموعهاي از علل فيزيولوژيک (اختلال در نيمکره مغز)، ژنتيک (زمينه ژنتيکي)، عاطفي(هيجانهاي شديد) و خانوادگي (انتظارات نامعقول، حساسيتهاي مفرط، سختگيريهاي تربيتي) و استرسهاي محيطي است و نميتوان فقط يک علت واحد براي آن ذکر کرد.
درصد شيوع
تقريبا 1 درصد از جمعيت بزرگسالان جامعه، لکنت زبان دارند و تعداد مردهاي دچار لکنت زبان ? برابر تعداد زنهاست. در کودکان، ميزان شيوع حدود 5 درصد است. اين مساله بدان معناست که 80 درصد کودکان مبتلا بهبود مييابند و فقط20 درصد تا بزرگسالي با اين مشکل دست?وپنجه نرم ميکنند.
راهکار چيست؟
نقش خانوادهها و مداخله زودهنگام آنها در بهبود و پيشگيري از انتقال لکنت به دوره بزرگسالي بسيار مهم است بنابراين اگر کودکتان مبتلا به لکنت زبان است:
هرگز او را به دليل لکنتش سرزنش نکنيد.
با حوصله به گفتههايش گوش دهيد و هنگام صحبت، سرعت خود را پايين بياوريد.
محيطي آرام و دور از استرس برايش فراهم و سعي کنيد نگراني و اضطرابتان را به او منتقل نکنيد.
با مشاهده اولين علايم لکنت، به يکي از متخصصان گفتار درماني مراجعه کنيد.
اگر بزرگسال هستيد...
درمان افرادي که در بزرگسالي همچنان دچار لکنت هستند، فرايندي طولاني و تدريجي است. اگرچه داروها ميتوانند در کاهش اضطراب مبتلايان به لکنت موثر باشند ولي متاسفانه تاکنون هيچ دارويي که تاثير ماندگار و دائمي در بهبود لکنت داشته باشد، شناخته نشده است بنابراين درمان بر پايه اصلاح الگوهاي نادرست گفتاري و سازماندهي مجدد سيستم عصبي براي کنترل موفق گفتار استوار است. گفتار درمانگران به شما ميآموزند:
چگونه سرعت گفتارتان را کنترل کنيد.
هنگام صحبت عضلات خود را منقبض نکنيد و گفتاري به دور از فشار و تقلا داشته باشيد.
بر ترس خود غلبه و ديدگاهتان را در مورد باورهاي غلطي که طي ساليان زياد در اثر برخوردهاي نامناسب خانواده، همسالان و ساير افراد جامعه در شما شکل گرفته، اصلاح کنيد.
درمان دارويي ندارد
لکنت يک بيماري هزار چهره است که علل بسيار متنوعي دارد و درمان دارويي هم ندارد. در اين ميان، نقش اراده و انگيزه بيمار در درمان آن بسيار پر رنگ جلوه ميكند. کسي که ميخواهد بر لکنتش غلبه کند، بايد پر تلاش و پيگير باشد، از شکستهاي احتمالي دلسرد و از استمرار تمرينها و طولاني شدن دوره درمان خسته نشود، شجاعت کافي براي درافتادن با هيجانها و نگرشهاي منفي را داشته باشد و خود را براي تغيير جنبههاي مختلفي از رفتار و شخصيت خود آماده كند.