ممكن است خودت را بسوزاني، تو هنوز كوچولويي اما او با جيغ و فرياد دوست داشت تمام كارها را خودش انجام دهد. روانشناسان ميگويند 2 تا 3 سالگي سني است كه كودكان دوست دارند قدرت را به دست بگيرند. احساس ميكنند حالا كه ميتوانند راه بروند، حرف بزنند و اختيار ادرارشان را دارند، ديگر بچه نيستند و دوست دارند از محدوديتها بگذرند. سوالي که مطرح ميشود اين است که در مقابل اين رفتار کودکان بهتر است چگونه عمل کنيم.
روانشناسان ميگويند به عبارتي ميتوان گفت اين سن اولين دوره «نوجواني» كودكان است و آنها به صورت مرتب در برابر خواستههاي مادر «نه» ميگويند و دوست دارند به تنهايي بدون حضور والدين كارهايشان را انجام دهند.
خودم، خودم!
انجام كارها به تنهايي در 3-2 سالگي كار آساني نيست. فاصله زيادي بين ميل به استقلال و تواناييهاي واقعي يك كودك در اين سن وجود دارد و همين موضوع ميتواند در نهايت باعث گوشهگيري و افسردگي آنها شود. بهترين راهحل اين است كه مادر تا جاي ممكن كودكش را به «تنها انجام دادن امور» تشويق كند. اين اقدام براي هيچ مادري ساده نيست و بايد خويشتندار بود. مسلما مشاهده اين وضعيت كه او همه جا را كثيف ميكند تا لقمهاي غذا بخورد يا ساعتها وقت تلف ميكند تا لباسي بپوشد، خستهكننده است، با اين حال بايد به كودك فرصت داد تا تواناييهايش را آزمايش كند. وقتي براي كودكي با اين توصيه كه «تو هنوز كوچكي» انجام همه امور ممنوع شود، او درونگرا و افسرده ميشود. به كودك بايد فرصت داد تا آموختن را از يك جايي شروع كند.
به كودك فرصت بدهيد
در اين سن لازم است كمي نسبت به كثيفي خانه و نظم و ترتيب وسايل بيتوجه شويد. هر مادري ميداند فرزندش چه كارهايي ميتواند انجام دهد و چه قدرتها و تواناييهايي دارد. بهتر است به كودك فرصت تجربه تواناييهاي جديد داده شود. هر بار نيز بهتر است او را تشويق كنيد تا خودي نشان دهد.
مراقب باشيد
نكته بسيار قابلتوجه اينكه نبايد به كودك اجازه كارهايي بدهيد كه امنيت او يا سايرين را به خطر مياندازد. كودك در اين سن دركي از خطر ندارد. به همين دليل لازم است در برخي شرايط مثلا هنگام ردشدن از خيابان وقتي دستش را به شما نميدهد، به آرامي اما جدي تكرار كنيد «تو هنوز براي انجام اين كار كوچك هستي و انجامش براي تو خطرناك است.» با اين جمله، افق ديد جديدي برايش باز مي?كنيد. مثلا بگوييد «تو هم خيلي زود ميتواني مثل مامان و بابا اين كار را انجام دهي.» البته در برخي شرايط كمي اعتماد و البته آموزش لازم است. اين والدين هستند كه با توجه به پيشرفتهاي فرزندشان ميتوانند هرازگاهي قوانين را تغيير و اجازه كارهاي جديد را به فرزندانشان بدهند. در اين شرايط به كودكتان بگوييد: «حالا به اندازهاي بزرگ شدهاي كه اين كار را به تنهايي انجام دهي. از فردا اجازه انجام تنهايي اين كار را داري.» مادر از پرحرفي دختر 5/2 سالهاش گلهمند است و ميگويد فرزندش بعد از بيدار شدن از خواب مرتب در حال حرف زدن با عروسکهايش است و يک لحظه ساکت نميشود. گاهي باورمان نميشود که تا چند ماه پيش او اصلا صحبت نميکرده و ناگهان به حرف آمده... روانشناسان ميگويند کودکان 2 تا 3 سال علاقه چنداني به گفتوگو با اطرافيان ندارند و ترجيح ميدهند با خود و عروسکهايشان صحبت کنند. درواقع زبان براي آنها ابزاري براي برقراري ارتباط و شناخت دنياي پيرامون است. وقتي کودک پا به 2 سالگي ميگذارد، وابستگياش به بزرگترها کمتر ميشود و سعي ميکند از تواناييهاي جديدي که به دست آورده، مانند راه رفتن و حرف زدن به نحو احسن استفاده کند.
دوره ضروري
شايد حرف زدنهاي مکرر کودک با خود براي والدين خستهکننده باشد اما اين دوره، براي کودک در به دست آوردن هويت بسيار مهم است. در همين دوران است که کودک بهتدريج نامگذاريها را ميآموزد و سعي ميکند هر يک از دوستان، والدين، مادر و پدربزرگ و اقوام را به اسم صدا کند. بردن نام اين افراد وقتي آنها را ميبيند، يا عکسشان را مشاهده ميکند، برايش جالب است. درحقيقت با اين کار ميخواهد نشان دهد حضور در جمع آشنايان برايش مهم است. بازي با کلمات هم او را جذب ميکند و دوست دارد مرتب کلمهاي جديد بياموزد. کودکان از کلماتي که آموختهاند با فرمولهاي خاص خود جمله ميسازند و آن را تحويل اطرافيان ميدهند. گاهي تلفظ 2 کلمه را با هم ترکيب ميکنند و کلمهاي جديد ميسازند که شايد درست نباشد اما مفهوم را ميرساند و شنيدن آن براي والدين جذاب است. در اين شرايط والدين بايد بدون آنکه کودک دچار مشکل شود، او را با شکل واقعي کلمه آشنا کنند. اين دوره بهترين زمان براي افزايش دايره لغات کودکان است.
همراه او باشيد
هرچه دايره لغات فرزند شما گستردهتر شود، خواندن را سريعتر خواهدآموخت. سعي کنيد در اين سن در کنار کلمات، جملهبندي را هم به فرزندتان آموزش دهيد. استفاده از جملههاي صحيح، گوش کودک را عادت ميدهد تا کلمات و جملهها را درست ادا کند.
مراقب پرحرفيها باشيد
کنجکاوي براي آموختن کلمات جديد و پرحرفي در حد معمول براي کودک خوب است اما گاهي کودک دچار پرحرفيهاي غيرمعمول ميشود. پرحرفي غيرمعمول يعني چه؟ اگر فرزند شما مرتب يک جمله را تکرار ميکند، مثلا 15 بار در راه ميپرسد «کجا ميرويم؟»، ممکن است دچار مشکلاتي نظير اضطراب رواني باشد بنابراين هرگز مسخرهاش نکنيد يا با لحني خشن نگوييد: «100 بار که گفتم کجا ميرويم!» زيرا شايد منظور کودک از بيان يک جمله، شنيدن جوابهاي ديگر باشد. در اين شرايط مشاوره با روانپزشک کودک ميتواند مفيد باشد. راهکار ديگر، خواندن کتاب براي کودک است. به اين ترتيب بهتدريج متوجه ميشويد که چه چيزي ذهن او را درگير کرده است؛ تاريکي، کابوسهايشبانه، طلاق والدين يا... در ضمن با خواندن کتاب و بسط دايره لغات به کودک کمک ميکنيد اضطرابش را بشناسد و آن را ادا کند.