آنها در بسياري از موارد، در كار خود احساس رضايتمندي ندارند. خوب است بدانيد اين نارضايتي و اتلاف عمر ميتواند ناشي از ضعف اطلاعات والدين باشد زيرا نتوانستهاند به موقع استعداد كودك و علايق او را شناسايي كنند و كودك به بيراهه كشانده شده است، اما چگونه ميتوان استعداد كودك را از همان اوايل زندگياش شناسايي كرد و او را به مسير صحيحي سوق داد؟ دكتر ميترا حكيمشوشتري، فوقتخصص روانپزشكي اطفال و عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران در اينباره توضيح دادهاند.
سلامت: چگونه ميتوان استعداد كودك را شناسايي كرد؟
براي پرورش استعداد كودك، به استفاده از روشهاي درست براي يافتن علايق نياز است و بعد از كشف علاقه كودك، برنامهريزي صحيح، فراهمكردن امكانات و قراردادن او در محيط مناسب. بچهها از همان ابتداي دوران كودكي علايق خاص خودشان را دارند؛ مثلا ممكن است به نقاشي علاقهمند باشند و از هر فرصتي براي خطخطي كردن كاغذ يا ترسيم شكل استفاده كنند. طبيعي است اگر چنين بچهاي به كلاس نقاشي فرستاده شود، تا اين استعدادش شكوفا شود و امكانات مناسب مانند بوم نقاشي، آبرنگ و... برايش فراهم باشد، پيشرفت خواهد كرد، چون اين كار از نظر كودك لذتبخش و مطابق خواسته اوست.
سلامت: چه چيزهايي باعث ميشود استعداد يا علاقه خاصي در كودك ايجاد شود؟
علاقهمندي وقتي ايجاد ميشود كه كودك با يك محرك آشنا شود، مثلا بچههايي كه در خانواده دوزبانه زندگي ميكنند، هر دو زبان را به راحتي ميآموزند و حتي شايد همين امر باعث شود در يادگيري زبانهاي ديگر توانايي بيشتري نسبت به ديگر همسالانشان داشته باشند يا بچههايي كه پدر، مادر يا ديگر نزديكانشان موسيقيدان هستند، احتمالا استعداد موسيقي بيشتري دارند. پس يادگيري و پرورش استعداد، با شرايط طبيعي ارتباط تنگاتنگي دارد، بنابراين با بردن كودك به محيطهاي گوناگون و افزايش سطح ارتباطياش با ديگران، دايره شناخت و انتخاب او را وسيعتر كنيد تا بتواند مسير درست را پيدا كند.
سلامت: چطور مشخص ميشود كودكي نسبت به ديگر همسالانش سطح هوش و استعداد بالاتري دارد؟
شناسايي توانايي، استعداد كودك و بهره هوشي او چندان كار دشواري نيست. اگر مشاهده ميكنيد كودكي در جمع همسالان خود در برخي مهارتها تبحر بيشتري دارد، مثلا ميتواند با چند لوگو چيزهاي خوبي بسازد و ديگران در انجام اين كار ناتوانند، ميتوان گفت هوش فضايي و هندسي خوبي دارد.
سلامت: اندازهگيري بهره هوشي از چه سني امكانپذير است؟
ما با يك بهره هوشي مشخص متولد ميشويم. بهره هوشي تركيبي از تعامل ژن و محيط است. به عبارت ديگر، ژن به عنوان مخزن ارثي هوش هنگام تولد همراه انسان است و محيط در غنيسازي آن نقش مهمي دارد. هوش تا سن 5 سالگي هم قابل ارتقاست. تستهايي وجود دارند كه ميتوانند بهره هوشي كودك را حتي در سنين زير 2 سال ارزيابي كنند. مهمترين شاخص رشدي در ارزيابي هوش، وضعيت تكلم كودك است. بيشتر كودكان بايد تا يك و نيم تا 2 سالگي قادر به بيان جملههاي ساده باشند.
سلامت: چطور ميتوان به رشد استعداد کودک کمک کرد؟
در سنين خيلي كم، با استفاده از محركهاي محيطي ميتوان به كودك كمك كرد محيط پيرامونش را بهتر ارزيابي كند. از جمله اين ابزار، ميتوان به اسباببازيهاي متحرك كه بالاي تخت كودك متصل ميشوند، اشاره كرد. آينه مخصوص نوزاد به او كمك ميكند به مفهوم خود به عنوان موجودي مجزا از مادر، دسترسي پيدا كند. با اين محركها مهارتهاي حركتي، ذهني و شناختي تقويت و تعامل با محيط و انسانها بيشتر خواهدشد و هوش و استعداد كودك پرورش مييابد. ارتباط انساني، سخن گفتن با كودك و تماس پوستي با او به رشد هيجاني و ايجاد احساس امنيت كمك ميكند. شاهد اين مدعا، كودكاني هستند كه در مراكز شبانهروزي زندگي ميكنند و چون مراقبان ثابت و تعامل چنداني با ديگران، به خصوص بزرگترها، ندارند، از نظر رشد ذهني و شناختي كاملا با بچههايي كه در خانه زندگي ميكنند، متفاوت هستند. داشتنارتباط قوي عاطفي به بچهها كمك ميكند احساس امنيت و اعتماد به نفس بيشتري پيدا كنند و بتوانند محيط را جستجو كنند، چيزهاي جديد بيابند و از همان يافتهها استفاده كنند تا توانايي و استعدادشان افزايش يابد.
سلامت: گاهي پدر و مادر، بدون توجه به نظر فرزندشان، وي را در چند كلاس متفاوت درسي و ورزشي و... ثبتنام ميكنند. به نظر شما اين كار درست است؟
بعضي پدر و مادرها علايق خودشان را در نظر ميگيرند و آنچه در گذشته خود مايل به انجام آن بودهاند، به كودك پيشنهاد ميكنند و گاه او را به ترفندهاي مختلفي به چنين مسيري ميكشانند و هزينههاي هنگفتي نيز متقبل ميشوند. تصور كنيد كودكي از زمينخوردن بترسد و والدش او را در كلاس اسكيت ثبتنام كند. ميدانيم كه بازي با اسكيت يك فعاليت بدني تعادلي است و كودك قبل از اينكه بتواند به خوبي تعادل حفظ كند، شايد دهها بار زمين بخورد. قطعا اين كودك علاقهاي به اين ورزش پيدا نخواهد كرد، حتي اگر تشويق شود يا پاداش دريافت كند. در اين حالت او در يك شرايط ناخواسته قرار داده شده و ممكن است دچار احساس ناكامي و ناتواني شود. خاطراتي كه از كودكي در ذهن ما نقش ميبندند، اغلب با هيجان مثبت و منفي همراه هستند. تجربه چنين هيجان منفياي ميتواند كندي يا پيشرفتنكردن كودك را در پي داشته باشد و شروع فعاليت جديد را براي وي دشوار كند، بنابراين نبايد كودك را در موقعيتي قرار داد كه احساس كند شركت در فعاليتي خاص براي ما به عنوان والد اهميت زيادي دارد. گاهي پدر و مادرها مجبور ميشوند به كودك باج هم بدهند تا در كلاسي كه آن را لازم ميدانند، حضور پيدا كند. البته بعدها و وقتي كودك به سني ميرسد كه نه گفتن برايش راحتتر ميشود، ديگر حاضر نخواهد بود حتي كمترين راهنمايي را از اطرافيانش بپذيرد، بنابراين در انتخاب فعاليتهاي فوق برنامه براي كودكان بايد به علايق آنها توجه زيادي داشت و با داشتن انتظارات واقعبينانه، احتمال موفقيتشان را افزايش داد.