والدين گاهي كلمات و جملههايي در رابطه با بچهها به كار ميبرند که ميتوانند زيانهاي جبرانناپذيري بر روح و روان آنها داشته باشند....
به همين دليل است كه روانشناسان كودك معتقدند ميتوان به جاي استفاده از برخي كلمات و جملات تند عبارتهاي ديگري را كه اثر مخربي روي روحيه كودك ندارند به كار برد. در اين مقاله به 10 جملهاي كه در مكالمه با كودكتان نبايد به كار بريد، اشاره ميشود.
1.واقعا بچه غيرقابلتحملي شدهاي
مسلما گاهي پيشآمده كه رفتار فرزندمان براي ما غيرقابل تحمل شده و طبيعي است كه در چنين مواقعي عصباني شويم. اما، اين درست نيست كه به کودکمان بگويم ديگر نميتوانيم تحملش، كنيم. اينگونه جملات روحيه كودك را به شدت جريحهدار ميكند و ممکن است زمينه بدرفتاري و حرکتهاي تهاجمي را در او افزايش دهد. در اين موارد بهتر است بگوييم من ديگر نميتوانم اين كار تو را تحمل كنم، ديگر از حد خودت خارج شدهاي، يا فقط بگوييم: كافيه! ديگه بسه! درواقع بهتر است به جاي اينكه شخصيت كودك را مورد خطاب قرار دهيم، به كار و رفتاري كه از او سر زده است، توجه كنيم.
2.از خواهرت ياد بگير
مقايسه يک کودک با خواهر يا برادر حتي کودک همسن و سالش يا مثال زدن آنها آتش حسادت و نفرت را بين فرزندان بر ميافروزد. در اين موارد بهتر است بگوييم «كمي بيشتر سعي كن»، يا بگوييم «اگر اتاقت را مرتب كني به مامان كمك كردي.» با اين عبارت بدون اينكه مقايسهاي كرده باشيم به او مي فهمانيم كه چه انتظاري از او داريم.
3.مواظب باش نيفتي
وايسا الان ميافتي سرت ميشكنه، الان ليوان از دستت ميافتد ميشكنه و... مراقب باش اونجا نرو خطرناک است و... از اين قبيل جملات. اينها عبارتهايي هستند كه وقتي مادران دوست دارند فرزندشان دايما زير پروبال آنها باشند به كاربرده ميشود. اضطراب اين گروه از مادران باعث ميشود هميشه بدترين اتفاق را براي كودكشان پيشبيني كنند در حالي كه اين پيشگوييها با خطري كه واقعا كودك را تهديد ميكند، ارتباطي ندارد. اين مساله ريشه در اين دارد كه والدين دوست دارند ببينند که فرزندشان كار سختي را بدون كمك آنها انجام دهد و در آن موفق شود، به عبارتي ديگر ميخواهند زودتر از موقع بزرگ شوند. در اين موارد بهتر است به بچه بگوييم: «دقت كن! ممكن است بيفتي.» به اين ترتيب در عين اينکه مسووليتي به عهده کودک قرار داده ميشود، از خطرات محيط هم آگاهي پيدا ميکند. شيوه بهتر اين است كه خيلي واضح براي کودک توضيح دهيم كه ما از اين موضوع نگرانيم. مثلا به کودک بگوييم «ميترسم بيفتي! يا اينكه بگوييم نميدانم ميتواني اين ليوان را بدون اينكه بيفتد براي پدرت ببري». اين روش كودك را وادار ميكند كه سعيكند در كارش دقت بيشتري داشته باشد تا موفق شود.
4.چقدر شيطون شدهاي
گاهي وقتي کودکان احساس ميکنند به آنها توجه نميشود و يا زمان كافي براي او گذاشته نميشود، شروع به دلقکبازي و شيطنت ميکنند تا نظرها را به خود جلب كنند. بيشتر کودکان دوست دارند نگاهها را متوجه خود كنند. حتما شما هم اين را در جمع و ميهمانيها که حواستان گرم دوستان و آشنايانتان است تجربه کردهايد. کودک مدام دور شما ميچرخد و شروع به حرفزدن يا رفتارهايي ميکند که ممکن است حتي موجب عصبانيت شما شود. در اين زمان است که اين جمله را به زبان ميآوريد، در حالي که در اين موارد بهتر است به کودک خود بگوييد «لازم نيست اينقدر سروصدا كني تا همه نگاهت كنند، همينطوري هم براي همه جالب هستي» يا ميتوانيد به او قول بدهيد كه بعدا وقت بيشتري برايش خواهيد گذاشت و به او بگوييد «الان ميهمان داريم و بايد از آنها پذيرايي كنيم، فردا حتما با هم حسابي بازي ميکنيم».
5.تو هميشه همين طوري
«هميشه» و «هيچوقت» كلمههايي هستند كه به كار بردن آنها در مورد کودکان درست نيست. اين كلمات به كودك اين موضوع را القا ميكند كه هيچ شانسي براي تغيير دادن خود ندارد. اين برچسبزدنها باعث ميشود كه كودك خود را به همان شكل بپذيرد و هيچ تلاشي براي بهبود رفتار خود انجام ندهد. در اين موارد بهتر است بگوييم، تو قول داده بودي كه مواظب اسباببازيهايت باشي... مطمئن هستم كه آنها را ديگر خراب نميكني.
6.از دست تو ذله شدم
وقتي کودک ما را بسيار عصباني ميكند و ديگر صبر و تحملمان تمام ميشود، با لحن وحشتناكي ميگوييم «ديگه از دستت خسته شدم.» اگر اين عبارت را در مورد فرزندمان زياد به كار ببريم، او احساس پذيرفته نشدن و طرد شدن توسط خانواده را پيدا ميكند و اين براي او بيشتر از آنچه فكرش را بكنيد غمانگيز خواهد بود. اگر فرزندتان شما را تا اين حد عصباني ميکند، نگاهي به كارهاي خوتان بيندازيد. واقعا به غير از خود ما چه كسي مسبب اين بدرفتاريهاي اوست؟ در اين موارد بهتر است بگوييم خسته شدم. اين جمله همان معني عبارت بالا را ميدهد با اين تفاوت كه فرزند خود را نشانه نرفتهايم.
7.اگر بچه خوبي نباشي، گرگه مياد ميبردت
تاثير مخرب اين جمله ترس و وحشت در كودك از گرگ خيالي است و ممكن است سبب خواب آشفته يا شبادراري در کودک شود. تاثير بد ديگر اين تهديد اين است كه وعدهها يا احيانا تهديدهاي ما بايد هميشه قابل دسترس باشد. مثلا اگر شما كودك را تهديد كرديد و او باز هم به حرف شما گوش نداد، از كجا ميخواهيد گرگ بياوريد. در اين موارد بهتر است بگوييد «اگر دست از اين كارت برنداري، ممكن است تنبيه شوي.»
8.ديگه دوستت ندارم
گفتن اينكه ديگر دوستت ندارم، يا حتي «مگر ميخواهي ناراحتم کني يا دلم را بشکني يا اذيتم کني» بچههاي شيطان را عصبيتر و خرابكارتر ميکند. او حس ميكند با جمله «تو چقدر بدجنسي» يا «تو داري من را ديوانه ميکني» محكوم يا طرد شده است. اين طرز صحبت به بچهها القا ميكند كه تا بچه خوبي نباشد و به ميل بزرگترها رفتار نكند، دوستداشتني نخواهد بود. در اين موارد بهتر است بگوييم: «كاري كه تو كردي کار درستي نبود. اين كارت را اصلا دوست ندارم.» در اين روش اين كودك نيست كه محكوم ميشود بلكه رفتار اوست که مورد سرزنش قرار ميگيرد. همچنين ميتوانيم از اين عبارت هم استفاده كنيم «بچه خوبي باش و با دوستانت مهربان باش اين جوري خيلي بهتر است.»
9.نه، تو نميترسي
با گفتن اين جمله كه «اين ترس ندارد» شما داريد ترس كودك و در واقع احساس او را بياهميت جلوه ميدهيد. بيشتر اوقات والدين به اين دليل كه نميدانند چه عكسالعملي نشان دهند يا نميخواهند ببينند كه فرزندشان از چيزي مثلا پلهبرقي يا آسانسور ميترسد، اين جمله را ميگويند. در حالي كه كودك شما بدون توجه به احساسات پدر و مادر، معصومانه ترس خود را اعتراف ميکند. در اين هنگام اگر تنها حاميان او بگويند «اينكه ترس ندارد» او بيشتر سردرگم شده و در آينده از اينكه به احساسات خود اعتماد كند يا آن را به زبان بياورد دچار شك و ترديد ميشود. در اين موارد بهتر است بگوييم «نگران نباش، من پيش تو هستم و كمكت ميكنم. من هم وقتي بچه بودم از اين چيزها ميترسيدم اما حالا ديگه نميترسم.»
10.نه، درد ندارد
قطعا براي کودک شما هم پيش آمده که وقتي ميافتد يا به جايي برخورد ميکند و دردش ميآيد شروع به گريهکردن ميکند. گريهکردن کودکان هنگام زمينخوردن و درد گرفتن بخشي از بدن آنها، واکنش بسيار طبيعي است. کودک با گريهکردن احساس درد خود را بيان ميکند و به ما نشان ميدهد که نياز به حمايت دارد، بنابراين نبايد در اين زمان به کودک خود بگوييد که «گريه نکن، اينکه درد ندارد، يا عبارتي مثل تو پسري و پسرها که گريه نميکنن». با اينگونه برخوردها به کودک القا ميکنيم که احساسات خود را براي ما بيان نکند و حس دوگانگي و درماندگي را به او القا ميکنيم.