چه تصوري از كودكي كه قلم به دست گرفته و خطوط موزون يا نا موزون روي صفحه كاغذ ترسيم ميكند، داريد؟ فكر ميكنيد رسم اين خطوط با اهميت است يا خطخطيهاي بيمفهوم كودكانه معني ميشود؟
شايد از اينجاست كه براي بسياري از خانوادهها بحث آموزش و اهميت نقاشي مطرح ميشود و با سوالاتي نظير ضرورت و فايده آموزش، سن يادگيري و زمان مناسب قلم دست گرفتن روبهرو ميشوند.
روانشناسان معتقدند نخستين مراحل نقاشي كودك خط خطي كردن و سپس تكامل چهرهنگاري و قصهپردازي است. شروع نقاشي با خطوط آغاز ميشود و سپس كودك از دل اين خطوط تصاوير دلخواهش را بيرون ميكشد. كودك نسبتا خيلي زود متوجه ميشود، نقاشي وسيلهاي براي بيان افكارش است و ميتواند آنچه را در فكر و تخيلش هست روي كاغذ بياورد و تخيلاتش را رها كند و در عين حال لذت هم ببرد.
آموزش هنر در سنين پيش دبستاني جايگاه مهمي دارد. تربيت هنري كودك جدا از ساير عوامل تربيتي كودك نيست. يكي از ابزارهاي تربيت هنري، نقاشي است كه با آموزشهاي ابتدايي آغاز ميشود.
مينا زارعمنش، مربي هنر نيز با تاكيد بر اهميت آموزش هنر و نقش خانوادهها در اين باره ميگويد: «بيشتر كودكان امروزه در حالي در فضاي بسته آپارتمانها كودكي خود را سپري ميكنند كه قادر به تخليه انرژيهاي خود نيستند. يكي از ابزارهاي تخليه كودك و بيان حرفهاي ناگفته درون، نقاشي است. كودك در سنين خردسالي قادر به بيان تمام اين احساسات و تفكراتش از طريق گفتار نيست، پس سعي ميكند با ترسيم خطوط و علائمي اين هيجانات را ابراز كند. والديني كه اطلاع چنداني از اين نوع روندها ندارند، بيتوجه و بيعلاقه به اين ترسيمهاي ساده سعي ميكنند تا آنها را وارد دنياي واقعي بزرگترها كنند. در حالي كه آدمك قورباغهاي شكل كه كودك كشيده بسيار به درونياتش نزديكتر است تا آدمكي كه والدين او برايش ترسيم ميكنند. در صورتيكه متمايل به دريافت يك نقاشي مشخص از فرزندمان هستيم بهتر است او را در مسير مشخصي هدايت كنيم، نه اينكه مداد را از دستش بگيريم و ترسيمات او را عوض كنيم.»
هدف مهم
خانوادهها اغلب از مربيان نقاشي سوال ميكنند، چرا نقاشي فرزندانشان مفهوم نيست؟ يك كودك نقاشي با رنگ روغن را ياد ميگيرد؟ بايد در پاسخ گفت: هدف در آموزش نقاشي به اعتقاد كارشناسان و مربيان هنر اين نيست كه كودك بياموزد چطور يك نقاشي را براي نصب روي ديوار خانه ترسيم كند و دست آخر هم بايد نقاش شود. يا نقاشي حتما بايد رنگ روغن باشد و نهايتا به طريقي ديده شود. تعريف و مفهوم نقاشي براي بچهها فراتر از اين است.
به اعتقاد بسياري از متخصصان علم روان شناسي با نقاشي ميتوان به اهداف مهمي چون آموزش ديدن، شناخت محيط اطراف، دقت عمل و تفكر، هماهنگي بين اعضاي بدن، كسب ديد و سليقه هنري مانند تشخيص زيبايي از زشتي، نظم از بينظمي، تخليه احساسات، هيجان و استرس و هدفمندكردن فعاليتها از پايههاي ابتدايي رسيد.
تكتك موارد ياد شده اگر رشد و پرورش يابد به مهارتهاي بسيار ارزشمند و بازوي كمكي قوي در مسير زندگي تبديل خواهد شد. معني نقاشي از كليشهاي وسط صفحه كاغذ يا نقاشي از روي مدل فراتر خواهد رفت.
زارعمنش نيز معتقد است: اگر كودكي از سنين خردسالي نتواند با به دست گرفتن مداد آنچه كه در ذهن و تخيلش را دارد روي كاغذ بياورد، منجر به ضعف بيان اهداف و ايدهها در آينده خواهد بود. اگر امروز آدمهاي بزرگ نميتوانند طرح ذهني خود را به اجرا در بياورند اين ضعف ناشي از كنترل نشدن ذهنيات از دوران كودكي است. اين آموزش نيز همچون رشتههاي تخصصي نيازمند افرادي كارآزموده و آشنا به فن است تا بتواند از ميان خطوط، كودك را هدايت كند.براي مثال اگر فردي با دادن الگوهاي هندسي بخواهد كودك را وادار به نقاشي كند او را به دنيايي الگوبردار و بياعتماد به نفس و پايبند به كمك ديگران وا ميدارد. اين امر در آينده مشكلاتي براي كودكان پديد ميآورد.
متاسفانه در مسير تربيت كودك كمتر كسي از اين زاويه به آموزش هنري پرداخته است. جنبه آفرينش و خلاقيت در هنر فراموش ميشود. شنيده ميشود برخي از خانوادهها در دوران مدرسه گلايه دارند كه فرزندشان وقت فراغت خود را با كارهاي مفيد و مثبت سپري نميكند و به سرگرميهاي مفيد علاقه نشان نميدهد. بايد به خانوادهها يادآور شد، رشد نيروي فكر و تواناييها را از روزهاي كودكي بايد جستجو كرد. آموزش هنر و همچنين نقاشي وسيله تفنني و تجملي براي كودكان نيست، بلكه وسيلهاي است براي هدايت و نظم بخشي استعدادهاي كودك.
كودك و خانواده وقتي جايگاه هنر در زندگي انسان را دريافت، ناخودآگاه آن را در تمام شئون زندگياش به كار ميگيرد و بعد زمينههايي در كودك بوجود ميآيد كه بوسيله آن ميتواند پديدهها را توام با فكر ببيند يا به عبارتي بهتر ببيند و به شناختن، دانستن و فكر كردن ارزش ببخشد.
رشد اجتماعي هر انسان از كودكي آغاز ميشود. ميتوان از سنين خردسالي همراه با بازي و تفريح موارد ياد شده را ايجاد كرد، به شرط اينكه آموزش و شناخت هنر ارزش خود را در ميان نظام آموزشي و خانواده پيدا كند.