به چهار طريق مي توانيد نخستين کمک را به کودک آشفته ي خود بکنيد :
** با توجه و دقت کامل گوش کنيد . توضيح مشکلات براي پدر و مادري که واقعا گوش مي دهند خيلي آسان تر است . در بيشتر مواقع سکوت از روي همدردي ، همان چيزي است که فرزند به آن نياز دارد .
** احساسات آنان را با کلمه اي تصديق کنيد :( آه ... هوم... صحيح ...)
** احساسات فرزندتان را نام گذاري کنيد : يعني با بيان عبارتي به او انعکاس دهيد معمولا والدين مي ترسند همه ي احساسات فرزندشان را بيان کنند زيرا فکر مي کنند اين کار به منزله ي تأييد آن هاست . اما چنين نيست شما فقط نشان مي دهيد که فرزندتان را درک مي کنيد کودکي که کلماتي درباره ي آن چه تجربه کرده مي شنود عميقا آرامش مي يابد . ( تو خيلي مأيوس و نااميد شده اي ...) .
** آرزوهايشان را به طور خيالي برآورده کنيد . گاهي اوقات اگر کسي درک کند تا چه اندازه چيزي مورد نيازتان است عدم دسترسي به آن براي شما آسان تر مي شود .( کاش مي توانستم همين الان يک عروسک گنده برايت حاضر کنم ... ).
اگر با شنيدن جمله اي از سوي فرزندتان آشفته شديد بگذاريد کودکتان بداند
( من از چيزي که همين الان شنيدم خوشم نمي آيد . اگر از چيزي عصباني هستي جور ديگري به من بگو شايد بتوانم کمکت کنم .)
استفاده از نقاشي براي بعضي از کودکان راه بسيار خوبي براي تخليه ي احساسات منفي است
( احساساتت را همان جوري که هست بکش تا من ببينم ... تو واقعا عصباني هستي به من نشان بده چقدر ...)
نمونه هايي از جملاتي که مي تواند به کار گرفته شود
پسر تو واقعا عصباني هستي ها ! حتما اين موضوع تو را نا اميد کرده ... هوم م م ... فکر مي کنم تو نمي دوني به اون مهموني بري يا نه ... اين طور که به نظر مي رسه تو از اين همه تکليف رنجيده خاطر باشي . دور شدن يک دوست عزيز براي آدم خيلي ناراحت کننده است . متشکرم که به من اطلاع دادي . بايد خيلي نااميد شده باشي . خيلي منتظر بودي که وقت نمايش برسد . وقتي فرزند با اشتياق اطلاع مي دهد که « در امتحان نوزده گرفتم » در پاسخ با همان شور و شوق بگوييد « نوزده! پس بايد خيلي خوشحال باشي » ...
پاسخ والدين نبايد شدتي بيش از آن چه کودک احساس مي کنه داشته باشد
وقتي به کودکان اندرز مي دهيد يا يک راه حل فوري پيش پايشان مي گذاريد آنان را از تجربه اي که در کشمکش به مشکلات خودشان به دست مي آورند محروم مي کنيد .
والدين مي گويند که هر چند بيشتر کودکانشان به مشکل گشايي عادت کنند توانايي بيشتري هم براي حل اختلافات ميان خواهر و برادرانشان به دست مي آورند
اگر مي خواهيد فرزندتان را به هم ياري وا داريد مي توانيد از اين روش استفاده کنيد
** آن چه را مي بينيد توصيف کنيد .( حوله ي خيس تو روي رخت خوابه .)
** اطلاعات بيشتري در اختيار فرزندتان قراردهيد .( حوله داره لحاف رو خيس مي کنه .)
** منظورتان را با يک کلمه بيان کنيد .( حوله!)
** در مورد احساساتتان صحبت کنيد .( دوست ندارم توي رخت خواب خيس بخوابم )
** يادداشتي بنويسيد .( لطفا مرا به بالاي جارختي حمام برگردانيد تا بتوانم خشک شوم . با تشکر : حوله ي شما !)
به جاي تنبيه
** تقبيح شديد خود را بيان کنيد بدون حمله به شخصيت کودک .( از اين که اره ي نوي من زير بارون ول شده تا زنگ بزنه خيلي عصبانيم .)
** انتظارات خود را جزء به جزء شرح دهيد .( انتظار دارم وقتي ابراز منوبه امانت مي گيري مثل اولش بهم برگردوني .)
** راه جبران خطا را به کودک نشان دهيد .( حالا چيزي که اين اره لازم داره کمي براده ي فولاد و مقدار زيادي زور بازو )
** به کودک فرصت دهيد .( تو مي توني ابزار منو به امانت بگيري و دوباره پسشون بدي . در مقابل مي توني امتياز استفاده از اون ها رو از دست بدهي . تصميمتو بگير .)
** با موضوعات برخورد فعال داشته باشيد .( کودک : چرا جعبه ي ابزار درش قفله ؟ - پدر : تو بهم بگو چرا ؟ )
** مشکل گشايي ( به نظر تو چه راهي مي تونيم پيدا کنيم که هر وقت به ابزار من احتياج داري بتوني از اونا استفاده کني . در ضمن من ومطمئن باشم که هر وقت لازمشون داشتم سرجاشون هستن.)
** والدين مي گويند که هر چند بيشتر کودکانشان به مشکل گشايي عادت کنند توانايي بيشتري هم براي حل اختلافات ميان خواهر و برادرانشان به دست مي آورند .
روش هاي اعمال محبت به نوجوانان
** هم دردي در جايي که رنجي برآن ها وارد شده است .
** مراقبت کافي هنگام بيماري
** کمک به آن ها در حل مشکلاتشان
** قدر داني از زحماتشان
** برآورده ساختن نيازهاي آن ها
** نشستن با آن ها
** داستان گفتن براي آن ها
** مورد نظر قرار دادن نظرات پيشنهادات و انتقادات آن ها
ارتباط بچه ها با والدين بسيار کم است . منظور از ارتباط بودن در خانه نيست بلکه حرف زدن با بچه هاست . بايد دنبال راه و بهانه براي برقراري ارتباط با بچه ها باشيم .
** نبايد دايما از بچه ها بخواهيم درس بخوانند زيرا نتيجه ي عکس دارد. سعي کنيم ايجاد انگيزه نماييم . بايد يک سري نيازها برطرف شود تا به تدريج دريچه ها انگيزه به وجود آيد .
** برطرف کردن نيازها عبارتند از:
1- نيازهاي جسماني ( لباس ، غذا، استراحت کافي و ...)
2- نيازهاي ايمني و رفع نگراني ها . مانند پذيرفتن شرايط درسي بچه ها توسط والدين .
3- نياز تعلق و عشق : بچه ها نبايد احساس کنند که بود و نبودشان در خانه يکي است بلکه بايد عشق را با تمام وجودشان احساس کنند .
4-نياز به احترام و مهم بودن . به بچه ها احترام بگذاريد و آنها را در خانه مهم بدانيد .
وقتي فرزند با اشتياق اطلاع مي دهد که « در امتحان نوزده گرفتم » در پاسخ با همان شور و شوق بگوييد « نوزده! پس بايد خيلي خوشحال باشي » ...
به بچه ها آموزش دهيد تا با واقعيت آشنا شوند . چه طور ؟:
** کمک کنيد تا کمبودهاي آنان برطرف شود .
** کمک کنيد تا علاقه به پاسخ گويي در ايشان ايجاد شود .
** کمک کنيد تا احساس موفقيت را ارتقاء دهيد يعني سطح خواسته هاي والدين با توانايي بچه ها يکي شود .
** کمک کنيد تا انگيزه ي پيشرفت را در آن ها رشد دهيد .
** از رقابت فراوان احتراز شود .
** از علايق بچه ها بهره بگيريد و آن ها را در راه هاي پيشرفت ياري دهيد.