بازي عبارت است از هرگونه فعاليت جسمي يا ذهني هدفدار که به صورت فردي يا گروهي انجام شود و موجب کسب لذت و برآورده شدن نيازهاي کودک گردد. کودکان، نقاط قوت و ضعف خود از جمله تمايل به فرمان دادن يا فرمان بردن، تهاجم يا تسليم، اجتماعي بودن يا منزوي بودن و همچنين احساسات دوستانه يا خصمانه، افسردگي يا شادي، اميال و آرزوهاي خود را از طريق بازي نشان مي دهند. کودکان به بازيهاي متفاوتي مي پردازند که هر کدام از بازيها نشان دهنده يکي از احساسات آنها مي باشد. کودکان براي بيان رفتارهاي پرخاشگرانه خود به بازيهايي مي پردازند که در آن بتوانند با حمله و تخريب پديده هاي عادي و معنوي راهي براي بروز خشم خود پيدا کنند. همچنين براي بيان آرزوها و اميال خود به رويا و تخيل مي پردازند و براي رسيدن به هرآنچه که آرزو دارند خود را با بازيهاي تخيلي سرگرم مي کنند و سرانجام براي ساخت و پيدا کردن نقش مورد علاقه خود به بازيهاي تقليدي مي پردازند. در ادامه انواع بازي کودکان شرح داده مي شوند.
انـــــواع بـــــازي کودکـــــان
بازيهاي جسمي:
بازيهاي جسمي از قديمي ترين انواع بازيها هستند. کودک براي خارج ساختن نيرو ( انرژي ) اضافي بدن خود و يا رهايي از خمودگي و خستگي، اوقاتي را به بازيهاي جسمي اختصاص مي دهد. از مشخصات اين بازي، نياز به محيط مخصوص بازي و توان جسمي کودک در اجراي بازي است. بازيهاي جسمي مي توانند هم به صورت گروهي و هم به صورت انفرادي و يا ترکيبي از هر دوي آنها انجام گيرند.
بازيهاي تقليدي:
کودک در هر دوره اي دست به بازيهاي تقليدي مي زند. کودک در آغاز به تقليد نقش مطمئن دوستان، والدين، خواهران، برادران و کلا نزديکان مي پردازد و از ايفاي نقش آنها، بزرگترين لذت و تجربه را به دست مي آورد. در دوران دبستان بيشتر نقش مربيان و معلمان را ايفا مي کند و هنگامي که به سن نوجواني نزديک مي شود، الگوي رفتاري او نيز تغيير مي يابد. از اين سنين کودک ( نوجوان ) به تقليد رفتار همسالان خود مي پردازد. در واقع از اين زمان به بعد تقليد نقش از طرف کودک ديگر به عنوان بازي نيست، بلکه آغازي است براي چگونگي هم خواني با گروههاي اجتماعي و ايفاي نقش واقعي زندگي.
بازيهاي نمايشي:
مهمترين بازي که در آن احساسات، نيازها و عواطف کودکان مي تواند بروز و ظهور کند، بازي نمايشي است. بازي نمايشي مي تواند کمک کند تا کودک از خود مرکزي بيرون آيد و متوجه بيرون خود شود و همچنين به کودک فرصت مي دهد تا شخصيت دروني خود را آشکار کند. اگرچه بازيهاي تقليدي و نمايشي با هم مشترکند و در حقيقت بازي نمايشي خود نوعي از بازي تقليدي است؛ اما نکته ظريف اين جاست که در بازي تقليدي، کودک سعي به تقليد نقش دارد، در حاليکه بلازي نمايشي کودک غلاوه بر تقليد نقش، انتظار خود از آن نقش را نيز بيان مي دارد.
بازيهاي نمادين:
بازيهاي نمادين نقطه اوج بازي هاي کودکانه است که از حدود يک و نيم يا دو سالگي آغاز مي شود و در پنج و شش سالگي به کمال خود مي رسد، و تا هشت و نه سالگي نيز ادامه مي يابد. در واقع، بازي نمادين زماني آغاز مي شود که کودک به تدريج زبان مي گشايد و توانايي کاربرد علائم و نمادهاي زبان را دارد. بازي هاي نمادين، با بازي هاي تقليدي و نمايشي تفاوت دارد. در بازي هاي تقليدي و نمايشي، کودک با استفاده از وسايل موجود به برون فکني يا درون فکني اميال و خواسته هاي خود مي پردازد و از اين طريق، به لذتي دروني و بروني دست مي يابد و خود را از قيد تنش ها رها مي سازد. دربازي هاي تقليدي و نمايشي، کودک سعي دارد به اشيا و وسايل واقعي موجود در محيط خود دست پيدا کرده و با آن وسايل بازي کند اما در بسياري از اوقات، محدوديت ها مانع دستيابي کودک به ابزار و وسايلي است که در بازي به آن نياز دارد. در اين مرحله است که کودک، براي حل مشکل خود، به بازي هاي نمادين روي مي آورد و عناصري تازه وارد بازي کودکان مي شوند. واقعيت ها تغيير شکل مي يابند. اشيايي که وجود ندارند به وسيله اشياي ديگر به نمايش در مي آيند.
بازيهاي تخيلي:
بازيهاي تخيلي ريشه در خلاقيت کودک دارند. تخيل کودک به مرور و همگام با رشد ذهني او از مرحله بازيها خارج شده و به صحنه داستانها و گفتارهاي کودک کشانده مي شود.نظريه پردازان معتقدند رشد تخيل کودک در هنگام کودکي و از طريق بازي مي تواند باعث گردد تا در زندگي بزرگسالي اين کودکان تبديل به هنرمندان، نويسندگان، نقاشان، مخترعين و کاشفاني بزرگ گردند.
بازيهاي آموزشي:
بازيهاي آموزشي، براي تقويت و رشد قواي حسي و ذهني کودک مي باشد. آنچه در بازيهاي آموزشي مورد نظر است، چگونگي استفاده از بازي در رشد قواي حسي حرکتي و به فعاليت واداشتن کودک از طريق تمرين با وسايل بازي است. از جمله بازيهاي آموزشي مي توان از بازيهاي دستي مثل پازل نام برد. نظارت مربيان و والدين در بازيهاي آموزشي بسيار بااهميت و حساس است؛ اما ميزان اين نظارت بايد تا حدي محدود باشد. با اين که هدف از انجام بازيهاي آموزشي، بيشتر آموزش است تا بازي، اما جنبه بازي گونه بودن آن بايدحفظ شود. بايد سعي شود کنترل اصلي در اختيار کودک بوده و جهت و مسير آن را خود کودک تعيين کند، تنها هنر مربي يا والدين، هدايت جهت و مسير بازي به صورت غيرمستقيم و غيرتحميلي به سوي آموزش است.