فريبا عربگل در گفتوگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، با اشاره به تأثيرات طلاق روي کودکان اظهارداشت: طلاق طيف گستردهاي از حالات هيجاني، فکري و رفتاري را در کودکان ايجاد ميکند که به عوامل مختلفي از جمله سرشت، ذات و شخصيت کودک، ميزان آسيبپذيري يا مقاومت و تابآوري، وجود يا عدم وجود بيماري رواني و سن کودک، شرايط خانوادگي قبل از طلاق، نحوه برخورد والدين با پديده طلاق و دخالت ندادن فرزندان در روابط خود، وجود سيستمهاي حمايتي و برقراري هرچه سريعتر شرايط زندگي عادي کودک پس از طلاق بستگي دارد. وي با بيان اينکه نيمي از کودکان طلاق ارتباطشان با يکي از والدين قطع شده و از حمايت، علاقه و توجه او محروم ميشوند، نگرش کودکان نسبت به طلاق والدين را مهم دانست و گفت: برخي کودکان طيفي از احساسات منفي را نسبت به يکي از والدين يا هر دوي آنها دارند که حتي ممکن است سال ها طول بکشد، آنها ممکن است احساس کنند که حداقل توسط يکي از والدين طرد شده و ديگر مورد توجه و علاقه نيستند و نسبت به والدين خود خشم و عصبانيت دارند. اين فوق تخصص روانپزشکي کودک و نوجوان ادامه داد: معمولاً درک، استدلال و احساس کودکان به سن آنها بستگي دارد و در برخورد با کودکان نبايد به آنها تکيه کرد و بايد مراقب باشيم که آنها را در موقعيتي قرار ندهيم که بخواهند ما را حمايت کنند؛ در شرايطي که کودک عصباني است و تمايل دارد از يکي از والدين جانبداري کند، بايد به او گفته شود که دعواي والدين به او ارتباطي ندارد و نبايد خود را درگير ماجرا کند. دبير انجمن علمي روانپزشکي کودک و نوجوان ايران، دادن اطمينان خاطر به کودک در مورد تدوام رابطه با پدر و مادر را ضروري دانست و تصريح کرد: تماس مکرر و منظم از طرف والدين بهترين راه حل است؛ همچنين در فرزندان نياز به پدر در دوره نوجواني افزايش مييابد و احساس طرد شدن توسط پدر در اين سن روي رشد طبيعي نوجوان تأثير ميگذارد. عربگل، شرايطي که کودکان پس از طلاق تجربه ميکنند را شامل ترس از جدايي و از دست دادن والدين، احساس شوک، بهت، نگراني راجع به توانايي و مديريت والد باقيمانده، تأسف و حسرت عميق، وابستگي والد باقيمانده به کودک و محدود کردن وي از ارتباطات لازم متناسب با رشد وي، وابستگي و اضطراب شديد در کودک ذکر کرد و خاطرنشان کرد: عده کمي از کودکان نيز ممکن است احساس آسودگي و فراغت داشته باشند. وي خاطرنشان کرد: عدهاي از کودکان پس از طلاق احساس مسئوليت کرده و فکر ميکنند که بايد نياز رواني يا فيزيکي پدر يا مادر را برآورده کنند که اين موضوع ممکن است آنها را از پاسخدهي به نيازهاي طبيعي رشديشان باز دارد؛ همچنين شاهد خشونت و جنگ بين والدين بودن روي رشد رواني و روابط آينده آنها با جنس مخالف تأثير ميگذارد. اين استاديار و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي خشم شديد کودک نسبت به والدين و ترس از اين که بايد محبت و وفاداريشان را بين والدين تقسيم کنند را نيز جزو پيامدهاي طلاق بر روي کودکان دانست و تأکيد کرد: فرزندان طلاق در نوجواني دچار افسردگي، پرخاشگري، اشتغال ذهني، خودکشي، خشم شديد، تعيين مقصر، اضطراب راجع به آينده و ترس از شکست در ازدواج همانند والدين ميشود.