بسياري از خانوادهها از پرخاشگري كودكانشان شكايت دارند و مدام از خود ميپرسند كه فرزندشان اين رفتارها را چگونه ياد گرفته است؟ چرا اين اتفاق براي فرزند آنها افتاده است؟ آيا در بروز اين رفتار مقصر بودهاند؟ در نهايت هم اين سوال برايشان مطرح است كه چه بايد كرد تا كودك، اين عادتناپسند را ترك كند.
پرخاشگري معمولا از زماني در كودك آغاز ميشود كه كودك توانايي بروز رفتارهاي خشونتآميز را داشته باشد، بنابراين از 2 سالگي كودكان ميتوانند براحتي اين رفتارها را از خود بروز دهند.
شدت اين رفتار در پسران بيش از دختران است و به طور كلي اضطراب نيز در كودكان زير 5 سالي كه از خود خشونت بروز ميدهند، ديده ميشود. به طور كلي پرخاشگري كودك ميتواند متاثر از چند عامل مختلف باشد.
وقتي عوامل محيطي باعث بروز پرخاشگري ميشوند
يكي از عوامل بروز اين رفتار، دلايل اكتسابي است كه آن نيز متاثر از چند عامل است:
مشاهده رفتارهاي خشونتآميز:
يكياز دلايل بسيار مهم پرخاشگري در كودكان، يادگيري است يعني اگر كودك شاهد رفتارهايخشونتبار پدر و مادر با افراد ديگر باشد، اينگونه رفتار را فراميگيرد. بنابراين كودكاناز طريقمشاهده، رفتارهايوالدين را ميآموزند و همانند الگوهايخود رفتار ميكنند.
مشاهده فيلمهاي خشونتآميز:
متاسفانه تعداد زيادي از والدين، برنامههاي خشونتآميز مورد علاقهشان را در كنار كودكان تماشا ميكنند. اين مساله علاوه بر اينكه باعث رفتار خشونتآميز در كودكان ميشود، موجب بروز علائم اضطراب در آنان نيز ميشود. بنابراين نياز است والدين براساس علاقه خود و فرزندانشان زمان خاصي را براي ديدن اين فيلمها اختصاص دهند و به هيچ وجه اينگونه فيلمها را همراه كودكانشان نبينند.
استفاده از بازيهاي خشونتآميز:
استفاده از بازيهاي خشونتآميز مانند پلياستيشن يا بازيهاي كامپيوتري كه عمدتا با زد و خورد شديد همراه است نيز باعث بروز علائم خشونتآميز در كودكان ميشود. البته چنانچه خانوادهها بخواهند يكباره اين صحنهها را از برنامه روزانه كودكانشان حذف كنند، با مخالفت شديد مواجه خواهند شد. بنابراين خانوادهها براي كاهش اين رفتارها بايد سعي كنند، آرامآرام و پلهپله ديگر موضوعات مورد علاقه كودكشان را برايش جايگزين كنند. به عنوان مثال اگر كودكي علاقه به فوتبال يا ماشين بازي دارد، سعي كنند سيدي اينگونه بازيها را جايگزين كنند. اين روند بايد آنقدر آرام صورت گيرد كه حداقل مخالفت از سوي بچه
صورت گيرد.
شرطي شدن كودكان:
در اين حالت، كودك شرطي شده است تا در مقابل هر خواستهاش گريه كند. معمولا اين حالت در كودكان زير 3 سال بيشتر ديده ميشود. اين گريه قطعا وسعت بيشتري پيدا ميكند و به پا كوبيدن، كوبيدن سر به ديوار، فرياد زدن، كشيدن موها و خشونت در مقابل خواهر و برادر خود تبديل ميشود. برخي از اين مسائل مربوط به اين است كه كودك براي رسيدن به تمام خواستههايش از خشونت استفاده ميكند. در اين حالت، والدين بايد فقط بيتوجهي از خود نشان بدهند چرا كه هر نوع توجهي در مقابل اين رفتاركودك، ميتواند مساله را شديدتر كند، مانند خشونت در مقابل والدين و فرياد كشيدن. تنها راهكار اين مساله، نشان ندادن عكسالعمل در قبال كار اين كودكان است اما چنانچه كودكي بارها و بارها در روز اين كار را انجام بدهد و والدين از خود واكنش نشان ندهند، باعث ميشود كودك در روند عاطفياش با مشكل روبهرو شود. در اين خصوص نيز بايد گفت اگر يك كودك از خود رفتار ناشايست خاصي انجام داد. براي درمان فقط به آن رفتار توجهي نكنند و با بقيه رفتارها به شكل ديگري برخورد كنند. گاهي در صورتي كه رفتار كودك منطقي باشد، ميتوان خواستههاي كودك را برآورد، اما بايد در مقابل غيرمنطقيترين رفتارهاي كودك كه به شكل بهانهگيري بروز ميكند، والدين خاموش شوند.
بيماريهاي جسمي و رواني ميتوانند منشأ پرخاشگري شوند
اين گروه از بيماريها نيز كه موجب پديد آمدن رفتار پرخاشگري كودكان است، به چند دسته تنوع تقسيمبندي ميشوند.
بيشفعالي:
كودكاني كه بيش فعال هستند، از خود شيطنت بيش از حد بروز ميدهند. در صورتي كه خانوادهها آگاهي لازم براي برخورد يا دارو درماني با اين كودكان را نداشته باشند و با اين كودكان رفتار نامناسب داشته باشند،كودك آرام آرام به خاطر محدوديتهايي كه دارد و به علت نبود شرايط براي تفريح و بروز هيجان، دچار ناراحتي عصبي و پرخاشگري ميشود و رفتارهاي خراب كارانهاي از خود بروز ميدهد. اولين راهكار براي درمان كودكاني كه دچار چنين اختلالي هستند، اين است كه خانوادهها به محض اطلاع يافتن از بيماري فرزندشان به روانشناس كودك و نوجوان مراجعه كنند و در وهله نخست، اقدامات دارو درماني را آغاز كنند.پس از آن نيز سعي كنند رفتار درماني را بياموزند.
معلوليتهاي جسمي شديد:
كودكاني كه به دليل نقص جسمي نميتوانند ارتباط مناسبي با ديگران برقرار و خواستههاي خود را به شكلي مطرح كنند تا اطرافيان متوجه آن خواستهها شوند، عمدتا رفتار پرخاشگري از خود نشان ميدهند. تنها راهكار درمان اين كودكان اين است كه والدين و پرستاران سعي كنند زبان مشترك بين خود و اين كودكان را پيدا كنند. حداقل زبان خاص كودك را به شكل اشاره ياد بگيرند تا آرامآرام درخواستهاي آنان را بشنوند و پاسخ بدهند. اين روش باعث ميشود شدت پرخاشگري اين كودكان كاهش يابد اما چنانچه پرخاشگري اين كودكان ادامه يابد، لازم است تا از دارو درماني استفاده شود.
معلوليت جسمي خفيف:
اين موضوع متاسفانه در كشور ما بسيار رخ ميدهد و كودكاني كه از معلوليت خفيف اما از هوش بالايي برخوردارهستند، مانند كودكان لب شكري،كمشنوا،كم بينا و كودكاني با ناهنجاريهاي انگشت دست و پا كه قادر نيستند به طور عادي حركت كنند و از وسايل خاص براي ارتباط استفاده ميكنند، پس از ثبتنام وحضور در مدارس عادي متوجه تفاوت خود با همكلاسيهايشان ميشوند و اگر پيش زمينه رفتاري نامناسب از دوستانشان داشته باشند، رفتارهاي خشونتآميزي از خود نشان ميدهند. بهترين راهكار اين است كه والدين قبل از ثبتنام مدارس، با مشاوره روانشناس مدرسه صحبت كنند و اطلاعات صحيح و دقيقي از بيماري فرزندانشان ارائه كنند. در ضمن علاوه بر اينكه بيماري اين كودكان بايد در مدرسه ثبت شود، اولياي مدرسه نيز بايد كاملا با مشكل و شرايط كودك آگاه باشند تا به لحاظ رواني كودك دچار آسيب نشود.
عوارض جدي در انتظار كودكان پرخاشگر
اگر خشونت به دليل شرطي شدن يا ساير دلايل اكتسابي بروز كند، به طور يقين كودك در آينده پس از ورود به جامعه بزرگتر در روابط اجتماعي، ازدواج،محيط كار و دانشگاه با مشكلات زيادي روبهرو خواهد شد اما اگراين رفتاركودك به بيماريهاي جسمي مانند بيماري بيشفعالي باشد و بموقع درمان نشود، علاوه بر بروز رفتارهاي خشونتآميز از كودك، سطح توجه و تمركز او نيز كاهش مييابد و ممكن است كودك در آينده در ادامه تحصيل با مشكل مواجه شود؛ به طوري كه حتي مدرك تحصيلي ديپلم راهم اخذ نكند.
بررسي علل پرخاشگري
علائم رفتارهاي پرخاشگري در گروههاي سني مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال ممكن است رفتار پرخاشگري در كودكان 2 تا5 سال با گريههاي شديد، زد و خورد با والدين و اطرافيان، پا كوبيدن و كوبيدن سر به ديوار و خود زني همراه باشد. در دوران مدرسه نيز عمده خشونت در مقابل همسالان بروز ميكند. در اين دوران، حجم گريهها كاهش مييابد. در دوران بلوغ نيز عمدتا رفتارهاي خشونتآميز ميتواند تبديل به يك نوع افسردگي شود. در اين دوران، اين رفتارها ميتواند به 2 گروه كاملا آرام در خود فرو رفته با علائم افسردگي يا رفتارهاي كاملا خشونتآميز به شكل زد و خورد بروز كند. چنانچه اين رفتارها منشأ بيماريهاي رواني داشته باشند، احتمال خودكشي در اين افراد زياد است. همچنين امكان دارد از اواخر دوران تحصيلي راهنمايي يا اوايل دوران دبيرستان اين خشونتها به بزهكاري تبديل شود. در اين دوران، اين كودكان اگر با همسالان نامناسب آشنا شوند، وارد گروههايي ميشوند كه سرگرميشان بزهكاري، سرقت، كيفقاپي و... است. بنابراين شناخت و ريشهيابي علت يا علل پرخاشگري، بسيار حائز اهميت است چرا كه با شناخت اين عوامل ميتوان از ميزان و شدت پرخاشگري كودكان كاست. نكته درخور توجه اين است كه خانوادهها بايد از دوران دبستان بويژه پايه اول ابتدايي متوجه رفتارهاي فرزندانشان باشند و چنانچه رفتاري مانند ناخن جويدن، شب ادراري، گريههاي نامناسب، ترس، لرزش خفيف جسمي يا گفتاري در فرزندشان مشاهده كردند، هرچه سريعتر به روانشناس مراجعه كنند تا از ايجاد رفتارهاي خشونتآميز جلوگيري كنند.