اختلال «اوتيستيک» در گروهي از اختلالات روانپزشکي کودکان به نام طيف «اختلال اوتيسم» يا «اختلال نافذ رشدي» قرار ميگيرد. در گذشته شيوع اين اختلال حدود 4 در هر 10 هزار تولد گزارش شده بود اما امروزه شيوع آن به 100-30 مورد در هر 10 هزار تولد ميرسد...
به نظر ميرسد اين افزايش به دليل تغيير در دستهبنديهاي تشخيصي و افزايش آگاهي جمعيت عمومي در شناخت اين اختلال باشد. برخلاف تصور عموم، هنوز ثابت نشده است که تلقيح واکسنهاي سهگانه يا عوامل محيطي مانند سرب يا بيماريهاي ويروسي و استرس مسبب اين افزايش باشند.
علايم باليني در اين طيف از اختلالات در
3 گروه عمده طبقهبندي ميشوند که با توجه به نوع تشخيص،شدت آنها ميتواند از حداقل تا حداکثر باشد.
علايم در كودكان مبتلا به طيف اوتيسم ميتواند با شدت زياد مانند عدم آگاهي از اطرافيان و محيط پيرامون و عدم تمايل براي برقراري ارتباط باشد. اين علايم در شکل خفيف ميتواند به صورت رفتارهاي اجتماعي نامتناسب و ناهمخوان با شرايط اطراف باشد. در سال اول زندگي ممكن است كودك براي بغلگرفتهشدن واکنشي نشان ندهد و دستش را براي در آغوش گرفتهشدن، بلند نکند. غالبا تماس چشمي اين کودکان نيز کم و محدود است و به افراد يا نگاه نميکنند يا تنها نگاهي گذرا و کوتاه مياندازند. در موارد کمتري نيز امکان دارد که بهطرز عجيبي به افراد زل بزنند و نگاه خود را از افراد برندارند. غالبا قادر نيستند افراد آشنا را از افراد غريبه تشخيص دهند و واکنشهاي مشابهي به هر 2 گروه نشان ميدهند.
گاهي روابط اين كودكان با بزرگترشدن و افزايش سن بهتر ميشود ولي اين مهارت همواره در مقايسه با همسالان، عقبتر است. آنها يا با کودکان همسن خود ارتباط برقرار نميكنند يا در صورت نزديکشدن به آنها به دليل آشنانبودن با روابط قراردادي اجتماعي مانند رعايت نوبت، مشارکت و کنترل خشم، قادر به ادامه دوستي نيستند. آنها غالبا براي ارتباط کودکان کوچکتر
يا بزرگتر از خود را ترجيح ميدهند. كودكان مبتلا به اوتيسم نميتوانند حالتهاي عاطفي ديگران را درك كنند. در نتيجه قادر نيستند واکنشهاي لازم را نشان دهند مثلا هنگامي که مادرشان غمگين و ناراحت است آنها متوجه حالت او نميشوند براي همين رفتار خود را کماکان ادامه داده با مادر همدلي نميکنند. اين امر ميتواند باعث طردشدن آنها توسط اطرافيان و کودکان همسال و عجيب به نظر رسيدن رفتارشان در اجتماع شود.
اختلال در ارتباط کلامي
يکي از شايعترين علل مراجعه خانواده اين کودکان به پزشک، به حرف نيفتادن كودك يا عدم پيشرفت تکلم در زماني است كه انتظار ميرود. امکان دارد کودک به صداي آدمهاي دوروبر خود هنگام حرفزدن با همديگر يا با او، يا به شنيدن نام خود واکنشي نشان ندهد. اين مساله باعث ميشود والدين به وضعيت شنوايي کودک مشكوك شوند و او را براي سنجش شنوايي نزد پزشك متخصص ببرند. در بيشتر موارد، نتيجه شنواييسنجي اين کودکان طبيعي است. عجيبتر اينکه اين كودكان گاهي باوجود اينكه با شنيدن نامشان عكسالعملي نشان نميدهند، واکنشهاي خاصي به صداهاي غيرانساني مانند صداي ساعت يا ماشينها نشان ميدهند و جذب آنها ميشوند. اگر اين بچهها به حرف بيفتند، اغلب شيوه صحبتشان با ساير کودکان متفاوت است. امكان دارد کمحرف باشند يا کلمات را تكبهتك، بدون ارتباط با موضوعات يا به صورت تکرار کلام سايرين، تن صحبت يکنواخت و با آهنگ صدايي متفاوت از ساير کودکان بيان كنند. در مواردي اين کودکان به صورت برعکس
نه تنها کم حرف نيستند بلکه خيلي بيشتر از کودکان همسن و سال خود حرف ميزنند، اما غالبا اين صحبتها بدون معنا و نامتناسب با شرايط است و امکان دارد ميزان حرف زدنشان خيلي بيشتر از ميزان فهميدن زبان سايرين باشد.
امکان دارد اين كودكان بسيار مودبانه و ادبي صحبت كنند. از علايم شاخص ديگر در آنها استفاده از ضماير دستوري به صورت نادرست در جملات است، مثلا بهجاي اينکه بگويند
«آب ميخواهم»، ميگويند «بچه آب ميخواهد».اين مشکلات محدود به ارتباط کلامي آنها نميشود بلکه در عين حال از اشارههاي غيرکلامي به صورت مناسب استفاده نميكنند يا تنها از اشارههاي محدودي استفاده ميکنند، به همين دليل هماهنگي بين گفتار و رفتار آنها وجود ندارد.در ضمن اين كودكان در مهارتهاي تقليدي و شرکت در بازيهاي اجتماعي با کودکان ديگر مانند داليموشه و قايمباشك مشکل دارند.
رفتارها، علايق و فعاليتهاي تکراري
كودكان مبتلا به اوتيسم علايق خاص و غيرمعمولي به اشيايي مانند ماشين لباسشويي، پنکه، سنگ يا اشياي براق يا موضوعهاي خاص مثل دايناسورها، رايانه و سفينهها دارند. گاهي آنها به رفتارهاي تکراري خاصي چسبندگي نشان ميدهند و اصرار خاصي براي انجام آنها دارند. هرگونه تغيير و جداشدن از اين روتينها ميتواند برايشان اضطرابآور باشد و باعث قشقرق?بازي و عصبانيت آنها شود؛ مثلا ممكن است فقط از يک مسير خاص فاصله بين خانه و مدرسه را طي کنند يا فقط از روي يک قسمت فرش خانه راه بروند.در صورت تغيير مسير او کنترلش را از دست داده و گريه هاي شديد و پرخاشگري نشان ميدهد.
اين کودکان هنگام بروز شرايط هيجاني مانند خوشحالي يا غمگيني، رفتارهاي خاصي نشان ميدهند؛ مانند بالزدن دستها، دور خود چرخيدن و روي نوک انگشت پا راه رفتن. سيستم حسي آنها به طرز عجيب و متفاوتي از سايرين عمل ميكند. آنها واکنشهاي نامتناسبي به محرکها نشان ميدهند، مثلا ممكن است از صداي چرخگوشت خوششان بيايد و جذب آن شده احساس ناراحتي نکنند. ولي در يک ميهماني که همهمه و تعداد جمعيت زياد است، دست خود را روي گوششان بگذارند و بخواهند از جمع خارج شوند، اين واکنشهاي نامتناسب حسي ميتواند در حواس لامسه، بويايي، چشايي يا بينايي آنها هم رخ دهد.
از نظر شيوع اين طيف اختلالات در پسران بيشتر از دختران مشاهده ميشود.آنهااغلب با علايم اختلالات ديگري مانند علايم اختلال بيشفعالي کمتوجهي، علايم وسواسي اجباري و اختلالات رفتاري همراه ميشود.
آنچه والدين بايد بدانند...
دانستن اهميت تشخيص زودرس و شروع درمان زودتر در اين اختلال است. هرچقدر درمانها زودتر آغاز شود؛ تعداد جلسه?هاي درماني بيشتر باشدو در روزهاي بيشتري از هفته اين جلسات انجام گيرد،احتمال بيشتري مي رود که پيشآگهي اختلال بهتر شود. درمانها عمدتا غيردارويي و بهصورت کاردرماني و گفتاردرماني با روشهاي خاص و مخصوص کودکان در طيف اوتيسم مي باشند. در اين روند درماني روانپزشک کودک و نوجوان بيشتر نقش تشخيص دهنده و هماهنگکننده تيمدرماني را برعهده دارد.علاوه براين هم زمان با بررسي پيشرفت کودک در فرايند درمان، روانپزشک در بررسي و تشخيص علايمي از اختلالات ديگر که امکان دارد هم?زمان با اين بيماري وجود داشته باشند و نياز به مداخله و درمان دارند نقش بسزايي ايفا ميکند.