اگر رو راست باشيم بايد اعتراف کنيم که تربيت يک نوجوان براي والدينش کار سادهاي نيست. شما هم اگر هنوز کودکتان به سن نوجواني نرسيده شايد فکر کنيد که در برابر مشکلات بچهها در اين سن ايمن هستيد. ممکن است بگوييد نوجوان من هيچ وقت جوابم را با بيادبي نخواهد داد، يا هيچ زمان تا دير وقت بيرون نخواهد ماند و هميشه با کساني که من تاييد کنم رفت و آمد خواهد داشت. شما هم ميتوانيد تا زماني که کودکتان به سن نوجواني برسد به اين رويا دل خوش کنيد اما بهتر است از همين الان خودتان را براي نوجواني فرزندتان آماده کنيد. به هر حال اگر نوجوان شما تازگيها شورشي شده، مقرراتي را که شما برايش گذاشتهايد رعايت نميکند و با بچههاي مشکوک ميگردد؛ به اين مقاله توجه کنيد تا ياد بگيريد چگونه جوانه اين مشکل رفتاري را از ابتدا بخشکانيد: نوجواني دوران تغييرات جسمي و شناختي سريع بچههاست. نوجوانان ترجيح ميدهند مستقل باشند تا اينکه براي تاييد والدينشان سر تکان دهند. نوجوان در يک لحظه ممکن است والدينش را به کلي کنار بگذارد و در لحظهاي ديگر دوباره به نزد او بازگردد اما در هر حال والدين را به عنوان مشاور قبول دارد و نه رئيس! البته شما هم ميتوانيد به جاي دست روي دست گذاشتن کاري بکنيد که موقعيت خودتان را در نزد نوجوان محکم کنيد. 1)به نظر ميرسد نوجوان از شما متنفر است يک دقيقه فرزند شيرين شما از شما ميخواهد که همراه او به مدرسه برويد و يا کنارش دراز بکشيد. زمان ديگر به نظر ميرسد که همه چيز را از ياد برده و شما و حرفهايتان را مسخره ميکند. اگر شما از نزديک به اين رويداد نگاه کنيد متوجه ميشويد که وقتي او کودکي بيش نبود هم همين رفتار را از او ميديديد با اين تفاوت که به جاي اينکه مانند کودک 2ساله داد بزند و نه بگويد، صورتش را با نفرت از شما برميگرداند. اين بسيار براي والدين دشوار است اما بخشي از نوجواني با جداشدن و شخصيت جدا يافتن نوجوان همراه است و اين ممکن نميشود مگر اينکه نوجوان در ابتدا والدينش را کنار بگذارد تا بتواند شخصيت و هويت خود را پيدا کند. در اين زمان بيشتر به همسالان و دوستانش توجه دارد و نظرات آنها را بيشتر از والدينش ميپسندد. راه چاره: گاهي والدين آنقدر از اين طرد شدن و کنار گذاشته شدن دلخور ميشوند که آنها هم همين رويه را با نوجوانشان در پيش ميگيرند. يعني او را کنار ميگذارند و از خود ميرانند. اين يک روش اشتباه است که معمولا نتيجه خوبي به همراه ندارد چون فرزند شما را بيشتر از شما دور ميکند. بد نيست بدانيد نوجوان حتي وقتي نظرات شما را قبول نميکند، باز هم ميداند که به شما نياز دارد اگر چه به اين نياز اعتراف نميکند. بنابر اين بهتر است شما به جاي عصباني شدن و راندن او از خود صبرکنيد، منطقي باشيد و آرامش خود را از دست ندهيد و به نوجوان خود ثابت کنيد که حتي اگر حرف شما را نپذيرد هم او را دوست داريد و به سرنوشت او اهميت ميدهيد. اين شورش نوجواني هم تا ابد باقي نميماند و معمولا تا سن 16 - 17 سالگي جاي خود را به يک احترام منطقي ميدهد به طوريکه نوجوان ميداند مشاوري بهتر از شما گيرش نميآيد. البته منظور ما اين نيست که بيادبي نوجوان را نسبت به خودتان ناديده بگيريد. اگر چنين اتفاقي افتاد لازم است شما همان اصول هميشگي را در برابر رفتار نادرست اجرا کنيد. مثلا محروميت از آنچه دوست دارد داشته باشد. يکي ديگر از اصول خوب و قديمي اين است که اگر نميتوانيد حرف خوبي بزنيد بهتر است چيزي نگوييد. اين روش به نوجوان نشان ميدهد که شما به خاطر او چيزي نميگوييد. و احتمال زيادي دارد که او حالت دفاعياش را کنار بگذارد و به شما اعتماد کند. 2)وسايل ارتباطي زندگي نوجوان را پر ميکند يکي از مشکلات دنياي جديد اين است که انواع وسايل ارتباطي مانند گوشيهاي تلفن همراه، پيامک و پست الکترونيک و چت زندگي نوجوانان را پر کرده و به آنها فرصت نميدهد که حتي در ميان جمع خانواده حضور واقعي داشته باشند. او در ميان جمع و دلش جاي ديگر است. آنوقت ميبيني که داري با نوجوانت حرف ميزني و او گوشي در دست دارد پيامک ميخواند يا ميفرستد و حواسش با تو نيست. متاسفانه يا خوشبختانه اين هم از مشکلات دنياي نوجواني است که تنها والدين امروزي با آن دست به گريبانند و قديميها دست کم از اين مشکلات نداشتند. راه چاره: شما نميتوانيد استفاده از انواع وسايل الکترونيک را براي نوجوان قدغن کنيد. اين کار نه تنها غيرمنطقي و نامهربانانه است بلکه غير ممکن هم هست. بد نيست بدانيد ارتباط داشتن نوجوان با دوستانش براي او يک امر حياتي است. با اين کار شما تنها نفرت او را از خودتان بيشتر خواهيد کرد و او از شما دورتر خواهد شد. اگر فرزند شما کارهاي مدرسهاش را تمام و کمال انجام ميدهد و در خانه هم وظايفي را که به او محول کردهايد به موقع انجام ميدهد بهتر است به او اجازه دهيد از چنين وسايلي استفاده کند اما براي اينکه اين وسايل موجب اختلال در زندگي خانوادگي شما نشود ميتوانيد محدوديتهايي براي او قرار دهيد مثلا از او بخواهيد در زمان غذا خوردن و يا وقتي مهمان داريد، گوشي را کنار بگذارد. شايد شما هم ترجيح بدهيد که رايانه را در اتاق شخصي نوجوان قرار ندهيد تا بتوانيد نظارت بهتري بر استفاده او از شبکه جهاني داشته باشيد. اين کار خوب است چون جلوي استفاده نادرست نوجوانان از رايانه را در زماني که والدين در خواب هستند، ميگيرد. بعضي از متخصصان معتقدند بهتر است رايانه يک ساعت قبل از زمان خواب خاموش شود تا نوجوانان بتوانند خواب کافي داشته باشند و دچار مشکلات خواب به علت استفاده از رايانه و اينترنت نشوند. يکي از روشهاي محدود کردن زمان صحبت نوجوانتان با تلفن و اينترنت اين است که از او بخواهيد هزينه اينها را از جيب خودش بپردازد. يعني از همان پول تو جيبيهايي که به او ميدهيد و خوب اين پولها هم بايد حساب و کتابش براي شما معلوم باشد. در ضمن براي کنترل سايتهايي که فرزندتان در اينترنت به آن مراجعه ميکند ميتوانيد از نرمافزارهاي مخصوص کنترل اينترنت استفاده کنيد. 3) دير به خانه ميآيد شما از دخترتان خواستهايد که قبل از ساعت 9 شب در منزل باشد. اما الان ساعت نه و نيم است و او هنوز به خانه نيامده. اين اتفاق ممکن است بارها بيفتد. فکر ميکنيد چرا او مقررات شما را ناديده ميگيرد؟ بسياري از نوجوانان براي نشان دادن استقلال و بزرگ شدنشان ممکن است تا ديروقت خارج از منزل بمانند. آنها محدوديتهايشان را ميآزمايند و سعي ميکنند گستره آن را بازتر و بازتر کنند. راه چاره: مطمئناً نوجوانان نياز دارندکه محدوديتهايي برايشان مشخص شود. اما قبل از اينکه بر قوانين خود پافشاري کنيد مطمئن شويد که محدوديتهاي تعيين شدهتان منطقي باشد. براي اين کار ميتوانيد تحقيق کنيد و يا با مشاور نوجوانان مشورت کنيد. نکته واضح اين است که محدوديتهاي يک کودک دبستاني با نوجوان متفاوت است و لازم است شما به نوجوانتان اعتماد بيشتري داشته باشيد و به حس استقلالطلبي او هم احترام بگذاريد. حتي ميتوانيد با والدين بعضي از دوستان نوجوانتان صحبت کنيد و نظرات آنها را هم جويا شويد. اما وقتي زمان مشخصي را تعيين کرديد و 10 دقيقه هم براي اتفاقات پيشبيني نشده اضافه کرديد؛ اگر فرزندتان سر باز زد حتما عواقب کارش را با يادآوري قبلي به او اجرا کنيد. اين تنبيه ميتواند يک هفته محروميت از بيرون رفتن بعد از غروب آفتاب باشد. البته دقت کنيد که علت رفتار فرزندتان را ريشهيابي کنيد. ممکن است علت بيرون رفتن او از خانه اين باشد که در منزل احساس شادماني ندارد. در اين صورت لازم است که با او صحبت کنيد و از او علت را بپرسيد. سعي کنيد کاري کنيد که نوجوانتان در منزل زمانهاي تفريح و شادي را در کنار شما بگذراند. مثلا بازيهاي دستهجمعي و گردش خانوادگي راه بيندازيد و بگذاريد حس کند که براي گذراندن لحظات شاد لازم نيست حتماً بيرون برود و به دوستانش وابسته باشد. اگر بعد از اين کارها باز هم فرزندتان قوانين را زير پا گذاشت، حتما عواقب کار را با جديت اجرا کنيد. حواستان باشد بلوف نزنيد و وعده دروغ ندهيد. 4) نوجوان با افراد ناجور ميگردد ممکن است شما از گروهي که فرزندتان براي مراوده و دوستي انتخاب کرده خوشتان نيايد و هر وقت او را درميان جمع دوستان لات و بي سرو پايش ميبينيد، شرمنده بشويد. حتي ممکن است شما حرفي به او بپرانيد و دلخوريتان را با اين حرف نشان دهيد. اما راه چاره اين نيست! راه چاره: فرزند شما اگر شلوار سوراخ بپوشد، موهايش را چرب کند و يا ابرويش را دستکاري کند باز هم معصوميتش را از دست نداده. احتمالا او همه اين کارها را براي اين ميکند تا از طرف گروه دوستانش پذيرفته شود و به حساب بيايد. بنابر اين اگر دوستان او را مسخره و سرزنش کنيد نه تنها او از آنها دل نميکند بلکه به او بر ميخورد و از شما دلخور خواهد شد. او به دلخواه شما لباس نميپوشد و موهايش را درست نميکند چون اگر اين کار را بکند هم سن و سالانش او را مسخره خواهند کرد و بيشتر تنها خواهد شد. از طرف ديگر لازم است درباره گروهي از دوستان فرزندتان که مشکلات جدي دارند و از مدرسه فرار ميکنند و يا مواد مصرف ميکنند با او صحبت جدي بکنيد. بدون اينکه او را در يک موقعيت دفاعي قرار دهيد که مجبور شود از آنها دفاع کند. به فرزندتان بگوييد که به او اهميت ميدهيد و نگران کساني هستيد که با او رفت و آمد ميکنند و ميترسيد که او را آلوده کنند. شايد نتوانيد جلوي بيرون رفتن فرزندتان با افراد خاصي را بگيريد اما ميتوانيد ريشه رفتار نادرست او را از بيخ ببريد. براي اين کار ميتوانيد از متخصصان حرفهاي کمک بگيريد. از صحبت درباره مشکلات نوجوانتان با مشاور نهراسيد. گاهي ممکن است درباره بعضي رفتار هم کلاسيهايش به مدرسه گزارش دهيد و از آنها بخواهيد کاري کنند. 5) همه راه حلهاي شما فرزندتان را ناراحت ميکند گاهي ممکن است هر کاري که شما براي کمک به فرزندتان ميکنيد او را بيشتر عصباني کند. دوران نوجواني دوران حسهاي شديد است به همين علت چيزي که به نظر شما اتفاق مهمي نيست ممکن است براي او خيلي مهم و حياتي باشد. راه چاره: مسخره کردن و ناچيز شمردن آنچه او به آن اهميت ميدهد دردي را دوا نميکند. اتفاقي که ميافتد اين است که او احساس ميکند شما حرف او را نميفهميد و پس از مدتي ديگرغصهها و حرفهايش را به شما نميگويد. واقعيت اين است که مهمترين نکته در جهان براي او اين است که دوستش با او به هم زده چون او نتوانسته به مهماني تولدش برود. بنابر اين شما هم اين اتفاق را جدي بگيريد. به جاي اينکه اهميت آنچه براي فرزندتان مهم است را زير سؤال ببريد و مدام او را نصيحت کنيد، سعي کنيد خودتان را جاي او بگذاريد. به او نگوييد که زماني وقتي بزرگتر شد اين غصهها به نظرش احمقانه خواهد بود. تنها گوش کنيد و همدردي کنيد.