پدر و مادر بايد مواظب رفتار خودشان در خانه باشند و اگر پسري در خانه دارند بايد نکات زير را رعايت کنند : مادر وقتي که پسري در سن 4 تا 6 و 7 سالگي دارد ، بايد در خانه لباس پوشيده اي داشته باشد. تا آنجا بايد مواظب تعويض لباسش و يا حمام رفتنش باشد. تعويض لباسش را اعلام نکند. همه را از اتاق خودش به دليل اينکه لباسش را عوض مي کند و يک کار خصوصي و فردي است ، بيرون کند ؛ بدون اينکه ذکر کند که هدف و يا مقصود او چيست. وقت رفتن حمام ، مطمئن شود که بچه ها و يا پسرش در اطراف نيستند و يا در درها را محکم بسته است. مادر وقتي که فرزندش را در آغوش مي گيرد و مي بوسد ، مدت آن را کوتاه کند . در حقيقت اين ارتباط را در حد نوازشي که او به فرزند مي دهد و آغوشي که او براي فرزند مي گشايد ، انجام دهد به جاي اينکه به فرزندش اجازه دهد که به او نزديک شود. سن 4 تا 6 و 7 سالگي بسيار خطرناک است اگر بچه ها کنار پدر و مادر بخوابند. در حالي که بچه ها از جنس موافق ممکن است آن قدرها آسيبي نبينند ( و معمولا نميبينند) ، از جنس مختلف يا مخالف سخت ميتوانند آسيب ببينند و در حالي که هيچ اتفاقي نمي افتد ، اما بار گناه و شرم و خجالت و احساس بد بودن ميتواند آن ها را از هم بپاشد. پدر و مادر نيز به بهانه ي (( دلم تنگش هست )) يا (( گريه کرد )) يا (( مريض هست )) در حالي که ميتوانند هميشه کنار فرزندشان باشند ارتباط بدني را بايد با او به حداقل برسانند. در عين حال مادر بايد از پسرش بخواهد که اصول و نکاتي را رعايت کند . در کار تعليم و تربيت او کمي سخت گيرتر باشد. از او بخواهد که نظم و ترتيب را رعايت کند و اين پيام را به او بدهد که بهتر است که کمي از من فاصله بگيري. درست برعکس ، پدر در يک چنين شرايطي بايد کاملا خودش را به پسرش نزديک کند. با او قراري براي بيرون رفتن بگذارد. با او به ورزش بروند. با او به محيط هاي مختلف و متفاوت بروند. حتي به خانه ي دوستان و عزيزان بروند. تا اينکه پسر آهسته به اين نتيجه برسد که اين عشق به مادر که بسيار صوري و ظاهري است ، بايد کنار گذاشته شود و به عشقي بسيار بزرگ تر و قابل قبول و احترام تر توجه کند و آن اين است که پدر مخصوصا از نظر فيزيکي اجازه بدهد که فرزندش به او نزديک شود ، با او کشتي بگيرد ، همديگر را لمس کنند ، دست همديگر را بگيرند ، اين نزديکي از يک طرف و از طرفي بيان احساسات و عواطف خود ، راجع به علاقه اي که به فرزندش دارد ، يا اصولا حالات احساسي يا عاطفي و هيجاني ديگر خودش را که مربوط به گذشته است با او در ميان بگذارد ؛ پسر آهسته آهسته ، عشق و محبت مادر را رها مي کند و به سمت پدر ميرود و حالا دوستدار پدر ميشود و خودش را با پدر همانند مي کند و با اين همانندي است که ميخواهد پدر را به عنوان الگو و مدل انتخاب کند. عشق به او بورزد و خودش را از آن بار سنگين و بسيار آزار دهنده دور و رها کند. پدر و مادر در خصوص فرزند دختر نيز بايد نکات زير را رعايت کنند : وقتي که دختري اين تمايلات را دارد و يا اصولا حتي اگر براي ما مشخص نيست ( بين 4 تا 6 و 7 سالگي ) پدر بايد احتمالا پوشش بيشتري داشته باشد. فرزندش را کنار خودش بنشاند تا اينکه او را در آغوش بگيرد. به او فرصت و اجازه ي آن را ندهد که به بدن او براي مدت طولاني نزديک شود. دخترش را ميتواند ببوسد و در آغوش بگيرد ولي آن را بايد به صورت کوتاه انجام دهد و در عين حال از دخترش بخواهد که اصولي را رعايت کند و تعليم و تربيت دخترش را بيشتر جدي بگيرد و با او درگير شود. مادر با مهرباني خودش را کمي از صحنه بيرون مي کشد و آن قدرها کاري به کار دخترش ندارد ، اما به او فرصت مي دهد که به او نزديک شود. با هم خريد مي روند. با هم براي خوردن غذا بيرون مي روند. دو نفري اوقاتي را با هم خواهند گذراند. فرصتي را که پيدا مي کنند بسيار گرامي مي دارند. به دخترش اجازه مي دهد به بدن او نزديک شود. او را در آغوش مي گيرد و نوازش مي کند و در نتيجه فرصتي مي دهد که دختر هم ، عشق پدر را رها کند و به سمت مادرش حرکت کند و بتواند پيروزي و موفقيت بسيار بزرگي در اين زمينه پيدا کند. در يک چنين شرايطي است که عمل (( همانند سازي )) را دختر با مادر انجام مي دهد . بنابراين الگو و مدل و قهرمانش مادرش خواهد بود. کوشش مي کند که مانند او زندگي کند ، مانند او رفتار کند و از اين عشق و محبتي که به وجود آمده است بسيار خوشحال خواهد بود.