كودكان، عابراني كه بايد بزرگتر ديده شوند هر سال، آغاز سال تحصيلي جديد با افزايش ترافيك شهري و نيز آسيبهايي براي كودكان و نوجوانان همراه است. به گزارش ايرنا، بررسيها حاكي از آن است كه كودكان در چرخه ترافيك جزو آسيب پذيرترين عابران پياده به شمار ميروند. كارشناسان معتقدند با توجه به اينكه كودكان و نوجوانان در تشخيص سرعت و فاصله وسايل نقليه با آنها و همچنين تشخيص صدا دقت لازم را ندارند، در نتيجه دچار اشتباه ميشوند. كودكان و نوجوانان به سبب شرايط سني و بازيگوشي، انرژي زيادي براي تخليه دارند و اين ويژگيها سبب ميشود با خطرات بيشتري رو به رو شوند. البته از سوي ديگر، با توجه به اينكه كودكان و نوجوانان ذهن بسيار پويا و توانايي فراگيري بالايي دارند، ضروري است آموزشهاي ترافيك از همان دوران كودكي چه به شكل رسمي در مهد كودك و مدرسه و چه غير رسمي در خانه آغاز شود. واژهها براي كودكان مفاهيم مختلف دارند روانشناسان اعتقاد دارند كودكان دانش اندكي درباره مفاهيم مربوط به ترافيك دارند و در نتيجه واژهاي همچون خيابان براي آنان مفاهيم مختلفي دارد و در تشخيص مفاهيمي همچون چپ و راست با مشكل مواجه ميشوند. هادي عباسي روان شناس اجتماعي در اين باره ميگويد: فرآيند كسب آگاهي در كودكان اغلب با كاستيهايي روبهرو است. وي با بيان اينكه كودكان گاهي گمان ميكنند دويدن روش مناسب عبور از عرض خيابان است، ميافزايد: آگاهي دادن تدريجي و آموزش در مورد اينكه چه زماني براي انجام چه كاري مناسب است در مورد كودكان زير هفت سال به مراتب مهمتر از آموزش رسمي قوانين است. عباسي ميگويد: كودكان در سنين كمتر، توانايي دريافت انواع آموزشها را دارند و ميتوانند با تمامي اطلاعاتي كه به آنها ارايه ميشود،ارتباط برقرار كنند. وي با بيان اينكه در بزرگسالان، پردازش اطلاعات از لحاظ كمي و كيفي با كودكان متفاوت است، اضافه ميكند: تفاوت كيفي اين امر به آن دليل است كه كودكان اغلب، دانش اندكي درباره مسايلي كه به آنها ارايه ميشود، دارند. اين روان شناس اجتماعي ميافزايد: از لحاظ كمي نيز به دليل دسترسي اندك كودكان به اطلاعات لازم براي انجام يك كار، ظرفيت كمتر حافظهشان و همچنين طولاني بودن زمان واكنش آنها، بين كودكان و بزرگسالان تفاوتهايي از لحاظ كمي در پردازش اطلاعات وجود دارد. وي ميگويد: براي نوجوانان نيز همين شرايط هنگامي كه از موارد گوناگون استفاده ميكنند، صدق ميكند و آنها هنگامي كه در شرايط پيچيده و ناشناخته قرار ميگيرند در پردازش اطلاعات به لحاظ كمي با بزرگسالان متفاوت هستند. وي در تشريح اين موضوع ميگويد: كودكان چهار ساله ميتوانند روي يكي از جنبههاي كارهايي كه به آنها ارايه ميشود، متمركز شوند اما هر چه سن كودكان بالاتر ميرود، امكان تمركز همزمان روي چند قسمت از موارد براي آنها بيشتر ميشود. عباسي با بيان اينكه مهمترين مانع در مسير رسيدن به يك رفتار ايمن به طور قطع، دقت نكردن خردسالان است، ميافزايد: بالا رفتن سن، تاثيري در از بين بردن بيدقتي در كودكان ندارد اما كودكان 10 ساله نسبت به كودكان چهار ساله، كمتر و ديرتر تمركز خود را روي يك موضوع از دست ميدهند. به گفته وي، مقاومت در برابر بيدقتي با بالاتر رفتن سن افزايش پيدا ميكند. اين روان شناس اجتماعي با تاكيد بر اينكه پسران كمدقتتر از دختران هستند، ميگويد: هرچه انجام دادن كاري براي يك فرد آسانتر ميشود، دقت و توجه او در مورد آن كار افزايش پيدا ميكند. وي ميافزايد: انجام دادن كارها را ميتوان از طريق تعليم مهارتهاي مربوط به آن يا مهندسي رفتارها براي افراد آسانتر كرد. والدين نقش مهمي در آموزش دارند استاديار دانشگاه علوم انتظامي و عضو مركز تحقيقات و ارتقا ايمني دانشگاه شهيد بهشتي در مورد آموزش موارد ترافيكي به كودكان بر اين اعتقاد است كه والدين ميتوانند برخي امكانات عبور عابر پياده مانندخطكشي عابر پياده كه در آن عابر بهتر توسط راننده ديده ميشود و مسيرهاي ايمني را كه براي رفتن به مدرسه مشخص شدهاند به صورت تدريجي به كودكان نشان و كاربرد آنها را آموزش دهند. عليرضا اسماعيلي ميگويد: چنانچه انگيزههاي ديگري غير از عبور از عرض خيابان براي كودك وجود داشته باشد، آن انگيزهها ميتوانند از عوامل تاثيرگذار در شكلگيري تصادفها به حساب آيند. وي ميافزايد: چنانچه هنگام انجام يك فعاليت در حيطه ترافيك مثل عبور از خيابان، حواس كودك به مساله ديگري معطوف شود، حواس او به جاي اينكه بر فعاليت اصلي (عبور از خيابان) متمركز شود، به امور ديگر متمايل خواهد شد در حالي كه فعاليت اصلي (عبور از خيابان) همچنان ادامه پيدا ميكند. اسماعيلي تصريح ميكند: عامل بيتوجهي و بيدقتي يا همان حواسپرتي نسبت به عوامل ديگري مانند پايههاي ضعيف ادراك و تصميمگيري بسيار مهمتر است و بيش از ساير عوامل سبب غيرايمن شدن رفتارها ميشود. وي با بيان اينكه تصميمگيري براي عبور از ميان خودروهايي كه در خيابان حركت ميكنند و تشخيص فاصلههايي كه گاهي در زنجيره آنها ايجاد ميشود، براي كودكان زير هشت سال همواره امري دشوار است، ميگويد: تخمين زدن اينكه چه موقع يك خودروي در حال حركت به نزديكي شما ميرسد بيش از آنكه به توانايي تشخيص سرعت مربوط باشد، به توانايي تشخيص فاصله مربوط است. البته در شرايطي كه خودرويي بهطور غيرعادي تند حركت كند، اين تخمين زدن ميتواند خطرناك هم باشد. اسماعيلي ميافزايد: كودكان به عنوان يكي از استفادهكنندگان از راهها هنگامي كه در محيط ترافيك واقع ميشوند، به عواملي از قبيل آموزش ترافيك اندك و تجربه كم از مسايل ترافيك محدود ميشوند. وي گام نخست درآموزش ترافيك به كودكان را از طريق خانواده ميداند و ميگويد: چنانچه افراد خانواده با فرهنگ ترافيك آشنا شوند و در رفتار خود آن را رعايت كنند، ميتوانند بر فرزندان خود نيز تاثير بگذارند. وي در در تشريح مرحله دوم آموزش به كودكان ميافزايد: در مهد كودكها و كودكستانها و از طريق مربيان مهد كودك ميتوان به صورت نظري و عملي كودكان را با عبور و مرور و خطراتي كه آنها را تهديد ميكند، آشنا كرد كه در اين ارتباط بهره گيري از بازيها و اشعار و نقاشي بي تاثير نيست. وي مرحله سوم آموزش را مربوط به زماني ميداند كه كودك وارد دبستان ميشود. وي ميافزايد: اين مرحله در صورت توجه كافي نداشتن ميتواند خطرناكترين مرحله باشد، زيرا عوامل گوناگوني در اين گروه سني موجب افزايش خطرات ميشوند. اسماعيلي از جمله اين موارد را طولاني بودن و خطرزا بودن مسير خانه به مدرسه، بازيگوشي كودك، شوخي با همكلاسيها، تمايل به تنهايي رفتن و به طور مستقل كار كردن اعلام ميكند و پيشنهاد ميدهد: اوليا ضمن شناخت مسير ايمن خانه و مدرسه، چند روز اين مسير را به همراه فرزند خود طي كنند تا كودك با مشكلات مسير آشنا شود و يك روز هم ميتوانند بيآنكه كودك بفهمد مراقب او باشند. وي مرحله چهارم را مربوط به زماني ميداند كه كودك وارد دوره راهنمايي ميشود و ميافزايد: در اين مرحله از آموزش، مدرسه نيز مسئوليت هماهنگي با اوليا را دارد و لازم است ضمن انتخاب گذربان يا پليس براي كمك به دانش آموزان براي عبور ايمن، دانش آموزان را فعالانه درگير كرد. اسماعيلي تاكيد ميكند: بايد متناسب با كلاس و سن دانش آموزان، دروسي در كتابهاي درسي در ارتباط با مسايل ترافيكي گنجانده شود. وي همچنين آموزش حضوري شامل جُنگها و مسابقات و استفاده از پارك آموزش ترافيك را از جمله آموزشهاي غير حضوري ميداند و ميافزايد: آموزش غير حضوري با بهره گيري از رسانهها انجام ميگيرد.