وقتي کودک
اغلب نميتواند به هدف خود برسد، عصباني ميشود. اما چگونه مي توان به اين وضعيت
واکنش نشان داد و به او کمک کرد تا سرخوردگي خويش را مديريت کند؟ و اصلاً آيا اين
ميزان خشم بد است؟
خشم در برابر شکست، نشانهاي از سرخوردگي است
به عنوان مثال، هر بار که کودکتان هنگام
شعر خواندن دچار اشتباه ميشود، عصباني ميشود و ميخواهد با خشم فراوان از نو و
از ابتدا شروع کند يا وقتي او جملهاي که توسط معلم ديکته ميشود را اشتباه مينويسد،
واکنش او اين بار نيز شديد و خشمگينانه است. در ادامه براي اينکه نشان دهد تا چه
اندازه آزردهخاطر شده، دفترچهاش را روي زمين پرت ميکند. اين وضعيت ممکن است
هنگام بازيهاي مختلف و در مواجهه با شکستهاي ديگر نيز ديده شود. قطعاً هر واکنشي
که کودک در برابر عدم موفقيت خويش نشان دهد، بيانگر نااميدي وي تلقي ميشود!
بدون حل مشکل کودک، وي را همراهي کنيد
دکتر ديويد آلزيو ميگويد: «کاملاً
طبيعي است که کودک بين 6 تا 8 سالگي، وقتي به نتيجهاي که براي خود تعيين کرده است،
نميرسد، خشمگين و عصباني گردد.
به خصوص که در
اين سنين، هنگام انجام يک تمرين خلاقانه، عملکردهاي حرکتي او لزوماً مطابق
انتظارات وي نيستند.
از نظر ما، اين وضعيت ممکن است خيلي مهم
نباشد اما براي کودک، نشاندهنده تمام زندگياش است. وقتي شما به او ميگوييد
اشکالي ندارد و مساله مهمي اتفاق نيفتاده است، او نمي فهمد، چون بر اين باور است
که اتفاق بسيار مهم و عجيبي رخ داده است. بنابراين به کودک خويش نشان دهيد که وي
را درک ميکنيد و همواره همراه او هستيد.
ديويد آلزيو در ادامه ميافزايد: «حتماً
به کودکتان بگوييد که اگر به کمک نياز دارد، ميتواند روي شما حساب کند اما فراموش
نکنيد که به هيچ عنوان نبايد راهحلي به وي ارائه دهيد چون ممکن است اين حرکت شما،
او را بيشتر از پيش خشمگين سازد.»
وقتي کودک از کوره در ميرود، آرام باشيد
نيازي به نگراني نيست چون اين حالت کودک
زودگذر است. گاهي اوقات وقتي کودک از ناراحتي عميقتري رنج ميکشد، براي پنهانسازي
آن، دست به چنين عکسالعملهايي ميزند چون راه ديگري براي بيان حالت روحي خود نميداند.
به گفته اين روانشناس باليني: «اين حالت
ميتواند نشانه استرس محسوب شود، استرسي که ممکن است در پي توقعات والدين يا مدرسه
شکل گرفته باشد.» دکتر ديويد آلزيو بر اين باور است که: «کودکان کوچکتر هميشه از
خواهر و برادر بزرگتر خود الگو ميگيرند. به همين دليل به محض اينکه کشف ميکنند
والدين وقتي از حل مشکل درميمانند، خشمگين ميشوند، ممکن است تمايل داشته باشند
دست پيش را بگيرند، به خودشان فشار بياورند و درنهايت از فرط خشم و ناراحتي از
کوره دربروند! در اين شرايط معمولاً به والدين توصيه ميشود که احساس گناه نکنند،
بلکه آرامش خود را حفظ نمايند، کودک را تشويق کنند که حرف بزند و هرچه در دلش دارد
را بيرون بريزد و به قولي خودش را تخليه کند.»
ديويد آلزيو، روانشناس باليني و رواندرمانگر،
در پايان ميافزايد: «وقتي کودکي نااميد است و در حفظ آرامش خويش مشکل دارد، بايد
مراقب مصرف قند و شيرينيجات او باشيد. قند و شيريني موجود در مواد غذايي مصرفي،
احساسات کودک را چندين برابر ميکنند. شايد در وهله اول کودک در پي مصرف اين مواد
خوش اخلاقتر باشد اما اين مواد در درازمدت مانند مواد مخدر عمل ميکنند و خلق و
خوي کودک را پايين ميآورند و بر احساسات وي به شدت تاثير منفي ميگذارند.»