براساس
مطالعات علمي جديد، کودکاني که والدينشان به آنها عشق ميورزند، در بزرگسالي،
فردي مهربان و دلسوز ميشوند و قادر خواهند بود تا همدلي و نوعدوستي خويش را با
ديگران شريک شوند.
آيا همدلي با اولين نوازشها و در آغوش
گرفتنهاي مادر آغاز ميشود؟ همدلي درحقيقت به نوعي به معناي همدردي است؛ يعني
شريک شدن در آنچه ديگران احساس ميکنند. اما اين ويژگي شخصيتي چه زماني شکل ميگيرد؟
بر اساس مطالعهاي که اخيراً در مجله PNAS منتشر شده است، ميتوان ميزان همدلي
کودک در آينده را با اولين نوازشهاي مادر تعريف کرد. بيش از 20 سال پيش، محققان
شروع به مطالعه تاثير زمان سپريشده در تماس فيزيکي مادر با نوزاد کردند. در اين
تحقيق، آنها نوزاداني را که از اواسط تا اواخر دهه 1990 متولد شده بودند، به مدت دو دهه تحتنظر
گرفتند و درنهايت به اين نتيجه رسيدند که اين تماس فيزيکي، منجر به روابط اجتماعي
خوب بچهها در آينده شده است.
پروفسور روت فلدمن، نويسنده اصلي اين
تحقيق ميگويد: «نزديکي به بدن مادر باعث شده است تا بچهها در طول 20 سال رشد
خود با ديگران هماهنگتر باشند و نيز تفاهم بيشتري با ايشان داشته باشند. اين
همگامسازي به نوبه خود مغز را ترغيب ميکند تا بتواند بيشتر با احساسات ديگران
همدلي نمايد.»
کودکاني که در اين تحقيق حضور داشتند،
به سه دسته تقسيم ميشدند: دسته اول، نوزاداني که سرموعد بهدنيا آمده بودند و با
مادران خود از همان بدو تولد تماس فيزيکي داشتند.
دسته دوم، نوزادان نارسي که به مدت
حداقل دو هفته در انکوباتور بودند و به همين دليل از بدو تولد تماس فيزيکي با بدن
مادر نداشتند و درنهايت دسته سوم، نوزادان نارسي که مادران آنها متعهد شده بودند
تا حداقل يک ساعت در روز و به مدت 14 روز پياپي آنها را در تماس مستقيم با پوست
بدنشان قرار دهند.
همگامسازي مادر و کودک
پروفسور فلدمن براين باور است که نزديکي
بدن مادر با بدن کودک به دلايل مختلف ميتواند براي او مفيد باشد. اين نزديکي به
کودکان کمک ميکند تا هم دلبسته مادر شوند و هم کنترل بهتري روي خود داشته باشند
و اين همان چيزي است که در تمام پستانداران صدق ميکند.
محققان بهطور منظم با کودکان و خانوادههاي
آنها مصاحبه کردند و از نزديک تعاملات و واکنشهاي آنها را مورد بررسي قرار دادند.
سپس در اوايل بزرگسالي، مغز اين کودکان را ارزيابي کردند. پروفسور فلدمن ميگويد:
«ما به دنبال توانايي مغز براي همدلي با احساسات ديگران، ناراحتي طرف مقابل و
همچنين درک شادي آنها بوديم.»
محققان دريافتند که با تماس مستقيم بدن
مادر با کودک، دو ناحيه از مغز بهطور خاص حساس شدهاند: آميگدال و اينسولا. اولي
به عنوان مرکز شناسايي ناخودآگاه احساسات توصيف ميشود و دومي به عنوان ناحيهاي
که در آن سيگنالهاي بدن با سيگنالهاي وضعيت احساسي شخص ديگر ادغام مي شوند.
به گفته پروفسور فلدمن، اين دو قسمت از
مغز با اين همگامسازي، براي هميشه حساس شدهاند تا فرد عملکردي بهتر و همدلي
بيشتري با ديگران داشته باشد. به گفته محققان اين تحقيق، اولين سالهاي زندگي کودک
نهتنها به لحاظ جسمي، بلکه از نظر رواني اجتماعي نيز بسيار مهم است.