اختلالات شديد ناشي از همهگيري کوويد-19، استرس زيادي ايجاد کرده و باعث پريشاني روانشناختي شده است بهطوري که تعداد زيادي از کودکان و جوانان از نظر رواني ضعيف و آسيبپذير شدهاند. در چنين شرايطي، آيا والدين ميتوانند اميد بازيابي اعتماد به نفس در فرزندان خود را داشته باشند؟
به نظر ميرسد که سه فيلسوف بزرگ تاريخ توصيههاي ارزندهاي در اين خصوص ارائه دادهاند. در اين مقاله با نظرات و راهکارهاي آنها آشنا ميشويد.
توصيه دکارت: مبارزه با بلاتکليفي
از دکارت به عنوان فيلسوف ترديد سيستماتيک ياد ميشود. فلسفه شکگرايي اين فيلسوف بسيار معروف است. تمام تلاش او ناشي از «تمايل به يادگيري تشخيص درست از نادرست، شفاف ديدن اعمال خود و نيز با اطمينان زندگي کردن است.»
بلاتکليفي، مشخصه «ذهنهاي ضعيف و متزلزل» است بنابراين ميتوان گفت با کسب قدرت و استحکام ذهني است که کودکان اعتماد به نفس پيدا ميکنند. هر انساني بايد تصميمگيري را بياموزد، حتي اگر تصميمات بر پايه شک و ترديد باشند و در ادامه بايد ياد بگيرد که چگونه اين تصميمات را عملي کند حتي اگر تحقق آنها تلاشي قابل توجه و پشتکاري خارقالعاده را طلب کند.
از اينرو تقويت اعتماد به نفس فرزندتان را به تعويق نياندازيد. حتي در اين برهه زماني که با همهگيري کوويد-19 شرايط سختتر از هر زمان ديگري است نيز ميتوانيد به سادگي شروع کنيد: کودک خود را در تهيه يک برنامه همراهي نماييد و نظارت کنيد تا اين برنامه به بهترين شکل ممکن اجرا شود.
فراموش نکنيد کسي که قادر به تصميمگيري است، تصميم کوچک يا بزرگ فرق چنداني برايش نخواهد داشت: آنچه از اهميت بالايي برخوردار است، ثبات در تلاش است و همين ثبات در تلاش کليد موفقيت محسوب ميشود و قادر است تا به فرد اعتماد به نفس ببخشد.
توصيه کانت: روي فعاليتهاي ورزشي تمرکز کنيد
کانت نويسنده و فيلسوف بزرگي است و به موضوعات متنوعي از جمله زلزله، وزش بادهاي غربي، بيماري سر، داروهاي بدني، کتابهاي تقلبي و همچنين به آموزش و پرورش علاقهمند بود! تفکرات وي در مورد تعليم و تربيت، بينش کاملي در حيطه رويکرد آموزشي ارائه ميدهد.
ميتوان يک قانون بزرگ را از تفکرات کانت استخراج و حفظ کرد: وظيفه اساسي آموزش، تقويت اراده کودکان است. البته اين موضوع را بايد به دو شيوه مورد بررسي قرار داد. اولين شيوه، مقاومت در برابر هوي و هوس کودک است: «کودک بايد با مفهوم مقاومت آشنا شود». مقاومتِ «طبيعي» به معناي تسليم نشدن است.
براي والدين و مربيان، مقاومت نکردن، «اشتباه بزرگي» است، زيرا آزادي واقعي ميوه فرهنگ است که نظم و انضباط شرط آن است. اما کانت ميگويد، «اگر آموزش شامل اجبار باشد لزوماً نبايد به محبسي براي کودکان تبديل شود».
شيوه دوم براي شکلگيري اراده کودکان، فراهمسازي فرصتهايي مناسب است که از خلال آنها قواي ذهني کودک رشد کند. اين کار با پرورش بدن شروع ميشود! کانت از حاميان جدي آموزش جسمي و ورزشي است. او به ويژه طرفدار يادگيري شنا و هرگونه تمرين ورزشي است که امکان دستيابي به قدرت، مهارت، سرعت و ايمني را به کودک ميدهد.
بنابراين تا جاييکه ممنوعيتهاي کرونايي اجازه ميدهد، با ثبتنام فرزندان در فعاليتهايي مانند شنا، ژيمناستيک يا کوهنوردي، به آنها اين امکان را بدهيد تا با ترس خويش مقابله کنند و اعتماد به نفس خويش را توسعه دهند.
رويارويي با مقاومت و تقويت و انسجام بدني، براي کانت دو مسير ممتاز شکلگيري شخصيت محسوب ميشوند. بنابراين کانت نيز همچون دکارت، بلاتکليفي را محکوم ميکند و معتقد است که: «شخصيت شامل قاطعيت تصميمي است که فرد ميخواهد با آن کاري انجام دهد و همچنين اجراي واقعي آن. زيرا مردي که کاري را به خودش پيشنهاد ميکند و آن را انجام نميدهد ديگر نميتواند به خويشتن خويش اعتماد داشته باشد».
بنابراين به فرزندتان کمک کنيد تا تصميمات درستي بگيرد و تا در رسيدن به آنها پايبند باشد چون در غيراينصورت امکان اينکه اعتماد به نفس وي از دست برود يا آسيب ببيند، بسيار زياد است. به او يادآوري کنيد که هيچ تصميم و برنامهاي را کوچک نشمارد وقتي آنها را با تمام قوا دنبال ميکند!
توصيه آلن: به کودک احساس لذتي که ناشي از غلبه بر دشواري است، بدهيد
توصيههايي که آلن در سخنان خود درباره تعليم و آموزش به ما ميدهد، دقيقاً مشابه پيشنهادات دکارت و کانت است. براي آلن نيز، آموزش کودکان بيش از هر چيز شامل «تقويت اراده آنها» است. اما اراده چيزي نيست که با آموزش منتقل شود و والدين هرگز نميتوانند بهجاي فرزندان خود چيزي را بخواهند و اراده کنند. بنابراين، براي توسعه و تقويت «هنر خواستن» که هرگز هم از بين نرود، چه کاري ميتوان انجام داد؟
راهحل اين است که «يادگيري کودک را به خودش بسپاريد و اجازه دهيد به شيوه خودش بياموزد». البته اين شيوه، مستلزم اجرا و بکارگيري دو شرط است:
• اولين کار اين است که آنها را در وضعيت عمل قرار دهيم، زيرا «هيچ پيشرفتي براي هيچ کودکي در جهان وجود ندارد، نه در آنچه ميشنود و نه در آنچه ميبيند، بلکه فقط در آنچه انجام ميدهد.»
• دوم اين که آنها را در مقابل دشواريهاي واقعي قرار دهيم، زيرا نيروي محرکه انسان، سختيهايي است که وي موفق به تسخير و غلبه بر آنها شده است. يادتان باشد که هرگز لقمه را جويده شده در دهان فرزندتان قرار ندهيد!
بنابراين کار بزرگي که والدين ميتوانند در حق فرزندان خويش انجام دهند، اين است که قدرت و تواناييهاي آنها را مدام به ايشان يادآوري کنند و هنگام پيروزيها، مشوق آنها باشند و از آنها حمايت کنند. البته لازم به يادآوري است که پيروزيهايي که بدون کمک خارجي و با سختي زياد بهدست ميآيند، قطعاً ارجترند چون ايدهآل آن است که کودک بهتنهايي بهدنبال سختي رود و از کمک يا حمايت اطرافيان حتيالامکان خودداري نمايد.
در هر صورت، هر وظيفه و تکليفي، خواه مربوط به مدرسه باشد (بهعنوان مثال تکاليف ارائه شده بهصورت آنلاين يا تکاليف مقرر شده از سوي والدين) و خواه مربوط به مدرسه نباشد (مثل مرتب کردن اتاق خويش به گونهاي که فضاي مناسبي براي کار از راه دور شود) بايد براي کودک يک چالش باشد.
يعني کودک بايد احساس کند که در مقابله با يک دشواري واقعي قرار گرفته است. اما اين دشواري و چالش بايد متناسب با سن و قواي بدني کودک طراحي شود. فراموش نکنيد که هميشه سنگ بزرگ، علامت نزدن نيست به همين دليل مانع را محاسبه کنيد تا فرزندتان بتواند بر آن غلبه کند.
براي اينکه فرزندانمان در برههاي که عدم اطمينان اعتماد به نفس غوغا ميکند، اعتماد به نفسي قوي پيدا کنند، آيا نکته اصلي اين نيست که به آنها نشان دهيم واقعاً به آنها اعتماد داريم و آنها را قادر به غلبه بر مشکلات ميدانيم؟