هنگامي که کودکي خشمگين شده، نبايد پشت رفتارهاي پرخاشگرانه او به دنبال نقشهها و سياستهاي پليد باشيد زيرا او فقط يک بچه است...
کودکان نسل امروز در دريايي از فيلمها، بازيها، داستانها و مسابقههاي تلويزيوني غرق شدهاند اما پسر بچهها و گاهي هم دختر بچهها به تصاوير خشونتآميز به دقت نگاه ميکنند و با لذتبردن از قدرت شخصيتهاي داستاني يا قهرمانان مسابقه، صبح روز بعد همه آموختههاي خود را در مدرسه روي همکلاسيهاي خود تمرين ميکنند. در گذشته خشنترين صحنهها و داستانهايي که بچهها ميديدند و ميشنيدند، جنگ سپاهيان داستانهاي تاريخي بود اما امروزه خشونت و دعواي تنبهتن را زياد ميبينند.
انواع نرمافزارهاي رايانهاي و روشهاي فيلمبرداري و تدوين فيلمها، کلوزآپهاي ملموسي را در اختيار کودکان قرار ميدهند و کودک صحنه تيراندازي، شمشير کشيدن، کتککاري و ديگر اعمال وحشيانه را از نزديک حس ميکند.
عامل ديگري که باعث القاي خشونت به بچهها ميشود به تصوير کشيدن قهرمانهايي قوي و خشن است که در تمام داستان يا بازي ميتوانند هرکس را که خواستند، از سر راه خود بردارند. نتايج تحقيقات نشان ميدهند 40 درصد صحنههاي خشن فيلمها و سريالها، فقط به شخصيتهاي خوب داستان اختصاص دارند بنابراين کودک ياد ميگيرد آدمهاي خوب قوي و خشناند.
محققان دريافتهاند هريک ساعت تماشاي برنامه تلويزيوني خشن، خطر قلدرشدن كودك را در سنين 11-6 سالگي، بين 6 تا 9 درصد افزايش ميدهد و دختربچههايي که چنين برنامههايي را ميبينند در آينده زناني خشمگين و عصبي خواهند شد.
فيلمها، بازيهاي رايانهاي و موسيقيهاي سبک جديد و غربي در افزايش خشم کودکان تاثير دارند ولي ميتوان آنها را از دسترس کودک دور کرد. والدين ميتوانند با مراقبت بيشتر و قراردادن الگوهاي سالم و بهتر براي فرزندشان، سلامت رواني او را تضمين کنند.
اما مساله اين است که محدوديتهاي لازم را ايجاد نميکنند و خودشان هم از اين رسانهها الگوبرداري ميکنند بنابراين حتي اگر كودك را از تماشاي تصاوير و فيلمها و بازيهاي خشونتبار منع کنيم، خشونت را از بزرگترها ياد ميگيرند. آنها بازيکنهاي محبوب فوتبال را ميبينند كه هنگام بازي ناگهان با يکديگر گلاويز ميشوند، رانندگاني كه با يک تصادف کوچک يقه همديگر را ميگيرند يا درگيريهاي لفظي مردم يا اعضاي خانواده و... کودک تمام اين تصاوير را ضبط ميکند.