همه بچهها در واکنش بهزندگی، چالشها و محدودیتها آن احساسات منفی را تجربه میکنند. احساسات منفی بخش طبیعی و مهم از رشد و پرورش کودک هستند. بهبچهها کمک میکنندخود را با انتظارات موجود تطبیق دهند و محدودیتهای زندگی را بپذیرند. مهارتهای مثبت تربیتی مانند گوش دادن همدلانه، و فرستادن کودک بهاتاق خود فرصتهایی را در اختیار کودکان قرار میدهد تا احساسات منفی خود را بروز دهند. روشهای تربیتی گذشته با سرکوب احساسات کودک او را کنترل میکند. خجالت دادن و مجازات کردن بچهها ارادۀ آنها را درهم میشکند. وقتی بهبچهها این پیام را بدهیم که میتوانند احساسات منفی خود را ابراز کنند بهآنها قدرت و استحکام میبخشیم. قدرت اراده کودک را تقویت میکنیم و بهاو احساس جهتیابی میدهیم. اگر والدین مهارتهای تربیتی برای ایجاد تعاون و همکاری را ندانند، این قدرت اضافی میتواند نتایج مخرب برجای بگذارد. وقتی بهاحساسات بچهها بها بدهیم و سخنانشان را بشنویم احساس قویتری از خویشتن ایجاد میکنیم، اما امکان ایجاد یک باور دروغین از خویشتن هم وجود دارد. اگر کودکی با بدخلقی کردن و غرولند بهخواستهاش برسد، در اینصورت اجازه دادن به ابراز احساسات منفی نه تنها کودک را لوس میکند، بلکه در او احساسی از ناامنی ایجاد مینماید. دادن اجازۀ ابراز احساسات منفی باید با رفتار محکم پدر و مادر همراه باشد تا کودک از آن سوء برداشت نکند. وقتی پدر و مادر بدانند که چگونه با پنج مهارت تربیتی میتوانند با غرولند فرزندشان برخورد کنند، اجازۀ ابراز احساسات منفی ، هدیه بزرگی است که به کودک داده میشود. اغلب والدین بدخلقی کودک را بهحساب بد بودن او میگذارند، جمعی دیگرخود را والدینی شایسته در نظر نمیگیرند. آموختن ابراز احساسات و تخلیه احساسات منفی مهارت مهمی است که هر کودکی باید آن را بیاموزد. اهمیت مدیریت کردن بر احساسات مهمترین عنصر فراگرفتن مدیریت بر احساسات منفی ، پذیرفتن آنهاست. گرچه احساسات منفی همیشه خوشایند نیستند، اما بخشی از بزرگ شدن و رشد کردن هستند. بچهها وقتی بیاموزند که احساسات منفیخود را ابراز و تخلیه کنند بهآگاهی احساسی میرسند و میتوانند بدون هرگونه نمایش، آنها را ابراز نمایند. با فرا گرفتن مخابره احساسات منفی بچهها بهتدریج بهاحساسی از خلاقیت، شهود، عشق، اعتماد به نفس، شادی، محبت، وجدان و توانایی اصلاح خویشتن بعد از ارتکاب اشتباه میرسند. تمام مهارتهای مهم و سرنوشت ساز ناشی از تماس داشتن با احساسات و توانایی رها شدن از احساسات منفی است. اشخاص موفق بهراحتی ضایعاتخود را احساس میکنند، زیرا میدانند که بهراحتی میتوانند احساسات منفیخود را بروز دهند. کنار آمدن با احساسات داشتن احساسات منفی همیشه بدون اشکال است، اما باید آنها را در زمان و مکان مناسب ابراز نمود. قابل قبول نیست که کودک با تخلیه احساسات منفی در مقام سلطهجویی بر پدر و مادرش برآید. پدر و مادر باید قدرتمند باشند اما در ضمن بهفرزندانشان امکان و فرصت بدهند تا احساسات منفیشان را بروز دهند. بچههای کمسال باید ابرازگر باشند و احساسات منفی خود را بروز دهند. پدر و مادر با رفتار همدلانه و با استفاده از شیوۀ خارج کردن کودک از میان جمع بهاو فرصت میدهند تا همۀ احساسات منفی خود را تخلیه کند. وظیفۀ پدر و مادر است که رفتار کودک را کنترل کنند و در ضمن به او اجازه دهند که احساسات منفی خود را ابراز کند. وقتی پدر و مادر از مهارتهای مثبت تربیتی استفاده میکنند، وقتی بهسخنان فرزندان خود گوش میدهند و بهموقع بچهها را از میان جمع خارج میکنند، آنها بهتدریج رفتارخود را تنظیم میکنند. با آنکه ابراز کردن احساسات منفی اشکالی ندارد، درست نیست که بهطرزی نمایشی با آن برخورد کنیم و یا در هر مکان و هر موقعیتی که شد از آن استفاده نماییم. ابراز احساسات منفی زمانی بدون اشکال ات که پدر و مادر حوصلۀ شنیدن آن را داشته باشند. در فرصتی که کودک به اتاق خود فرستاده میشود نیز ابراز احساسات منفی اشکالی ندارد. پدر و مادر برای تنظیم تخلیههای احساسی کودک باید بهطور منظم و حساب شده کودک را از میان جمع خارج کنند. اگر این خارج کردن کودک بهقدر کافی نباشد، کودک بهناچار زمانی احساسات منفی خود را ابراز میکند که مورد پسند و توافق پدر و مادر نیست. وقتی از مهارتهای تربیتی مؤثر استفاده میکنیم، بچهها میآموزند که میتوانند احساسات منفی خود را ابراز کنند، اما پدر و مادر همچنان اختیاردار هستند. اگر پدر و مادر احساس کردن که فرصت ابراز احساسات منفی تمام شده است معنایش این است که کودک مجاز بهتخلیه احساسات منفی بیشتری نیست.