ما بايد مواظب تأثير گفته هايمان روي کودکانباشيم. انتخاب کلمات بسيار مهم است. قدرت آنها در ساختن، تشويق کردن و مقتدر کردنبسيار زياد است ...
بعضي مواقع، ما ابتدا صحبت مي کنيم و بعد در باره آنچه گفته ايم به تفکر ميپردازيم. در حالي که به عنوان پدر و مادر، بايد به ياد داشته باشيم که کودکان گفتههاي ما را خيلي جدي مي گيرند و اغلب به آن بها مي دهند، حتي وقتي که ما منظور خاصياز گفتن آن مطالب نداريم. کافي است که ببينيم گفته هاي پدران و مادران تا چه اندازهروي ما تأثيرگذار بوده است. دوستاني را مي شناسيم که آنچه را والدينشان 20 سال پيشبه آنها گفته اند چه خوب و چه بد، به ياد دارند.
ما بايد مواظب تأثير گفته هايمان روي کودکان باشيم. انتخاب کلمات بسيار مهم است. قدرت آنها در ساختن، تشويق کردن و مقتدر کردن بسيار زياد است و برعکس، مي تواندمخرب و تضعيف کننده بچه ها باشد.
در ادامه اين يادداشت به برخي از اشتباهات گفتاري رايج والدين در برخورد بافرزندان و شيوه درست بيان آنان اشاره مي نمائيم؛ اميد است شما والد گرامي و متعهد،بتوانيد با شناخت جملات منفي ومخرب و متعاقب آن حذف آن جملات از خزانه گفتماني خودبا فرزند، گامي مهم را در جهت پرورش صحيح و مدبرانه خود برداريد.
آن جملات عبارتند از:
از چه رو نميتواني مانند فلانيباشي؟
"مريم" پيوسته تکاليفش را انجام ميدهد و دندان هايش را مسواک ميزند. ليکنبرادرش "رضا"، اين گونه نيست و تمام امور را بايد به وي يادآور شد. چرا او قادرنيست همانند " مريم " باشد؟
روان شناسان گفتهاند که مقايسه صرفا موجبافزايش حسادت بين برادر و خواهر ميگردد.به باور يک روانشناسکودک" در صورتي که بچهاي با خواهر يا برادرش يا بچه ديگري مقايسه شود، احتمالا ازوي بيزار ميگردد.
در عوض مقايسه کردن بچهها، براي فرزندتان دقيقا مشخص سازيد که از او چهميخواهيد؟!
اتاق تميز؟ ميز مرتب؟ آن بخش از کردار بچه را که مايليد تغيير کند، به دقت مشخصسازيد.
براي فرزندتان تشريح کنيد که خويهاي نيکو، چه ياريهايي به او ميکند. مثلا بهاو توضيح دهيد که عادت انجام به موقع تکاليف، سبب ميشود نمرات ممتازي کسب کند و دراين حالت نبايد دلواپس باشد که تابستان نيز به مدرسه برود. چنانچه بچه متوجه شود کهشما ميل داريد وي، کردارش را در پاره اي از موارد عوض کند تا بهتر از آنچه هست،بشود، در اين صورت يقينا تغييرات فرزندتان را شاهد خواهد بود.
چرا مانند بچه هاي خردسال رفتارميکني؟
رفتار فرزند هفت ساله شما در يک تالار غذاخوري مانند بچه چهارساله است. شماشرمنده ميشويد و به وي يادآوري ميکنيد که به چه دليل نظير خردسالان رفتارميکني؟
پيامد کار چه ميشود؟ به بچه اهانت شده و او اکنون با تنفر فراوان، همه نمک رااز درون نمکدان بيرون ميريزد!
از اطلاع خوددر مورد استعدادهاي فرزندتان براي ترغيب و پيشرفت وي سود بجوييد نه اين که برچسبشخصيتي به وي بزنيد. به عنوان مثال اگر بگوييد:" تو با هوشي و من ميدانم که اينکاراز عهده ات بر ميآيد" خيلي دلگرم کننده تر و ملايم تر از اين است که چنين بگوييد:" تو باهوش ترين بچه دنيا هستي"
عوض ناراحت ساختن بچه، بکوشيد شرايطيرا مهيا سازيد که از پس تغيير دادن فرزندتان به طرز دلخواه برآييد.نسبت به رفتار فرزندتان، به نحو غير مستقيم بازتاب نشان دهيد. مثلا ميتوانيدبگوييد:" ميدانم که دوست داري پيش از رفتن به بستر، تلويزيون تماشا کني و من مايلنيستم اين فرصت را از تو بگيرم، ولي چنان چه تغيير رويه ندهي، نميگذارم چنين کني." با اين حرف بچه در مييابد که احتمالا آن چيزي را که دوست دارد، از کف ميدهد.
چرا اين اندازه ژوليده و نامرتبي؟
فرزندتان، پوشاک نظيف و مرتبي به تن دارد، ليکن درست يک ساعت بعد با يک تي شرتکثيف، شلوار پاره و موهاي به هم ريخته جلوي شما حاضر ميشود.
انتقاد کردن از بچه، زمينه را براي کشاکش فراهم ميسازد. امکان دارد پدرومادربپرسند، پس ما براي مهار فرزندمان چه بايد بکنيم؟ روانشناسان بدين سوال، اين سانجواب ميدهند:" هنگاميکه بچه تصميم ميگيرد با دوستانش بيرون برود، بگذاريد هرلباسي را که مايل است، بپوشد ليکن چنان چه با شما براي شام خوردن بيرون ميآيد،نبايد هر لباسي را که ميخواهد، بپوشد. فرزندتان بايد فرابگيرد که در موقعيت هاي متفاوت، چهبپوشد. والدين ميتوانند شيوه صحيح را درباره موضوعات گوناگون به بچهبگويند".
تو بامزه ترين، قشنگ ترين و زورمندترين بچهدنيايي!
حتي يک لقب مثبت نابجا احتمالا باعث محدوديت بچه شده و مانع ميشود که وي خودشرا به واقع آن گونه که هست، ببيند و بشناسد. مثلا چنانچه بگوييد:" تو از تمام بچهها، هوشمندتري"، امکان دارد سبب شود که او حس کند، هيچ گاه با شکست روبه رونميشود.
از اطلاع خود در مورد استعدادهاي فرزندتان براي ترغيب و پيشرفت وي سود بجوييد نهاين که برچسب شخصيتي به وي بزنيد. به عنوان مثال اگر بگوييد:" تو با هوشي و منميدانم که اينکار از عهده ات بر ميآيد" خيلي دلگرم کننده تر و ملايم تر از ايناست که چنين بگوييد:" تو باهوش ترين بچه دنيا هستي" ميتوانيد اين مورد رابيازماييد. يقينا برچسب بد زدن به بچه مانند غيب گويي از منش وي عمل ميکند. بهعنوان مثال اگر به او گفته شود "تنبل"، مايل است حتي تنبل تر اقدام کند زيرا مطمئنشساخته ايد که تن پروري جزو جدانشدني شخصيت اوست.
پدر و مادر بايد بکوشند عوض لقب منفي بهکودک دادن، آن چيزي را که به واقع مورد نظرشان است، بر زبانبياورند.آيا بچه کلا تنبل است؟ امکان دارد او امور روزانه اش رابدون يادآوري به اجرا در نياورد. در اين صورت والدين بايد بچه را با روش جايزه دادنيا تبيه کردن، ملزم به انجام کارهاي روزمره کنند.
تو چقدر احمق هستي!
يکي از هدفهاي اصلي در تربيت فرزند، ايجاد اعتماد به نفس در بچه است. به جايچنين عباراتي، جهت بهبود کردار فرزندتان اهتمام ورزيد سخنان ترغيب کننده و مثبتبيان داريد. به او ياد بدهيد که چگونه کاري را به درستي صورت دهد. مثلا، چنان چهفرزندتان بدون توجه به رفت و آمد خودروها، به وسط خيابان ميدود، ميتوانيد به ويبگوييد:" موقع عبور از خيابان، بايد دستم را بگيري".
هنگاميکه بچه دستتان را گرفت، اضافه کنيد:" تو خيلي باهوشي که دستم را ميگيري. حالا ميتوانيم با خيال راحت از خيابان رد شويم."
برخي اوقات آرزو ميکنم که اي کاش بچه اينداشتم
آنچه فرزندتان از عبارت بالا ميفهمد، اين است: " تو ارزش نداري و من تو رانميخواهم". او اين حرف را به دل ميگيرد و حتي تا بزرگسالي به يادش ميماند.
آيا شما اينقدر بي خرديد که به بچه بگوييد:" اي کاش اصلا تورا نداشتم!". در عوضچنين بگوييد:" بعضي وقت ها مرا خيلي ناراحت ميکني."
بهتر آن استکه پدر و مادر قواعد پيش گقته را اجرا کنند تا بدين حد از خشمناکي نرسند. وقتي بچهميداند که پدرومادرش چه انتظاري از وي دارند و مشاهده ميکند که با او دمسازند،يقينا رفتار نيکوتري در پيش خواهد گرفت
مرا تنها بگذار
تمام پدر و مادرها پارهاي اوقات مايلند تنها باشند. ولي در صورتي که پرخاش کناناز فرزندتان بخواهيد که ايشان را به حال خود گذارد، ميانديشد که دوستش نداريد. سعيکنيد بچهها را در انجام امور روزانه شرکت دهيد. حتي يکي بچه سه ساله هم ميخواهددر آماده ساختن ميز شام ياري کند.
اگر موقعي که بچه ها به شما احتياج ندارند، وقتي را براي سپري ساختن با آناناختصاص دهيد، در اين حالت زماني که توجه شما به اجراي ساير امور است، بچه ها کمترمزاحم شما ميشوند.آن هنگام که لازم است تنها باشيد، ميتوانيد به بچه بگوييد:" منخيلي تو را دوست دارم، اما حالا بسيار کار دارم." به او فرصت دهيد که دريابد شمابعدا مدتي را با او ميگذرانيد. در صورتي که فرزندتان اصرار کرد، ميتوانيدبگوييد:" چنانچه بار ديگر حرفم را قطع کردي، ناچارا بايد به اتاقت بروي، چون اينجااتاق من است." اين روشي در جهت دور کردن بچه نيست بلکه يک راه کار تربيتي به حسابميآيد.
خفه شو!
اين عبارت سبب ميگردد که بچه حس کند شما کوچک ترين علاقهاي به شنيدن نظرشنداريد و اندک اندک به اين نتيجه دست مييابد که او فردي ناتوان در طرح هر پيشنهادياست.
شما ميتوانيد با آرامش و خونسري به او بگوييد:" ساکت باش" و اگر اين لحن کلامبي اثر باشد، آن را با خونسردي ليکن محکم تر بيان کنيد. يا امکان دارد تلويزيون راخاموش کنيد و وي را به اتاقش بفرستيد.
يادتان باشد که بچه ها همه چيز را از انگاره (الگوي) خود فرا ميگيرند. در صورتيکه ميخواهيد فرزندتان مودب باشد، بايد نخست خودتان با ادب باشيد. هيچ گاه به هم سنو سالتان نميگوييد" خفه شو!" پس به بچه تان هم نبايد چنين حرفي بزنيد.
اين کار را بکن وگرنه...!
ترساندنهاي بيمورد، در نهايت به زدوده شدن قدرت شما ميانجامد. اين قبيل گفتارسبب ميگردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببيند شما تصميم داريد چه کنيد. روش مطلوب، چينش تنبيه ويژه اي است که ميتوانيد به کار ببنديد. مثلا بهاوبگوييد:
" اگر حالا دست از اين کارت نکشي، يک هفته کامل بايد در خانه بماني." يا " درصورتي که مجددا اين عمل را تکرار کني، حق نداري پس از ناهار بازي کني." اينجاست کهبچه ميفهمد شما قادريد او را از برخي چيزهايي که دوست دارد، محروم سازيد.
اگر حالا همراه من نيايي، ديگر با تو کاري ندارمو براي هميشه کنارت ميگذارم!
هر گز بچه ها را از رهاکردنش نترسانيد. پدر و مادر بايد براي فرزندشان پناهگاهامني باشند، تا از آنجا بچه ها بتوانند به دنيا گام نهند. در غير اينصورت آنان ازحيث رفتاري، به افرادي وابسته وبدون اعتماد به نفس بدل ميگردند.
چنانچه کودک نوپايي داريد که گوشه خيابان نشسته و تکان نميخورد، بايد بگوييد:" يا با من بيا يا دستت را ميگيرم و با خود ميبرم." و اگر ضرورت ايجاد کرد، بلندشکنيد و با خود ببريد. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند، بکوشيد به وي توجهبيشتري داشته باشيد. مثلا بگوييد:" تو دقيقا پنج دقيقه وقت داري تا با دوستت بازيکني و بعد بايد برويم." اين کلام موثرتر از آن است که بچه را بترسانيد به اين که اورا ميگذاريد و ميرويد.
اگر حرفهايناصحيح به فرزندتان زدهايد، فرصتهاي زيادي براي جبران آنها نداريد. بايد اذعانداشت که اينان ويژگي برگشت ناپذيري دارند
روانشناسي موسوم به فلمينگ توصيهميکند که: " به نزد فرزندتان بشتابيد، وي را در آغوشبگيريد و بگوييد من حرفهاي زشتي به تو زده ام؛ برخي اوقات که از کوره در ميروم،سخناني به تو ميگويم که به هيچ عنوان دوست ندارم متاسفم." اين برخورد نه فقط موجب بهبودي رابطه شما بافرزندتان ميشود، بلکه ايشان ميآموزند که وقتي در شرايطي قرار ميگيرند که سببخشمگينيشان ميگردد، بايد چه کرده و چگونه خويشتن را مهار کنند. اين دستور مهم را به خاطر بسپاريد:" پيوسته دست به کاريبزنيد که بچهها پي ببرند، دوستشان داريد."