از میان عواملی که به کودک شما برای رسیدن به خودشکوفایی کمک می کنند تندرستی از همه مهمتر است زیرا به کودک کمک میکند با قدرت بیشتری نسبت به وقتی که سلامتی او مختل است با مشکلات دست و پنجه نرم کند. بنابراین نتیجه می گیریم که عاری بودن از هرگونه نقص جسمانی جدی که کودک را در تلاش های خود زمین گیر میکند یک امتیاز است. بیشتر ما آنگونه که باید متوجه تندرستی کودکان خود نیستیم ، ولی این موضوع نقش بسیار مهمی در رشد آنها دارد. این مسئله را میتوان با نگاهی به آثار شایع عدم سلامتی دریافت . با وجود این که بیماری های معمول دوران کودکی به ندرت اثر دائمی بر رشد و پیشرفت کودک دارند ولی یک بیماری شدید و طولانی ممکن است اگر در دوره ای از رشد سریع رخ دهد سبب وقفه ی این روند شود. اکثر کودکان در زمان بیماری غیرفعال میشوند و ممکن است عضلات قسمتی از قوام خود را از دست بدهند و به سادگی خسته شوند بنابراین احتمال دارد رشد کودک موقتا متوقف گردد. بیماری تقریبا همیشه کودک را تحریک پذیر می کند و احتمال اینکه مضطرب شود و کج خلقی کند بیشتر است. بیماری و نقاهت غالبا با محدودیت فعالیت همراه است و این از نظر یک کودک ناکامی بزرگی است. تا جایی که بعضی اوقات اعتماد خود را به خود و به عنوان یک فرد و نیز در ارتباط با دیگر کودکان از دست می دهد. بیماری غالبا نقطه ی شروعی برای مشکلات سازگاری مثل غذاخوردن با وسواس و ناراحتی و سایر مشکلات رفتاری می باشد. این موضوع به خصوص هنگامی که بیش از حد به بچه توجه شده باشد که در آن صورت نگرش نادرستی نسبت به ارزش و اهمیت خود خواهد داشت ، صادق است. کودک ممکن است آنقدر به توجه خاص عادت کند که پس از بهبودی حالت تهاجمی و طلبکار پیدا کند. اگر این رفتار استمرار یابد مسلما بر رشد او در تمام زمینه ها و به ویژه در زمینه ی ارتباط با دیگران تاثیر می گذارد. بیماری های مزمن به طور اخص مثل صرع و دیابت در صورتی که برخورد مناسبی با آنها نشود عمدتا به خاطر اینکه سبب بی ثباتی احساسی و گاهی احساسات منفی نیرومند میشوند میتوانند در رشد کودک مانع ایجاد کنند. این بیماری ها به این دلیل که سبب وابستگی احساسی به سایر اعضای خانواده میشوند میتوانند بر رشد کودک اثر بگذارند. برخی از حالات جسمانی خاص مثل خستگی و کوفتگی بیش از حد ممکن است کودک را تحریک پذیر و ستیزه جو سازند که قطعا بر واکنش های او نسبت به مردم و واکنش مردم نسبت به او تاثیر می گذارد. سوء تغذیه و فقدان توازن غذایی ممکن است سبب کاهش سطح انرژی شود که نه تنها فعالیت های جسمانی و خصوصیاتی از قبیل کنجکاوی و ماجراجویی را کاهش می دهد بلکه قدرت ، استقامت و بنابراین شادکامی و یادگیری را نیز کم می کند. سوء تغذیه و فقدان توزان غذایی همچنین ممکن است سبب کمرویی ، تحریک پذیری ، افسردگی و رفتار ضداجتماعی شود. یک ناراحتی جسمانی جزئی مانند اگزما یا سایر بثورات پوستی میتواند سبب تحریک فیزیکی شود که این خود ممکن است باعث واکنش های احساسی افراطی ، ناتوانی در تمرکز و فقدان اراده برای تعقیب یک موضوع تا آخر یا انجام کارمل یک وظیفه شود. شادکامی کودکان شاد معمولا سالم و پرانرژی هستند و شادکامی به خودی خود انگیزه ی نیرومندی برای انجام کارهاست . روی هم رفته کودکان شاد با آرامش بیشتری ناکامی ها و موانع را می پذیرند و سعی میکنند راهی برای عبور از آنها پیدا کنند . شادکامی مطمئنا مشوق انواع تماس ها و فعالیت های اجتماعی است زیرا مردم معمولا واکنش مثبتی نسبت به شادابی از خود نشان می دهند و شادکامی باعث می شود کودک حالت دوستانه ای داشته باشد که خود نقطه ی شروع خوبی برای انواع ارتباطات شخصی است. از طرف دیگر اندوه و ناراحتی توان و انرژی کودک را تحلیل می برد و بهزیستی جسمانی عمومی او را کاهش می دهد. این امر به نوبه ی خود مانع از این می شود که انرژی او صرف فعالیت های هدفدار شود زیرا کودکان اندوهگین انرژی خود را با در خود فرو رفتن ، رویاپردازی و تاسف برای خود هدر می دهند و کودک ناشاد گرایش به گوشه گیری و به خود مشغول شدن دارد. ناشاد بودن انگیزه ، عزم و میل به موفقیت را خاموش می کند . کج خلقی و رفتار بازدارنده در کودکان ناشاد بسیار شایع تر است و مانع از آن می شود که آنها از تجربیات چیزی بیاموزند. شادی میتواند به یک عادت تبدیل شود و وظیفه ی شما است کاری کنید که کودک شما این عادت را کسب کند. به همین ترتیب ناشاد بودن هم میتواند به یک عادت تبدیل شود و شما وظیفه دارید مانع آن شوید. البته داشتن دوران کودکی شاد تضمین کننده ی زندگی موفق در دوران بزرگسالی نیست ولی حداقل فایده ی آن این است که اساس موفقیت را بنا می کند در حالی که ناشاد بودن اساس ناکامی را بنا می کند.