از لحظه ای که کودک متولد میشود برای مراقبت از خود به شما وابسته است. بدون حضور شما او قادر به زنده ماندن نیست. در دوران نوزادی او آموخت که شما تنها پناهگاه امنی هستید که آغوش گرمتان ، آرامبخش قلب کوچک اوست. در طی آن دوران او کاملا به شما وابسته بود و با مراقبت ها و حمایت های پیاپی شما دریافت که جهان می تواند محل امنی برای او باشد. نوزاد والدینش را ضمیمه و بخش قابل پیش بینی از زندگی روزانه خود می داند. احساس اعتمادی که در یک کودک کاملا مراقبت شده نسبت به والدینش ایجاد میشود وابستگی نامیده میشود. این وابستگی دوسویه است. همزمان با وابستگی بیشتر کودک به والدین ، والدین نیز به کودک وابسته میشوند. این رشته های الفت و مهربانی ، حس اعتماد و عشق متقابل را تعریف می کند. به تدریج که کودک بزرگ تر می شود داشتن احساسات خوب و مثبت نسبت به خود و نسبت به دنیا در او قوت می گیرد. کودک به تدریج که بزرگ تر میشود کم کم تشخیص می دهد. گرچه به نظر می رسید همیشه در مواقع نیاز در کنارش بوده اید اما اینطور نبوده است. در این مواقع او احتمالا گریه سر داده یا شما را با دلواپسی و ناراحتی صدا می کرده است. شما نیز به تجربه آموختید هنگامی که در دیدرس او نیستید ، میتوانید با صدا کردن یا خواندن شعر او را آرام کنید. کودک نیز آموخت با وجودی که نمیتواند شما را ببیند هنوز در دنیای او حضور دارید. درست همانطور که او به تجربه در بازی قایم باشک آموخت ندیدن به معنی ترک کردن نیست کم کم آموخت والدین میتوانند کنار او حضور نداشته باشند بدون اینکه برای همیشه رفته باشند. حال در دومین سال زندگی کودکتان آموخته است افراد مورد علاقه اش حتی هنگامی که با او نیستند وجود دارند. یاد شما در خاطره او به او این امکان را می دهد حتی وقتی در کنارش نیستید شما را برای خود نگه دارد. او میتواند بدون از دست دادن شما آغوشتان را ترک کند. این تصور ذهنی برای او این امکان را به وجود می آورد که با سایر توانایی هایی که کسب کرده ، قدم به قدم از شما دور شود و جهان را بدون از دست دادن پایگاه امن خانه اش کشف کند. این سفر اکتشافی سفر آسانی نخواهد بود. کودک یکساله بین تمایل به ترک و یا ماندن در کنارتان ، مرتبا در شک و تردید و دودلی خواهد بود. شما هر روز این نبرد درونی را در حالی که او با شور و علاقه برای کسب استقلال مبارزه می کند شاهد خواهید بود. به کودک خود هنگامی که در اتاق مشغول بازی هست بنگرید. ممکن است در ضمن بازی حضور شما را نادیده بگیرد و ظاهرا مستقل به نظر بیاید اما به محض اینکه اتاق را ترک کنید احتمالا بازی را متوقف کرده و به دنبال شما راه می افتد و یا برای برگشتنتان داد و فریاد راه می اندازد. او همواره به وجود شما در کنارش نیاز دارد تامین این نیاز امنیت روانی او را تضمین می کند. کودک یکساله می آموزد خودش باشد و ثابت کند با والدینش تفاوت دارد. معمولا این نیاز بین سنین پانزده تا بیست و یک ماهگی شکوفا می شود گرچه این زمان برای کودکان مختلف بیش از اندازه متفاوت است. ( بعضی کودکان تقریبا تا سه سالگی به این مرحله نمی رسند ولی نگران نباشید به هر حال می رسند!) هنگامی که کودک نوپا نیاز به جدا شدن را احساس می کند شما آن را در خواهید یافت چون راه آگاه کردن شما ، کنار زدنتان از خودش ، به هر طریق ممکن است ! به نظر می رسد در اغلب موارد کلمه مورد علاقه اش (( نه!)) باشد گویی او مجبور است خلاف خواسته شما رفتار کند و در نتیجه لحظاتی را تجربه خواهید کرد که احساس می کنید هرچه بگویید یا هر عملی انجام دهید اشتباه است. والدینی که به کودک یکساله ی مطیع و سر به راه عادت دارند هنگام ورود کودکشان به این مرحله دچار سردرگمی میشوند. در حالی که جایی برای نگرانی وجود ندارد . این حالت به همان اندازه که کودک راه رفتن و صحبت کردن را می آموزد اتفاقی طبیعی و قابل پیش بینی است. سر و کار داشتن با کودک یکساله جسور و مقاوم مشکل است اما معمولا در این مورد مادران در مقایسه با پدران ، دارای مشکلات بیشتری هستند. . چون رفتار منفی کودک نوپا واکنشی است برای اعلام استقلال. و در مورد فردی که از کودک مراقبت و نگهداری می کند و وابستگی بیشتری به او دارد این مخالفت ، شکل جدی تری به خود می گیرد. در اغلب خانواده ها این فرد مادر است چنانچه بعد از یک روز سر و کله زدن مادر با کودک هنگام برگشت پدر به منزل تنها پدر از کودک همکاری و خوشرویی دریافت کند مادر ممکن است احساس بی لیاقتی نماید. نمونه دیگری از این الگوی رفتاری در کودکی که تمام روزش را با پرستار می گذراند مشاهده میشود. در چنین حالتی به محض ورود والدین به منزل کودکی که تمام روز یک فرشته کامل بوده است ، سر به ناسازگاری می گذارد. او به والدینش نیاز دارد تا عصبانیت و بدخلقی خود را به گونه ای بروز دهد. حتی در روزهایی که کودک یکساله تان خوش خلق است و سر سازگاری دارد ممکن است با مشاهده رشد کودکتان احساسی توأم با شادی و غم را تجربه کنید. استقلال کودک برای شما یک باخت است یعنی وداع با زمان ناتوانی او ، آن زمانی که او فقط به شما متکی بود. گاهی ممکن است تفکیک کردن نیازهای او برای جلب توجه تان از نیازهای شما به توجه به او بسیار مشکل باشد . گاهی احساس می کنید میل دارید بیش از حد نیاز کودک او را نوازش کنید یا هنگامی که برای جدا شدن از شما تلاش می کند او را متکی به خود نگه دارید. گاهی پدر و مادر در مورد زمان و مقدار توجهی که کودک یکساله هنوز نیاز دارد با یکدیگر اختلاف نظر نظر دارند و هر یک از آنان میخواهند کودک تا جایی که در آن لحظه والدین توان رویارویی با آن را دارند مستقل و یا به عکس وابسته باشد. برای جداسازی کودک یکساله از والدینش هیچ راه حل کاملا صحیح و یا برنامه زمان بندی شده ای وجود ندارد. این سال از زندگی کودک را میتوانید به عنوان اولین قدم های تجربی دور شدن او از خود تلقی کنید و وظیفه شماست که برای او پایگاه حمایتی و امنیتی برای حرکت به جلو باشید. به کودک خود توجه کنید ، واکنش های خود را بسنجید و از اشتباهات خود درس بگیرید. فقط در این صورت میتوانید به او کمک کنید تا تدریجا به فرد مستقلی تبدیل شود.