پنهانکاری و سکوت را تقویت نکنید معمولاً انزواطلبی و گستاخی کودکان ناراحت کننده است. همچنان آرام و بامحبت باقی بمانید اما در عین حال در برابر خواستۀ بیان نشدۀ آنها تسلیم نشوید. این کار بهآنها اجازه خواهد داد تا بدانند شما در ترس و رنج آنها را همراهی میکنید اما نه در مورد نحوۀ برخورد با آن. مشکلات را بیان کن جملهای است که بعضی از والدین آن را در مورد کودکان خردسالی که ناراحتیهای خود را شرح نمیدهند، مفید میدانند. رفتار کودک یک روزه تغییر نخواهد کرد. دو اصل را بهخاطر داشته باشیم: ابراز علاقه و نیاز بهگفتگو. گاهی اوقات شما مجبور خواهید شد برای دنبال کردن احساسات انرژی بیشتری بهخرج دهید. درک مفهوم سکوت یا پرسیدن سؤال در این موارد مفید است: بهنظر میرسد که الآن خیلی عصبانی هستی؛ بهنظر میرسد که خیلی غمگینی؛ فکر میکنم ممکن است از دست من ناراحت باشی. یا فقط بهپرسیدن سؤال از آنها ادامه دهید تا بهشما اجازه دهند بفهمید چه چیزی آزارشان میدهد و لزوم بیان احساسات برایشان مفید است. کودکان دیگر با رفتارهایی مانند بداخلاقی، فریاد کشیدن، تهمت زدن و فرار کردن ارتباط برقرار میکنند. ترفند شما در این حالت این است که بهاو اجازه بیان احساسات بهشیوۀ قبل را ندهید و او را تشویق کنید ارتباط گفتاری برقرار کند: میخواهم بدانم چه احساسی داری؟ اما میخواهم آن را برایم تعریف کنی، نه اینکه آن را با رفتارت بهمن نشان دهی. • قانون شماره 5: پادرمیانی نکنید مثلثبندی، قرار دادن شخص دیگری میان دو نفر است؛ آن هم بهجای آنکه با شخصی که مشکل دارید کنار بیایید. اجازه ندهید فرزندتان شما را میان خود و دیگری قرار دهد. زمانی که یکی از خواهر و برادرها در مورد دیگری بدگویی میکند، فرصت بسیار خوبی برای آموزش این قانون است. مورد دیگر زمانی است که کودک با یکی از والدینش مشاجره میکند، اما بهدیگری میگوید، یا از یکی چیزی میخواهد، پاسخ منفی میشنود و دوباره همان خواسته را برای دیگری مطرح میکند. بهطور کلی بهجز در مواردی که عدم امنیت وجود داشته باشد، کودکان نیاز دارند مشاجرههایشان را خود حل و فصل کنند. اجازه دهید فرزندانتان خود مشکلاتشان را حل کنند. "نمیدانم چرا این را بهمن میگویی. لازم است که این مشکل را با برادرت حل کنی، او همان شخصی است که از دستش عصبانی هستی" یا بگویید: "ابتدا برو مسئله و مشکل را با خواهرت حل کن، اگر هر دو نفر شما نتوانستید آن را حل کنید، ممکناست با تو صحبت کنم". هرکاری که میتوانید انجام دهید تا این مشاجره بین آنها در جریان باشد. بهاین ترتیب آنها مهارتهای لازم برای حل مشاجره را یاد میگیرند. همان اصل در مورد والد دیگر صدق میکند. اگر مشکلی وجود نداشته باشد، کودک را وادار کنید با او کنار بیاید. اگر با دوستانش مشاجره کرده است، اجازه دهید خودشان آن را حل کنند. این همان کاری است که آنها مجبورند بعدها در طول زندگی آن را انجام دهند. دربارۀ نحوۀ حل تعارض و مشاجره بهروشی مطلوب با آنها صحبت کنید، اما ملزم کردن آنها بهانجام آن اهمیت دارد. همان مسئله در مورد مشکلات آنها در مدرسه، یا دیگر موارد تحت اختیار آنها نیز صدق میکند. مطمئناً در آینده باید در همایشها و ملاقاتها شرکت کنند. پس هر گامی را که میتوانید بردارید تا فرزندتان بتواند مشکلاتش را در مدرسه یا محل کار بهتنهایی حل کند. اگر مادر و پدر همیشه همراهش باشند تا با اقتدار خود مداخله کنند و مسئله را تثبیت کنند، کودک زمانی که با اولین اعتراض کارفرمای خود بهدلیل نحوۀ انجام کارش روبهرو شود، پریشان خواهد شد.