کم رويي يکي از مسائل نسبتا شايعي است که درميان اطفال،نوجوانان و حتي جوانان ديده مي شود. کم رويي پديده اي غير عادي نيست ووالدين بايد بدانند که نسبت به اين مسئله بايد برخورد درست و مناسبي داشته باشند.در صورت بروز برخورد نامناسب از سوي والدين، اين رفتار تشديد مي شود و موجبانزواگرايي در فرزندان و خصوصا اصفال کوچکتر،مي شود.
به نظر مي رسد که حالت کم رويي در برخي از موارد ناشي از احساس خود كم بيني استو در مواردي همآنقدر شدت مي يابد كه تمامي شخصيت فرد را تحت تأثير قرار مي دهد،به گونه اي که چنين فردي از حضور در اجتماع يا جمعي از افراد، دچار ناراحتي هايگوناگون مي شودکه اين مسئله، در وضعيت جسماني او نيز اثر مي گذارد.
کم رويي پديده اينيست که به يکباره در وجود کودکان حضور پيدا کند بلکه بهتدريج و با وجود برخي از دلايل و عوامل در وجود يک کودک ايجاد مي شود وبروز پيدا ميکند.
احساس کمرويي همچون بسياري از خصلتهايرفتاري،داراي منشاء و علتي است.ريشه چنين احساساتي را بايد در ابتدا در خلق و خوي طفل وشرايطي که يک کودک در آن متولد شده،جستجو کرد. از طرفي ريشه اين مسئله را بايد در تاريخچه ي کوتاهمدت زندگاني گذشته او دنبال کرد.
يک نوزاد از بدو تولد به وجود پدر و مادر خويش به عنوان اولينوابستگانش در زندگي، پي مي برد. به اين ترتيب چگونگي بروز احساسات و رفتار والدين،بخش اعظم تاريخچه روزها و سالهاي اوليه زندگي او را رقم مي زند.
ممکن است براي برخي از والدين وجود حس خجالت و کمرويي در فرزندشان، نه تنها عيبمحسوب نشود بلکه انرا به عنوان نکته مثبت اخلاقي تلقي کنند و احساس رضايت داشتهباشند از اينکه فرزندشان دائما در هر جمعي سخنوري نمي کند و بعضا به گفتن برخي ازمسائل شخصي و خاص خانواده نمي پردازد،شاد و خشنود باشند. طبيعتا در چنينشرايطي،زمينه مناسبي براي رفع اين خصلت در کودکان وجود ندارد و اين حالت در کودکادامه مي يابد تا اينکه به دنياي نوجواني و سپس جواني پاي گذارد. در اين صورت حلاين مشکل به مراتب سختتر خواهد شد.
آنچه مشخص است اينکه نحوه ي احساس والدينرا مي توان مهمترين و موثرترين عامل، در جهت شکل گيري سرنوشت اينده يک کودکدانست.برخي از والدين که نسبت به تمامي رفتارها و حرکاتکودکشان،دقت و توجه دارند به اين موضوع پي برده اند که نحوه ي احساس و رفتار آنها،عاملي مهمدر چگونه رقم خوردن آتيه کودک است.
کم رويي پديدهاي نيست که به يکباره در وجود کودکان حضور پيدا کند بلکه به تدريج و با وجود برخياز دلايل و عوامل در وجود يک کودک ايجاد مي شود وبروز پيدا مي کند
بعضي از والدين از همان کودکي و شايددر اولين تماس ها و برخوردهاي کودک در بازي با هم سالانش به اين نکته پي مي برند کهفرزندشان دچار حس انزوا طلبي و خجالت است. درست در همين زمان است که آنها پي ميبرند که چطور کودکشان در گوشه اي به تنهايي مي نشيند و يا اينکه در بازيهايجمعي،اغلب آخرين فردي است که براي بازي انتخاب مي شود به چه صورت خود را به يکتماشاچي صرف،تبديل مي کند.
اولين مشکل از جايي شروع مي شود که والدين چنين کودکاني به مقايسه فرزند خود باکودکاني مي پردازند که از اعتماد به نفس بالا و انرژي زيادي برخوردارند. همين احساسدر والدين اگر کنترل نشود، آثار منفي بر کودکشان بر جاي خواهد گذاشت.آنچه مهم استاينکه پدر ومادر در چنين شرايطي بر احساسات خويش غلبه کنند و با حفظ آرامش خويش،بهکنترل احساسات فرزندشان بپردازند تا بتوانند به نحواحسن به حل مشکل کودک کمککنند.
در مرحله اول آنچه مهم است اينکه علايم کمرويي در کودکان را بشناسيم.اين کار چندان سخت و پيچيده نيست ونشانه هاي ساده اي براي آن وجود دارد. اينکه يک طفل کم رو هميشه دچار حس ترديد استو نمي تواند به اطمينان کامل در مورد چيزي دست يابد. به گونه اي که انگار دائما درميان دو قطب مختلفي قرار گرفته که نمي داند به کدام سمت برود. از ديگر ويژگيهاي يککودک کم رو اين است که او عيب ها و نقص هاي خود را بسيار بزرگتر از آنچه که هست،ميبيند و رفتارش موجب مي شود که ديگران هم متوجه اين عيب ها بشوند. به عبارتي ميتوانگفت او رفتارهايي از خود نشان مي دهد که اطرافيان را متوجه کمبودهاي خود کند.
اما علايم ظاهري کمرويي در کودکان اين استکه صورت کودک سرخ گون مي شود.
کودک کمرو با کوچکترين اتفاقي دچار تغيير رنگ در چهره مي شودو با وجود اينکهسعي دارد به گونه اي رفتار کند که کسي متوجه او نشود،عکس اين قضيه اتفاق مي افتد واو بيشتر اوقات با رفتار ناشيانه خود موجب جلب توجه اطرافيان مي شود.
از ديگر نشانه هاي کودک کمرو اين است که دائما دستهايش مرطوب است و اين حالتناشي از احساس خجالت است که او عرق مي کند و ممکن است به اين خاطر دوست نداشته باشدبا کسي دست دهد.
بروز اختلال در مثانه از ديگر علايم کمرويي کودکان است.
مسئله ديگر به شيوه حرف زدن کودک کم رومربوط مي شود. نوع سخن گفتن و حرف زدن کودک کمرو با ديگران متفاوتاست. او ازشدت ترسوناراحتي از اينکه نمي تواند منظورش را به درستي به ديگرانتفهيم کند، در بسياري از موارد دچار لکنت زبان شده و نمي تواند مطالب مورد نظرش راانطور که مي خواهد،بيان کند. اين ميتواند به نوعي موجب ايجاد احساس ناراحتي درمواجهه با ديگران براي کودک کمرو باشد.
کم رويي در موارد بسياري ناشي از توقعات بالاي والدين از فرزندان است و يا دراغلب موارد ناشي از کمبود محبت و عاطفه در کودکان است. گاهي هم اين احساس ناشي ازاشتباهاتي است که والدين مرتکب مي شوند.
آنچه از هرچيزي مهمتر به نظر مي رسد خلاء عاطفي کودکان است.اگر کودکي داراي نواقصي همباشد،ابراز محبت دائمي به کودک به رفع اغلب مشکلات کمک مي کند.محبت و بروز عشق ودوست داشتن نسبت به کودک، همچون اکسيري در وجود کودک و روح حساس و لطيف او تاثير ميگذارد و او را نسبت به بسياري از اتفاقات و حوادث،بيمه مي کند
فراموش نکنيم که محبت ابزاري معجزه گر براي حل تمامي مشکلات است.در ميزان محبتبه کودکانمان صرفه جويي نکنيم.فراموش نکنيم که کودکان ما موجوداتي لطيف و بي گناهندکه پاک و معصوم متولد شده اند.اين ما هستيم که به وجود نازنين آنها شکل مي بخشيم.پسمراقب باشيم که در حق اين فرشتگان کوچک،کوتاهي نکنيم.