بي شک مادر الگوي کودک و راهنماي زندگي اوست کودک نيازمند است که تصوير روشني از زندگي در پيش داشته باشد و طبعا مادر بعنواننخستين فرد در ارائه اين تصوير نقش موثري ايفا مي کند.
مادر اگرچه خيرخواه کودک است و مي خواهد که کودک به سعادت برسد ولي اين امر بهتنهايي کافي نيست بلکه دورانديشي و احتياط لازم است. چه بسيار کودکاني که قربانيبدآموزي هاي مستقيم يا غيرمستقيم مادران خود شده اند و در مسير زندگي خطرات متعدديآنها را تعقيب کرده است.
انواع بدآموزيها:
مادران اغلب نا آگاه و بدون توجه به عواقب يک کار بد آموزي هايي را براي فرزندانخود دارند که ممکن است به دو صورت مستقيم و غير مستقيم باشد.
بدآموزيهاي مستقيم:
دستور به ناسزاگويي: مادران براي اينکه کودکان خود را به شيرينزباني وادارند گاهي کلمات رکيکي را به او ياد مي دهند و يا ممکن است در اثر غفلت ،کودک آن را از جايي فرا گرفته باشد و مادران او را تشويق به بازگويي آن در حضور جمعمي کنند تا بدين وسيلهمجلس آرايي شود. غافل از اينکه طفل در روز هاي اوليه بالکنت و شيرين زباني آن را ادا مي کند ولي پس از اينکه آن را فرا گرفت ديگر فراموشنمي کند و بصورت عادت آن را بکار مي برد و در چنان وضعيرفع آن عيب، بسيار دشواراست.
دستور کتک زدن:کودک هرگز نبايد اين جرات را پيدا کند که پدرو مادر يا خواهر و برادرش را کتک بزند. درست است که ضربه دست او آنقدر قوي نيست کهبه آدمي صدمه برساند ولي فراموش نبايد کرد که اينک او کودک است و عملش ممکن استدلچسب بنظر آيدولي تکرار و عادت آن، عواقب نامطلوب ديگري خواهدداشت.
معمولا مادرانبه کودکان نمي گويند که دروغ بگويند ولي نگاهش آنچنان او را تحت فشار قرار مي دهدکه طفل مجبور مي شود براي نجات به دروغ متوسل شود
بدآموزيهاي غير مستقيم:
هر عملي که مادر انجام مي دهند ، هر سخني که مي گويد يک دستورالعمل براي زندگيکنوني يا بعدي کودک است. چشم و گوش کودک باز است، مادر نبايد بگويد کودک متوجه نيستو يا سرش جاي ديگري گرم است.
عدم مراقبت در گفتار و رفتار نوعي آموزش غيرمستقيم براي کودک است و از آن جملهاست:
بدآموزي از راه زبان: ذکر سخنان نيشدار ، حرف هاي رکيک وريشخندآميز، سوگند ياد کردن براي مسائل جزئي چه به راست و چه به دروغ نوعي بدآموزياست که کودک آن را از مادر ياد مي گيرد.
بدآموزي در برخوردها: مادري که به مناسبت برخورد با پدر، در غياب او تخطئه اش ميکند بت کودک را شکسته و محيط زندگي خانواده را نابسامان کرده است.مادري که پشت سر همسايه يا مهمان بدگويي مي کند در حاليکه به ظاهر ابراز محبت ميکرد درس بدي به کودک داده است. مادري که بذر نفاق و دشمني را مي پاشد و از طريق سخنچيني دو نفر را به جان هم مي اندازد از کودک خلاف آن را متوقع نباشد.
بدآموزي در مهماني ها و مجالس: آداب و معاشرت و برخوردها، راهو رسم مهماني و... را کودک به همراه مادر مي آموزد، رازداري در مجلس، روابط صحيح ياغلط ، شوخي هاي مناسب يا نامناسب، صداقت و يا عدم آن نسبت بهم از آن مجلس آموخته ميشود. بدين سان چه ناگوار است که کودک درآن جا درس خيانت و دوروئي بياموزد. ممکن استمادري در حضور ميزبان از خوردن ميوه اي به بهانه اينکه ميل ندارد، امتناع کند وليدر غياب او آن ميوه را بخورد، اين درس خيانتي براي کودک است.
بدآموزي هاي رواني:در اين زمينه ممکن است احساس حقارتي کهمادر در برابر نقص زيبايي خود از خود بروز مي دهد و از آن متاثر است، اين درس بديبراي کودک است زيرا فکر مي کند زيبائي به صورت است و يا زشتي نقصي خطرناک است.
آموزش ادب نبايد توام با سخنانيباشد که کودک را تقويت و ديگران را تضعيف کند، مثلا گفتن اين سخن که (پسر گريه نميکند و گريه مال دختر است) روحيه او را تقويت مي کند و ممکن است از گريه بازش داردولي در اينجا جنبه دختر را تضعيف کرده است.
بدآموزي در جنبه تشويق و تنبيه:از بد آموزيها در جنبه تشويقاين است که مادر او را زرنگ تر، باهوشتر و عاقلتر از همه معرفي کند در حاليکه اينامر با حقيقت وفق نداشته باشد در آن صورت اظهارش نزد کودک باعث خودخواهي او مي شود. در جنبه تنبيه اگر توام با خشونت باشد درس بدي براي کودکان است. معمولا مادران بهکودکان نمي گويند که دروغ بگويند ولي نگاهش آنچنان او را تحت فشار قرار مي دهد کهطفل مجبور مي شود براي نجات به دروغ متوسل شود.
آموزش ادب نبايد توام با سخناني باشد که کودک را تقويت و ديگران راتضعيف کند،مثلا گفتن اين سخن که (پسر گريه نمي کند و گريه مال دختر است) روحيه او را تقويت مي کند و ممکن است از گريه بازش دارد ولي در اينجا جنبه دختر راتضعيف کرده است.
معمولا مادران به کودکان نمي گويند که دروغ بگويند ولي نگاهش آنچنان او را تحتفشار قرار مي دهد که طفل مجبور مي شود براي نجات به دروغ متوسل شود.