بچه ها احتیاج به کمک را اغلب با ابراز ترس بیان میکنند. آنان پدر و مادر را اولین حامی و کمک رسان خود می دانند و پدر و مادر با رفتار آگاهانه ی خود می توانند به کودک خویش کمک کنند که بر ترس هایش غلبه کند؛ در حالی که گاه با رفتار ناآگاهانه ی خود آثار جبران ناپذیری بر روح کودک می گذارند رفتاری که ممکن است ترس های کودک را تشدید کند یا او را از ابراز ترس هایش نزد والدین باز دارد. در این بخش راه هایی برای تصحیح رفتار والدین در مقابل ترس های کودک ارائه میشود: 1-ترس کودک را یک واقعیت بدانید وقتی کودک از ترس هایش با شما صحبت میکند. با آرامش و چشم در چشم دست های کودک را در دست های خود نگه دارید و به او اطمینان دهید که پدر و مادر همیشه مراقب تو هستند و در مقابل خطرات از تو مراقبت میکنند. اگر با او هراسان و نگران صحبت کنید او علاوه بر ترس مضطرب و نگران هم میشود. مثالا باید بگوییم : (( من می دانم که صدای هواپیما بلند و ترسناک است ولی به تو آزاری نمیرساند.هواپیما به ما کمک می کند که آسان تر سفر کنیم.)) 2-ترس به دلیل عدم شناخت بعضی اوقات بچه به علت ناآگاهی ابراز ترس میکنند. مثلا قرار است بچه را برای اولین بار به محیط جدیدی مانند مهد کودک ببرید.کودک چون خبر ندارد که قرار است چه موقع ، چه جایی و با چه کسانی باشد احساس سردرگمی و نگرانی می کند و به مادرش میگوید: (( من میترسم به آنجا بیایم.)) پدر و مادر وظیفه دارند برنامه هایشان را پیشتر برای کودک خود توضیح دهند چون او یکی از اعضای خانواده است. پس چند روز جلوتر او را برای آشنایی به مهد کودک ببرید و از محل جدید با اشتیاق یاد کنید و برای او توضیح دهید (با هیجان) که قرار است آنجا مثل خانه باشد. 3-گاهی ترس برای جلب توجه است گاهی کودک ابراز ترس میکند و در نتیجه مادر یا پدرش او را در آغوش میگیرند و نوازش میکنند. ممکن است ، بله ممکن است کودک آگاهانه بترسد بدین معنا که کودک متوجه شده که هرگاه میگوید میترسم به او توجه می شود و او را نوازش میکنند. در این مواقع اشتباه از طرف پدر و مادر است که فرزندشان احساس کمبود توجه و نوازش میکند. والدین باید کودک خود را چنان از نظر عاطفی اشباع کنند که کودک نیازش را چنین ابراز نکند. کودکان مانند غذا به آغوش والدین و محبت آنان احتیاج روزانه دارند. اگر احساس کردید ترس کودک از نوع جلب توجه است در مواقع بازی ، تماشای تلویزیون یا خوابیدن ، در کنار او دراز بکشید ، یا او را در آغوش بگیریدوهمچنین در هنگام چنین ابراز ترسی آن را نشنیده بگیرید و کمتر به ترسش توجه کنید. سه هفته طول می کشد تا متوجه شود که این نوع جلب توجه نزد شما مقبول نیست. 4-ترس از هیولا گاهی اوقات بچه ها سراسیمه از اتاقشان خارج میشوند و می گویند که یک هیولا یا آدم فضایی یا اژدها در اتاق من وجود دارد. در این مواقع رفتار صحیح والدین چیست؟ پدر یا مادر باید حواس بچه را از این مورد (هیولا)پرت کند و خونسرد مثلا بگوید : کیف پول من را ندیدی ؟ بچه ممکن است دوباره فریاد بزند: هیولا در اتاق من است. پدر باید بگوید : بیا با هم بگردیم تا کیف پول مرا پیدا کنیم.پدر به اتاق کودک می رود. همینطور که آگاهانه در پی کیف پول خودش در کمد، زیرتخت ، پشت در و داخل کشوها میگرددکودک در ذهنش مطمئین می شود که هیولایی وجود ندار. پدر یا مادر هرگز نباید بگوید بیا بگردیم هیولا را پیدا کنیم؛ زیرا کودک دیگر از اتاقش خواهد ترسید. همچنین هرگز نباید بگوید نه تنها هیولا نبود ،اژدها هم نبود ،لولو هم نبود.اینطور تازه به بچه ترس های بیشتری القا میشود.پس پدر فقط دنبال کیف پولش میگردد و اسمی از هیولا نمیبرد.بهتر است در این مواقع پدر این کار را بکند زیرا بچه از قدرت پدر مطمئین است. 5-ترس از تنها ماندن این نوع ترس در چنین حالاتی رخ میدهد: • بچه در خردسالی (سن 18 ماه) تنها و به دور از مادر بماند و مادر مجبور باشد بچه را در خانه بگذارد و سر کار برود. • کودک شاهد دوای پدر و مادر باشد که حرف از جدایی بزنند؛ یا بگویند من برای این بچه با تو مانده ام و زندگی میکنم. • بچه در فیلم یا سریالی ببیند یا در قصه ای بشنود که کودک درون قصه تنها گذاشته است.بچه ها با هم سالان خود هم ذات پنداری میکنند و مثبت یا منفی خود را به جای بچه ی درون قصه می گذارند. • مادر یا پدر وقتی بچه را دعوا یا تنبیه میکنند به او بگویند : می گذارمت و می روم؛ یا او را در خانه حتی برای 3 ثانیه بیرون بگذارند یا بگویند: دیگر بابات یا مامانت نیستم. • در زمان اتمام ساعت مهد کودک والدین اگر دیر دنبال کودک خود بروند کودک نگران می شود و پیش خود بگوید که ممکن است کسی دنبالم نیاید. در مواقعی که پدر یا مادر احتمال می دهند که کمی دیرتر به مهد برسند باید از صبح به کودک و به مهد اعلام کنند که امروز کمی دیرتر دنبال کودک می آیم ؛ یا به مهد زنگ بزنند و از مربیان مهد بخواهند که مراقب باشند که کودک در زمان انتظار ، نگران و مضطرب باشد که والدینش اگرچه دیرتر ولی می آیند. • اگر قرار است پدر یا مادر بدون بچه به جایی برود باید از قبل برای کودک خود توضیح دهد که قرار است من مثلا به خرید بروم و تو چون خسته می شوی پیش پدرت می مانی من ساعت 5 می روم و سعی میکنم که ساعت 8 برگردم. 6-ترساندن کودک گاهی بزرگسالان برای آسایش خود کودک را از برخی چیزها می ترسانند و در مواقعی که حوصله ندارند یا کودک لجبازی میکند آنها را به کار می برند مانند این که میگویند: می دزدنت ؛ یا : شلوغ کنی آمپولت می زنند ، گربه میبردت ، سگ گازت می گیرد، پلیس دستگیرت میکند ، لولو میخوردت. یا کودک را به اتاق تاریک می برند و میگویند : نترس ، تاریکی که ترس ندارد.این نوع ترس هایی که برای جلوگیری از اعمال ناپسند کودک به او القا میکنیم اثری چنان منفی در ذهن کودک می گذارد که خود والدین هم از پس حل آن برنمی آیند. بهترین راه درمان آن پیش گیری و عدم استفاده از این ابزار یا اشیاء است ؛ چون مثلا اگر روزی کودک بیمار شود و به تزریق آمپول یا سرم نیاز داشته باشد فکر میکند که در حال تنبیه است و ما با اصرار و ممانعت او رو به رو می شویم ، در حالی که او متوجه نیست که این آمپول راه درمان او در موقع بیماری و نشانه ی دلسوزی پدر و مادر است. علت اکثر ترس های کودک، رفتار اشتباه والدین و مربیان کودک است و بهترین راه ، پیشگیری و برخورد صحیح و آگاهانه با کودک باهوش امروزی است. راه حل کودک انسان فقط با دو ترس متولد میشود: ترس از ارتفاع و ترس از صدای بلند؛که این دو نیز با افزایش سن از بین میرود. البته برخی از ترس ها اکتسابی هستند ؛ مانند ترس از حیوانات ، ترس از تاریکی ، ترس از غریبه ها ، ترس از آمپول ، ترس از دزد این نوع ترس های اکتسابی در بچه های 2 تا 3 سال که قدرت تقلید زیادی دارند بروز میکند و کودک اگر ببیند که مادرش از گربه می ترسد او نیز خواهد ترسید. وظیفه ی پدر و مادر است که کودک را در مقابل ترس هایش مقاوم کنند و این اطمینان را به او بدهند که در هر حال پدر و مادر مراقب و حامی اش هستند. پدر و مادر باید در مورد ترس های کودک با او صحبت کنند هیچگاه نباید احساساتش را تمسخر کنند ولی اگر تمایلی به صحبت ندارد نباید او را آزار دهند. در موقع ترس کودک را دریابید و با او همدردی کنید ولی هیچگاه احساسی را به او القا نکنید. ترس از تاریکی : اگر کودک از تاریکی می هراسد شب ها موقع خواب حتما برای او یک چراغ خواب روشن کنید تا بچه خواب آرامی داشته باشد و با استرس و ترس نخوابدو وقتی بچه با ترس بخوابد ممکن است خواب های بد و کابوس ببیند. ترس از دزد : اگر بچه از دزد می ترسد قبل از خواب با همکاری خودش درها را بررسی کنید؛ ولی حرفی از دزد نزنیدو به او اطمینان دهید که در موقع خواب هم شما مراقب او هستید و وقتی کودک شما را صدا زد فوری نزد او بروید. ترس از آمپول : اگر کودک از دکتر ، آمپول یا بیمارستان میترسد حتما یک خاطره ی بد دیده یا شنیده یا کسی او را ترسانده. شما باید در این زمینه با کودک صحبت کنید و برای او توضیح دهید که پدر و مادر هم بیمار میشوند و با مراجعه به پزشک بهبود می یابند و مصرف دارو و آمپول برای از بین بردن میکروب هایی است که از محیط بیرون به علت رعایت نکردن بهداشت وارد بدنمان میشوند. در موقع تزریق آمپول مدت زمان تزریق را برای تزریق را برای او با شمردن اعداد از 1 تا 5 کوتاه کنید و به او بگویید: بیا با هم تا 5 بشماریم . در این حال درد تمام میشود و ذهن بچه روی شمارش متمرکز میشود.هرگاه کودک توانست بر ترسش غلبه کند او را تشویق و یا به یک بازی دعوت کنید. گاهی اطرافیان برای ابراز محبت و علاقه ی خود به کودک جملاتی را بیان میکنند که موجب ترس و نگرانی کودک میشود؛ مثلا به کودک سه ساله میگویند: من میخورمت. کودکان زیر 6 سال هرچیزی را که به آنها گفته شود باور میکنند. پس والدین و اطرافیان باید مراقب صحبت ها و رفتارهای خود باشند.