فرزندش رسیده بود به سنین بلوغ، و از همان ابتدای ورود به بحران بلوغ دچار بیماری صعب العلاج هم شده بود سرطان خون تنها دخترش، یا بهتر بگویم تنها فرزندش، نمی خواست کودکش به این موضوع پی ببرد؛ پیگیر درمان بود، اما در راه بیمارستان و یا در راه بازگشت از آزمایشگاه، زمانی که سخنان پزشکان را می شنید یا وقتی همهی این وقایع در ذهنش مرور می شد، نمی توانست جلوی اشک خود را بگیرد. دختر اگر چه گریه های مادر را نمی دید اما چشم های پف کرده و سرخ شده اش را می دید، شبها صدای بغض مادر که در گلو خفه می کرد را حس می نمود...
همه ی اینها دختر را پریشان می کرد؛ جریان چه بود؟ از طرفی مادر سهل گیرتر شده بود، دلش نمی آمد به دختری که شاید تنها چند ماه دیگر با اوست سخت بگیرد، اقتدارش را از دست داده بود. دختر هم از شرایط پیش آمده سوءاستفاده می کرد، سرمایه هوا، بازیگوش و بیخیال شده بود؛ همینها مادر را خشمگین می کرد، خشمی که مدام آن را فرو می خورد. اگر الگوی صحیحی برای ارتباط با فرزند داشته باشیم، بحران بلوغ، بیماری، شرایط خاص پیش آمده در منزل، تغییر مدرسه با هر شرایط خاص دیگری که پیش بیاید ما را هیجان زده و مستاصل نمی کنند. اگر چه هر بحران و شرایط خاصی بالقوه یک تنش در خانواده محسوب می شود اما طول زمانی که صرف می شود تا اوضاع به حالت عادی باز گردد یا میزان انرژی که هر یک اعضای خانواده در آن بحران خاص صرف می کنند ارتباط مستقیم با الگوی ارتباطی اعضای خانواده دارد. اقتدار توأم با مهربانی دوستان اصولاً رازی برای پنهان کردن ندارند، از طرفی رابطهی آنان صمیمی و راحت است، بیدغدغه همدیگر را نقد می کنند، بههنگام ناراحتی بدون ترس از دست دادن طرف مقابل با هم حرف میزنند و ساعتی بعد دوباره روابط صمیمی خود را بی تکلف از سر میگیرند. وقتی اتفاقی رخ می دهد راحت درد و دل می کنند و شخص مقابل بیقضاوت و با تمرکز گوش شنوای اوست بعد هم بهترین راهکاری که به ذهنش میرسد را با او به اشتراک میگذارد. همین خصوصیات روابط دوستانه باعث میشود بگوییم والدین بهتر است دوست فرزندان خود باشند. فرزندان لازم است به والدین خود اعتماد کامل داشته باشند، بتوانند به راحتی با آنان سخن بگویند. اعتراض، درد دل، مشورت، ابراز احساسات و خیلی موارد دیگر باید بدون ترس و با اطمینان خاطر رخ دهد ولی در عین حال روابط صمیمانه نباید به فرزندان این حس را القا کند که از مهربانی والدین می توانند سوءاستفاده کرده و از انجام برخی وظایف تخطی کرده، سخن آنان را بی اهمیت انگارند. به همین دلیل لازم است مهربانی والدین توأم با اقتدار باشد مانند یک مربی ورزشی یا رهبر گروه که در عین صمیمیمت اقتدار نیز دارد. وظایف فرزندان در منزل به اقتضای سن آنان باید مشخص باشد و قرار نیست این وظایف را به مادر یا عضوی دیگر محول کنند؛ اما این حالت چگونه ممکن است؟ نمی توان وقتی کودک رسید به سن نوجوانی و سرکشیها و تغییر خلقیانش خودش را نشان داد تازه به فکر اصلاح روابط خود با آنان بیفتیم اگر چه می گویند ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است اما بهتر است از ابتدای تولد نوزاد الگوی صحیح روابط با فرزندان را رعایت کنیم. اولویت با فرزندان فرزندان ما نسبت به تماس تلفنی، گپ دوستانه، آشپزی یا برنامه تلویزیونی اولویت دارند. بارها اتفاق افتاده کودک دو- سه ساله بارها و بارها مادر را صدا می زند اما مادر مشغول کاری دیگر است پس ترجیح میدهد پاسخ کودک را ندهد! در حالی که شاید سخن کودک لحظهای بیشتر وقت والدین را نگیرد. کودک از همین رفتار میآموزد: آن زمان که به والدین نیاز دارد، آنها وقتی به او اختصاص نمی دهند حتی اگر کار واجبی نداشته باشند. پس در مراحل بعدی رشد هم دیگری را به جای والدین انتخاب خواهد نمود. ساعت اختصاصی از کودکی، فرزندان را عادت دهید به این که ساعتی از روز مختص آنان است، در سنین پایین این امر با بازی با کودک شکل میگیرد؛ این گونه وقتی مشغول کار خود هستید مدام کودک سراغتان نمیآید و درخواست بازی، شعر و قصه نمی کند، کافی ست او بداند هر روز وقتی عقربهی کوچک ساعت روی ساعت 10 بود و عقربه بزرگ روی 12 شما به مدت یک ساعت با او هستید و در این مدت نه تلفن، نه تلویزیون و نه آشپزی شما را از او غافل نمی کند. این الگوی ارتباطی در طی رشد ثابت است. منتها نحوهی سپری شدن بستگی به سن فرزند تغییر می کند زمانی برای بازی و تفریج، موقعی برای رسیدگی به امور تحصیلی، در مقطعی از زمان هم برای صحبت و درد دل؛ اما همین زمان ثابت ارتبا ط نزدیک و صمیمی شما را حفظ خواهد کرد. صبحانه تغذیه نقشی مهم در سلامت جسمانی فرزند شما دارد بهخصوص صبحانه؛ آغاز به کار روزانه و داشتن انرژی لازم برای انجام امور خوردن صبحانه را به امری واجب بدل می کند، بدخلقی، سردرد، ضعف و بیحالی میتوانند از نتایج مستقیم صبحانه نخوردن باشند؛ پس لازم است از کودکی فرزند با خوردن صبحانه انس بگیرد اما تأثیر خوردن صبحانه تنها جسمانی نیست بلکه تأثیری روانی هم دارد. اگر آماده کردن به موقع صبحانه و به طور کلی وعدههای غذایی و سر و دسته جمعی آن به قانونی نانوشته در منزل شما بدل شده باشد بهترین زمان است تا از حال تک تک اعضای خانواده با خبر شوید، به آنان به شکلی غیرمستقیم می گویید که برایشان اهمیت قائل هستید و از هر گونه تغییری در اولین زمان ممکن مطلع میشوید. در خانواده هایی که فرزند خود به تنهایی باید چیزی برای خوردن مهیا کند و در تنهایی بنشیند سر سفره در حالی که پدر پشت میز کار است، مادر در حال نیایش و خواهر و برادران هر یک درگیر امور خود؛ بی مهری، بی اهمیتی، خشم و بغض بیش از هر حس دیگری در بین اعضای موج می زند. مراحل رشد شما باید مراحل رشد کودک خود را بشناسید. مهم نیست تحصیلات شما در چه زمینهای و مقطعی است، حداقل هر سال در اینترنت، کتب یا دیگر منابع در دسترس جست وجویی کنید و بینید کودک شما به لحاظ دانش عملی، درک مفاهیم، تواتمندیها، تغییرات هورمونی و نیازهای روحی روانی در کدام مرحله است؛ مثلاً اگر شما بدانید کودک 5- 6 ساله هنوز تفکر انتزاعی ندارد بیا بدانید به دلیل تغییرات هورمونی در سنین بلوغ خواب بیشتری دارند و مستعد رفتارهای پرخاشگرانه خواهند بود بهتر خواهید دانست چگونه با آنان برخورد کنید.