کودک از لحظه تولد ، به ویژه از دو سالگی غریزه ی علم یابی بسیار زنده و فعالی دارد. این غریزه به وسیله ی غریزه ی محبت یابی بالندگی پیدا میکند. بنابراین دست نوازش والدین به ویژه پدر برای او حائز اهمیت می باشد. لذا توصیه اکید میشود که مادران و پدران کودک را بر سینه بفشارند تا الکتریسیته ضربان قلب والدین با ضربان قلب کودک در هم آمیخته شود و گرمی و حرارت ممحبت را لمس کنند. دملهای سرطانی و غده های چربی و تاولهای سوختگی در کودک قابل جبران است ، اما عقده های روانی مدتها او را رنج خواهد داد و در ضمیر ناخودآگاهش لانه و در بزرگی سر باز میکند.آنگاه که کودک به سنین رشد واقعی رسید عقده های روانی به منزله ی افساری او را به هر راهی میکشانندو اینگونه کودکان در بزرگی ناسازگار خواهند شد و کودکان بزهکار جزو این گروهند. اگر مادر ناز بچه اش را نکشد ، اگر پدر مواظب رفتارش نباشد ، اگر اطرافیان کودک را نوازش نکنند کودک عصیان گر و خطاکار بار می آید. اگر به شخصیت او خدشه وارد شود، بزهکار بار می آید.مثلا کودک چهار یا پنج ساله در جلسه ای نشسته و یک دفعه به او بگویید ((بلندشو!)) ، ((گمشو!)) ، ((برو بیرون!)). این لفظ ((گم شو)) یک عقده درونی به وجود می آورد.((خفه شو)) یک جنایتکار می پروراند و... اگر به بچه ای که برای شادی شما می خندد تا شما شاد باشید بگویید ((خفه شو)) یک روانی تربیت میکنید. بچه ی پنج ماهه با عصبانیت اطرافیان لب برمیچیند.چطور ممکن است بچه ی دو یا سه ساله عصبانی نشود.اگر چنین کودکی لب برنچیند دلیلی ندارد که روحش آزرده نشده است. روح او خدشه و ضربه ای هولناک دیده و عقده پیدا میکند. بچه ی سه یا چهارساله و...معمولا ناز میکند ولی اصلا ناز او را نکشید.اگر به جای نازکردن – خدای ناکرده – او را کتک زدید اقدامی خطرناک مرتکب شده اید.اگر اعصاب شما ضعیف است کودک چه تقصیری دارد؟ کودکان در اوان رشد بسیار آسیب پذیرند . پیامبر اکرم (ص) فرمودند:بچه ی شما تا هفت سالگی آقا و سرور است؛ بایستی حرف او را بشنوید ، ناز او را بکشید.اگر محبت میخواهد به او بدهید و دریغ نکنید.به او ارتباطی ندارد که اعصاب شما ضعیف است ، حوصله ندارید، کارتان زیاد است ،گرفتاری دارید، مشغله دارید ، ضرر یا سود کرده اید،مادر یا اقوام مادرش را دوست دارید یا ندارید و... او ناخواسته به این دنیای وانفسا قدم گذاشته. از نتیجه ی عشق ، محبت ،ازدواج یا خدای ناکرده غفلت ، جبر و...- هر آنچه میخواهید نامش را بگذارید – او را در نطفه قرار داده و پرورش داده اید و اینک به دنیا آورده اید.بنابراین تا سن ده سالگی امور داخلی و خارجی تان به او ارتباطی ندارد. او عشق ، محبت ، لطف ، ایثار ، بازی و...میخواهد و بس.اما توجه داشته باشید که این موهبتا و محبتها راه افراط را نپیمایندکه او را لوس و از خود راضی بار می آورد.خطر این اقدام از عقده ای شدن کودک هم کمتر نیست. زیرا افراد از خود راضی استقلال ندارند و با توقعات دور و دراز عصیانگر یا لاابالی بار می آیندولذا کودک باید به موقع محبت ببیند و به موقع مورد بازخواست قرار گیرد تا متعادل بار آید به شرط آنکه والدین کودک را به واسطه ی ناراحتیهایشان قرار ندهند. اگر کودک دچار خطایی شد و مورد عذاب یا تنبیه مادر قرار گرفت پدر موقع را برای انتقام گیری مغتنم نشمارد و از کودک جانبداری نکند و بالعکس.والدین توجه کنند که چنین رفتاری بدترین و عقب مانده ترین نوع تعلیم و تربیت خواهد بود.در این حالت کودک: 1- راه فرار را میشناسد. 2- یاد میگیرد چگونه والدین را در مقابل هم قرار دهد. 3- عملا متوجه میشود که از محبت جنبه ی ریاکارانه اش را بیاموزد. 4- کودک توپ فوتبال زندگی میگردد. لذا هرچیز را به موقع آن هم با صبر و بردباری در مورد کودک دو تا هفت ساله انجام دهید.