سوسک ، غول ، روح و صداهایی که از زیرزمین شنیده می شود تنها چند نمونه از ترس هایی است که کودکان پنج ساله تجربه میکنند. بعضی از کودکانا بیشتر از بقیه می ترسند اما اغلب ترسها مربوط به چیزهای عجیب و غریب و وهم آور است. کودکان در این سنین ممکن است از مرگ ، تصادف ، گم شدن و تنهایی در تاریکی نیز بترسند و ابراز نگرانی کنند. ریشه ی این ترس ها چیست؟ گاه تجربه ای تلخ ( واقعی یا غیر واقعی) باعث ایجاد این ترس ها می شود. ممکن است فکر کردن به غول منجر به ترس از تنها خوابیدن شود چون غول ها معمولا در کمددیواری یا زیر تخت هستند! همین طور اگر کودکی مادر خود را در فروشگاه گم کند ممکن است ترس و نگرانی از گم شدن در او شکل بگیرد. علاوه بر این ها اگر کودکان نتوانند علت وقایع را درک کنند ممکن است دچار ترس و نگرانی شوند. اخباری که درباره ی کودک ربایی ارائه می شود یا حوادث تلخی مثل زلزله یا تصادف اتومبیل میتواند ترس از گم شدن یا نگرانی از مرگ خود یا دیگری را در کودک ایجاد کند. ما بزرگسالان نسبت به اخباری که درباره ی فجایع و حوادث دلخراش می شنویم چندان حساس نیستیم. اگر هنگام صرف شام یا زمانی که بچه ها در اتاق بازی میکنند رادیو یا تلویزیون روشن باشد نسبت به تاثیر این گزارش ها بر کودکان حساس باشید چرا که آنها قدرت درک ما را ندارند. فیلم های پر زد و خورد و بعضی از فیلم هایی که صحنه های خطرناک را به تصویر می کشند نیز میتوانند موجب ترس و نگرانی در کودکان خردسالشوند. و بالاخره این که کودکان از اطرافیان خود بسیار تاثیر می پذیرند. اگر دوست ، خواهر ، برادر یا حتی پدر و مادر در شرایط مختلف ترس خود را ابراز کنند ممکن است کودک تحت تاثیر قرار بگیرد و ترس و نگرانی در او ایجاد شود. وقتی بزرگتری به کودکی که ذاتا حساس و ترسو است می گوید (( لولو می خوردت)) کودک متوجه نمی شود که او این حرف را جدی نمیگوید. چنین کودکی ممکن است این گفته را جدی بگیرد و باعث ایجاد ترس و نگرانی در او شود. کابوس دیدن در این سن کاملا شایع است. اگر کودک بیمار یا تحت فشار روحی باشد ممکن است مکررا دچار کابوس شود. اضطراب یا احساس گناه بر اثر کار یا رفتاری اشتباه نیز میتواند موجب کابوس شود. برای بسیاری از کودکان پنج تا شش ساله تمیز بین رویا و واقعیت مشکل است.
بهترین راه مقابله با ترس و نگرانی کودک چیست؟ اولین و مهم ترین نکته این است که به احساس او احترام بگذارید. اگر کودک را با عبارتی مثل (( ترسو)) تحقیر کنید فقط باعث شرمندگی و خجالت او می شوید. سعی کنید با بیان عبارتی همدلی خود را با کودک نشان دهید: (( می دونم چقدر ترسیدی)) یا (( این جور خواب ها خیلی وحشتناک است)) با چنین عباراتی احترام خود را نسبت به احساسات کودک نشان می دهید. با ابراز محبت و حمایت خود اطمینان خاطر فرزندتان را فراهم کنید. او را در آغوش بگیرید و نوازش کنید تا بداند شما از او مراقبت خواهید کرد. اگر به کودک اطمینان دهید که شب در اتاق کناری یا طبقه ی بالا هستید فرزند شما بعد از کابوس دیدن راحت تر به خواب می رود. اگر کودک می خواهد کنار شما باشد بهتر است شما در اتاق او بمانید تا اینکه او در اتاق شما بماند. برای کاستن از ترس کودک خود برایش قصه ی پریان یا داستان های خیالی تعریف کنید. کودکی که میتواند خود را در قالب قهرمان داستان بگذارد و بگوید که چگونه قادر است بر ترس خود غلبه کند میتواند از همین روش هم برای کنارآمدن با ترس خود استفاده کند. اگر ترس کودک به حدی است که امور روزمره ی او را دچار مشکل می سازد شاید لازم باشد به او کمک کنید تا ترس خود را در شرایطی امن و بی خطر تجربه کند. مثلا اگر کودک شما از سگ به شدت می ترسد ابتدا چند کتاب درباره ی سگ ها برایش بخوانید. وقتی کودک با این کتاب ها آرام شد او را به دیدن فیلم هایی درباره ی سگ ببرید. در راه به او اطمینان دهید که بسیاری از سگ ها اهلی و آرام هستند. اقدام بعدی بردن او به جایی است که بتواند سگ ها را از دور مشاهده کند. با روشی کاملا حساب شده به تدریج کودک را به سگ ها نزدیک کنید تا اینکه حاضر شود یک سگ واقعی را لمس کند. روش رویارویی تدریجی در مورد بسیاری از ترس ها موثر است. اما برخی از ترس ها به حدی عمیق هستند که لازم است با یک مشاور متخصص مشورت کنید. به این نکته ی مهم نیز باید توجه کرد که بعضی از ترس ها معقول و به جا هستند. کودکی که سگ او را گاز گرفته است احتمالا بیشتر از دیگران از این حیوان می ترسد. اکثر ترس ها با افزایش سن کاهش می یابند. با این حال اگر ترسی با گذشت زمان کمتر نشد یا زندگی عادی فرزند شما را مختل کرد حق دارید نگران باشید و از مراکز مشاوره کمک بخواهید.