دلتنگی برای زندگی قبل از تولد : از آنجایی که بیشتر کودکان به دلیل دور شدن از زندگی داخل رحم مادر ناآرامی میکنند بنابراین بهتر است ابتدا زندگی جنین را در داخل رحم مادر بررسی کنیم. رحم مادر خانه ای است در نهایت آرامش و آسایش درجه حرارت این خانه بسیار مناسب و مطبوع است. جنین در آنجا هیچوقت احساس گرسنگی یا سرما نمیکند. مجبور نیست درد ناشیانه بستن پوشک را تحمل کند. دایم با حرکات یکنواخت بدن و صدای آرامبخش مادر می آرامد. جنین در داخل مایعی شناور است و آزادانه و بدون احساس ناراحتی حرکت میکند. نیاز های حیاتی او بدون وقفه و منظم و مرتب در اختیار او قرار میگیرد. با تولد نوزاد همه چیز دگرگون می شود. درجه حرارت محیط تغییر میکند ، احتیاجات نوزاد دیگر حاضر و آماده و به موقع در اختیارش قرار نمیگیرد و از همه مهمتر دنیای آشنای خود را از دست داده و پا به محیطی تازه و ناآشنا گذاشته است. برای نخستین بار نیازهایش را باید به نحوی بیان نماید. برای اینکه او را بردارند و بغل کنند و یا غذا بدهند مجبور است گریه کند. به زودی یاد میگیرد که با ایجاد سروصدا و گریه و بیقراری پرستار را متوجه نیازهایش کند. نیازهایی که برای او جنبه حیاتی دارند و برای ایجاد هماهنگی بین زندگی قبل و بعد از تولد لازم و ضروری است. به نظر می رسد که نوزاد با بیقراری مصرانه از دیگران می خواهد او را به زندگی قدیم خود بازگردانند. من معتقدم همان گونه که نوزاد نه ماه تمام در شکم مادر خیلی نزدیک به او زندگی میکرده بعد از تولد نیز انتظار دارد در آغوش مادر همان صمیمیت و همبستگی را حس کند. بی قراری ها و ناآرامی های نوزاد در چند هفته اول تولد ناشی از نادیده گرفتن این توقع و انتظار اوست. دنیایی که او قدم در آن نهاده دنیای مورد علاقه و انتظار او نیست. بنابراین سعی می کند با گریستن و ناآرامی دیگران را متوجه نیازهای خود نماید. در آغوش بستن کودک اندکی از انتظارات او را برآورده می سازد زیرا شبیه ترین حالت ممکن به زندگی درون شکم مادر است. او گرمای بدن مادر را روی پوست خود حس می کند و صدایی را که عاشقانه دوست دارد می شنود و آرام میگیرد. در آغوش بستن کودک به او کمک می کند تا به تدریج با محیط جدید خود خو بگیرد و آن را بپذیرد و در نهایت کمتر بیقراری کند. ممکن است ما به اشتباه تولد کودک را پایان یک دوره و آغاز دوران جدیدی برای نوزاد بدانیم و انتظار داشته باشیم این موجود کوچک سریعا شرایط جدید را بپذیرد. اما اگر قبول داشته باشیم که نوزاد انسانی است که هنوز کامل نشده آنگاه میتوانیم به او کمک کنیم. در آغوش بستن احساس وابستگی را که نوزاد به آن عادت کرده بود در او بیدار میکند و به او آرامش می بخشد. اگر به خواسته های نوزاد توجه شود احساس میکند موجودی باارزش است.
حد تحریک پذیری : حد تحریک پذیری یکی از دلایل بیقراری کودکان است. همیشه از اینکه بعضی از کودکان در میهمانی و اماکن شلوغ و پر سروصدا به خواب می روند متعجب می شویم. اکثر کودکان به طور ذاتی قابلیت خوگرفتن به محیط های پر سر و صدا را دارند. حتی کودکانی را که شدیدا به سرو صدا حساس هستند میتوان به نحوی به شلوغی محیط عادت داد تا از شلوغی و سر و صدا زیاد ناراحت نشوند. حد تحریک پذیری بعضی از کودکان پرنیاز نفوذ ناپذیر است و نمیتوانند چیزهایی را که آرامش آنان را مختل می سازد بپذیرند و به آنها عادت کنند. به همین دلیل هر نوع مزاحمتی موجب بیقراری آنها میشود. ضمنا با ناآرامی و بیقراری به پرستار خود می فهمانند که باید به آنها کمک کند تا بتوانند هر چه زودتر با عواملی که آرامش آنان را بر هم زده کنار بیایند و آنها را تحمل کنند. در آغوش گرفتن حد تحریک پذیری کودک است. یعنی زمانی که محیط اطراف برای کودک تحمل ناپذیر میشود آغوش مادر را پناهگاهی برای خود می داند که او را از عوامل تحریک کننده ی محیط محافظت می کند. کودک از آنجا میتواند محیط شلوغ و پر سر و صدا را با اطمینان مشاهده کند و بر تجارب خود بیفزاید. کودک احساس میکند بین او و محیط تعادل و توازنی وجود دارد و آرام می شود او حالا به محیط خو گرفته است و دیگر بیقراری نخواهد کرد. در آغوش گرفتن نوزاد دردهای کولیک ناحیه شکم را کاهش می دهد. کودکی که از شدت شکم درد مینالد و فریاد می زند پاهای خود را به طرف معده نفخ کرده ی خود جمع میکند دستهایش را مشت میکند و آشکارا خشم خود را از درد غیرقابل تحمل نشان می دهد. کودک ناامیدانه ناراحتی خود را به والدین اظهار می کند. فریادهای بی امان و ناراحت کننده او پدر و مادر را به ستوه می آورد. گریه ها ناگهانی و غیرمنتظره اند و پدر و مادر را گیج و سر در گم می نمایند. آنها به خود میگویند : (( تا چند لحظه پیش خوب و آرام بود ، حالا چه شده؟(( در بعضی از کودکان کولیک علل فیزیکی دارد و من معتقدم در بچه های دیگر علت کولیک میتواند روانی باشد.چون تلاش و کوشش آنان برای هماهنگی با محیط بدون نتیجه بوده و با شکست مواجه شده است و در نتیجه عوارض آن به صورت دردهایی در ناحیه شکم ظاهر گشته است.