برای پدر و مادر خوب بودن لازماستکه والدین به اصول تربیتی درست کودک مسلح و مسلط شوند ، زیرا لازم استکه کودکان به درستی در مقاطع مختلف سنی راه حل گوناگون رشدی را پشت سر گذاشته و پیوسته عزت نفس و اعتماد به نفسخود را تقویت کنند ، چه در غیر این صورت نمیتوانند ارتباطاتی کارآمد با سایرین برقرار سازند. والدین به فرزندان خود اعتماد نداشته و هر کاری را پیشاپیش برایشان انجام می دهند و مانع از خودباوری و شکل گیری توانایی های سودمند آنها میشوند ؛ به زبان ساده تر گه گاهی مادر در رابطه با مسائل مختلف باید متوسل به تعارض و وانمود کردن شود. به این معنی که آگاهانه شکست و ناتوانی در برابر کودک را بپذیرد تا خودباوری کودک پیوسته تقویت و تعمیق شود. عشق و نفرت : واژه های عشق و نفرت در مقطع سنی نوپایی گویایی و رسایی محسوسی دارند. زیرا زمانی که اوضاع و احوال بر وفق مراد کودک است او پیوسته عبارت (( دوستت دارم )) را بر زبان آورده و به این وسیله مراتب عشق و محبتخود را نسبت به شما می نمایاند ، لیکن اگر کودک احساس خوشحالی و خوش دلی نکند ، به واژه (( نفرت )) متوسل شده و این امر حاکی از این است که کودک رضایت خاطر از موقعیت خود ندارد. همین طور ، زمانی کودک کلماتی چون عشق و محبت را بر زبان می آورد که احساس استقلال و خودباوری کرده و با او بسان یک بچه ی ناتوان رفتار نمی کنید. از سویی دیگر توقعات و انتظارات نامعقول شما نیز او را در قطب نفرت و بیزاری می افکند چون فراتر از توانایی های حقیقی او از وی توقع دارید. بنابراین شایسته استکه انتظارات و رفتارهای والدین معقول و مقبول باشد ، چه در غیر این صورت هدف اصلی یعنی خودباوری و اعتماد به نفس کودک حاصل نمیشود.
رشد نوپایان باری ، کلماتی از این دست گویایی محسوسی دارند و لازم استکه والدین بیش از پیش هوشیاری و موقعیت شناسیخود را تقویت کنند. از سویی دیگر زمانی که کودک ابراز انزجار می کند ، این امر به این مفهوم نیست که دنیا به پایان رسیده است ، چون به محض دستیابی به خشنودی و خوش دلی فورا جنبه بی آلایش و بی غل و غشخود را نمایانده و به این واسطه والدین خود را از عشق سیراب میسازد. نکته ی دیگری که قابل یادآوری است این که ،لازم است کودک جهت رشد و خودباوری گه گاهی سرخوردگی و ناکامی را تجربه کند ، زیرا این تجارب حامل و حاوی درس های بزرگی برای کودک هستند. فرضا کودک به این واسطه درمی یابد که با نمود یافتن ناتوانی خاص ، دنیا به پایان نرسیده و بر سرش آوار نمیشود. بنابراین میتواند درس های سازگاری را آموخته و با کسب اعتماد به نفس پیش برنده و کارساز مشکلات بزرگ زندگی را برطرف نماید. تجربه کردن غم و غصه دیدن چشم های اشکبار نوپایان تحمل ناپذیر است لذا به این علت اکثر مادرها تلاش می کنند که گریه ی کودک را متوقف نمایند. لیکن واقعیت این است که کودکان نیز بسان بزرگسالان محتاج تجربه کردن غم و اندوه هستند. فرضا زمانی که دستور توقف گریستن او را می دهید ، در واقع میتوان گفت که از درک احساسات ناآشکار او ناتوان هستید ، چون در این حالت کودک کیفیات زیر را احساس می کند : 1 . از این که می گرید ، مرتکب اشتباهی قابل سرزنش شده است. 2 . به خاطر مسئله یا چیز بی اهمیتی گریستن آغاز کرده است. 3 . دستور شما حالی از این است تا مادامی که خوشحال و شادمان نباشد دوستش ندارید. چنانچه در هنگام گریستن کودک به عباراتی چون : (( بس کن دیگه )) و (( چه الم شنگه ای به خاطر هیچ و پوچ راه انداخته ای )) متوسل شوید ، در این صورت بی توجهی خود نسبت به احساس او را نشان می دهید و این در حالی استکه عباراتی چون : (( باید ناراحت شده باشی )) و یا (( مسئله مهمی است ، این طور نیست؟)) گویای همدلی و همسویی شما با کودک است.