.1 با گفتن جملات کوتاهی مثل : (( بیشتر برایم توضیح بده )) یا (( چه اتفاقی افتاده ؟)) او را به بیان احساسش تشویق کنید و با دقت به حرف هایش گوش دهید. 2 . موقع صحبت کردنش ، با او ارتباط چشمی داشته باشید. اگر در شرایطی نیستید که با تمام حواس به حرف هایش گوش کنید ، وقت دیگری را مشخص کرده و از او بخواهید آن موقع حرفش را بزند. 3 . وسط حرفش نپرید. 4 . احساسات فرزندتان را محور بحث بدانید. موقعی که حرف می زند وسوسه نشوید در مورد خودتان ، احساسات و تجربیاتتان صحبت کنید مگر این که خودش این طور بخواهد. 5 . یادتان باشد احساسات مساوی با رفتار و عملکرد نیستید ، بین اذیت کردن کسی که از دستش عصبانی هستید و اینکه دوست داشته باشید چنین کاری بکنید تفاوت وجود دارد. ( اشکالی ندارد که توی دلت دوست داشته باشی خواهرت را بزنی چون اسباب بازی ات را شکسته ولی اجازه نداری واقعا این کار را انجام بدهی). 6 . اجازه دهید فرزندتان احساس خودش را داشته باشد و وادارش نکنید از آن فاصله بگیرد. تلاش برای خوشحال کردن او و بیرون آوردنش از حس و حالی که دارد ممکن است باعث آسودگی شما بشود ولی در دراز مدت کمکی به او نمی کند. 7 . راه های سالم تخلیه خشم را به او یاد دهید. 8 . احساسات نه درست هستند و نه غلط ، پس جایی برای قضاوت در مورد آنها باقی نمی ماند. سعی کنید احساس فرزندتان را بپذیرید حتی اگر مغایر با احساس شماست. 9 . به فرزندتان این حق را بدهید که احساس خودش را داشته باشد و در برابر ابراز احساساتش واکنش حاکی از ناراحتی ، قضاوت و ناامیدی نشان ندهید و کاری نکنید که تصور کند انساس حقیر و بی ارزش است. 10 . وادارش نکنید در مورد احساسش توضیح دهد یا از آن دفاع کند و بگوید که چرا چنین حسی دارد چون ممکن است خودش هم دلیل آن را نداند یا واقعا قادر نباشد آن را به زبان بیاورد. ( احساس کردن و بیان احساس دو مقوله جداگانه هستند ). 11 . وقتی از کودک میخواهید برای احساسش دلیل بیاورد ، تصور می کند باید دنبال دلیل خوب و قانع کننده ای برای احساسش بگردد تا شما آن را بپذیرید. 12 . احساساتش را تایید کنید حتی اگر از نظر شما بی معنا و غیر قابل درک باشند یا احمقانه به نظر برسند. ( تایید شما همان چیزی است که به او اجازه می دهد احساسات خودش را داشته باشد : (( وقتی کسی چنین حرفی می زند ، واقعا آدم ناراحت میشود .)) یا (( آره ! هیولاها ترسناک هستند)) ) . 13 . اگر فرزندتان دوست ندارد در مورد احساسش صحبت کند ، به خواسته اش احترام گذاشته و او را وادار به حرف زدن نکنید ، از او بخواهید در صورتی که نظرش عوض شد بیاید و با شما صحبت کند. 14 . یادتان باشد برای این که حامی و یاور فرزندتان باشید لازم نیست احساس او را داشته باشید ، مجبور نیستید ناراحت باشید به این دلیل که فرزندتان ناراحت است. 15 . به شکلی واضح نقشتان را ایفا کنید. حامی بودن یعنی گوش دادن ، پذیرفتن و تایید. از درد دل فرزندتان به عنوان بهانه ای برای سرزنش و نصیحت او استفاده نکنید. پیش از این که روی پیدا کردن راه حل و تعیین تکلیف تاکید کنید میتوانید کمکش کنید راه حل های مختلف را بشناسد و بررسی کند و احساسش را حلاجی کرده و با آن کنار بیاید. 16 . هر گونه ناراحتی ، ترس یا احساس بی کفایتی که موقع ابراز احساسات فرزندتان به سراغ شما می آید را بررسی کنید. فراموش نکنید احساسات بخشی از وجود انسان هستند. لزومی ندارد بخواهید جلوی بروز احساسات در فرزندتان را بگیرید و یا اجازه ندهید با احساسات ناراحت کننده مواجه شود یا موقعی که ناراحت است برای حل مشکلش تعیین تکلیف کنید. 17 . برای نجات فرزندتان از غصه و ناراحتی ، چارچوب ها و حد و مرز ها را زیر پا نگذارید . اجازه دهید او احساس خودش را داشته باشد ، شما هم مطابق چارچوب های مشخص شده حمایتش کنید : (( به خاطر این که خواستم حمام کنی ، میتوانی از دستم ناراحت باشی ولی باید دوش بگیری )) ، (( چون اجازه نداری از تلفن استفاده کنی بهت حق می دهم که ناراحت باشی ولی به محض این که کارهای روزانه ات را انجام بدهی میتوانی تلفن را برداری .)) 18 . مسائل را با هم قاطی نکنید ، اختلافات را مدیریت کنید و به فرزندتان هم آموزش دهید. راه های صحیح ابراز احساسات ، بیان نیازها و تعیین چارچوب ها را برایش شرح دهید. به این ترتیب در طول زندگی هر بار که دچار اختلاف و کشمکش شود در ذهنش الگویی برای حل آن خواهد داشت. 19 . اگر کودک برای ابراز صحیح احساساتش امنیت عاطفی داشته باشد مجبور نمی شود برای مواجه نشدن با واکنش منفی والدین و نگران نکردن آنها ، احساساتش را توی خودش بریزد و تظاهر کند حالش خوب است و مشکلی ندارد.