به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، سوال «روشهاي مؤثر در جذب کودک به نماز و آموزه هاي ديني کدام است؟»، دغدغه بسياري از مادران و مربيان در جامعه امروزي است و از آنجا که درباره روشهاي موثر در جذب کودک به آموزههاي ديني سخن فراوان است و بناي ما بر اختصار است، به صورت مختصر چند روش کاربردي که والدين ميتوانند، با به کارگيري آنها اثر مثبت در نهادينه نمودن نماز در فرزند خود به جا بگذارند، توضيح داده ميشود. از روشهايي که امروزه بيشترين خروجي و تاثير را در جامعه ما دارد ميتوان موارد زير را نام برد: الف) الگو دهياز جمله روشهاي مؤثر و سريعالانتقال مطرح در روانشناسي رشد، روش الگوپذيري است، اگر پدر و مادر، والدين و اولياء قبل از اينکه بخواهند کودک را با آداب اسلامي آشنا کنند، خود متخلق به اخلاق نبوي و اسلامي باشند و خود عمل کنند، کودک نيز تقليد کرده و عمل خواهد کرد، زيرا از سن 1 تا 7 سال کودک بدون دانستن فلسفه کار صرفاً آن را تکرار ميکند و اين مساله در همه جوامع پذيرفته شده است و حتي نسبت به افراد بزرگسال نيز تاثيرگذار است، لذا در آموزههاي ديني بر آن تاکيد شده است، مثلاً در روايتي از صادق آل محمد عليهمالسلام آمده است «کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ اَ لسِنَتِكُم، لِيَرَوا مِنكُم الوَرَعَ وَالجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَيرَ، فَاِنَّ ذلِكَ داعيَةٌ»؛ «مردم را به غير از زبان خود، دعوت کنيد، تا پرهيزکارى و کوشش در عبادت و نماز و خوبى را از شما ببينند، زيرا اينها خود دعوت کننده است».[1] بنابراين اگر در محيط خانواده فرهنگ نماز گسترش و ژرفا يابد، اگر ترنم نماز فضاي خانه را معطر کند، اگر فرزندان پدر و مادر را به قصد نماز بيابند، بي هيچ ترديد آنان نيز الگوي خويش را از خانواده خواهند گرفت و انس و الفت با نماز خواهند يافت که ره آور آن پرهيز از فحشا و منکر و گريز از آلودگي و همسايگي با پاکي و تهذيب صفا و صداقت خواهد بود. ب) فضاسازي معنوي فرزندي که در خانوادهاي لبريز از ياد و محبت خدا به دنيا ميآيد، هيچگاه نيازي ندارد که آموزش ويژه براي نماز ببيند، زيرا از همان آغاز تولد در گوشش اذان و اقامه ميگويند و او را به «صلوه» و «فلاح» و «خيرالعمل» دعوت ميکنند، در خانهاي که والدين به مناجات شبانه بر ميخيزند و اهل خانه همگي معتقد و مقيد به آداب ديني هستند، چگونه ممکن است فرزندشان گريزان و روي گردان از خدا باشد؟ جابر بن عبدالله انصاري از رسول خدا سوال کرد «يا رسول الله! دانستيم که چگونه خود را از آتش جهنم نگه داريم؟ با انجام واجبات و پرهيز از محرمات! اما ندانستيم که فرزندان و خانواده خود را چگونه از آتش جهنم حفظ کنيم؟»، آن حضرت در پاسخ فرمودند: «1- اعملو الخير، خود عامل عمل خير باشيد، 2- واذکروهم بالله، ياد خدا را در دلهايشان زنده کنيد، 3- وامروا هم بالمعروف، (اين گونه نباشيد که آنها را رها کنيد، بلکه با رفق و مدارا و ملايمت) آنها را به معروف هدايت و راهنمايي کنيد؛ 4- وانهاهم عن المنکر،(آنها را در ميان امواج متلاطم دنيا رها نکنيد)بلکه او را از آنچه فساد و تباهي ميکشد، بازداريد». وقتي فرزند محبت لازم را داشت، آرام، آرام به اين کار انس ميگيرد، لطف خدا را در نماز در مييابد و پرده غفلت براي او کنار ميرود. ج) پاسخ به کنجکاويهاي کودک کنجکاوي کودک يک ويژگي طبيعي اوست که پاسخ آن ضمن ايجاد آرامش روحي و رواني کودک، فرصت مناسب در اختيار والدين قرار ميدهد تا بتوانند رفتارهاي مناسب و مطلوب در او به وجود آورند، بر اين اساس وقتي که فرزندان از مادر در مورد مسائل اعتقادي و نماز ميپرسند، فرصت مناسب براي ما به وجود آوردهاند، تا بتوانيم با پاسخهاي مناسب و يا طرح سؤالات مؤثر در او اثر تربيتي بگذاريم، به عنوان مثال وقتي که فرزندي از پدر يا مادر خود سوال ميکند « اين ميوه چقدر شيرين و خوشمزه است، از کجا آمده و يا درست شده است؟، اين ماهي چگونه در آب زندگي ميکند و نميميرد؟، اين آسمان و ستارههاي زيبا را چه کسي آفريده است؟ و هزاران سؤال ديگر، به همين شکل که همه ناشي از حس کنجکاوي کودک است، از طريق همين سوالها با همان زبان کودکانه که مناسب دريافت اوست ميتوان او را به سازنده و خالق رهنمون کرد، به او در مقابل همه اين دادهها و نعمتها آموخت که چگونه بايد تشکر و قدرداني کرد و به نماز به عنوان بهترين شيوه تشکر کردن اشاره کرد. د) آموزش مستقيمپدر و مادر بايد اين را باور کنند که همان گونه که در تامين نيازهاي مادي کودک مسؤوليت دارند، در قبال تامين نيازهاي معنوي نيز موظف هستند، امام باقر عليهالسلام در يک گفتار حکيمانه مراحل تربيت معنوي فرزندان را شرح داده و چگونگي تربيت آنان را در سنين مختلف بيان ميدارد، طبق رهنمود آن حضرت، والدين بايد در سه سالگي کلمه توحيد «لا اله الا الله» را به کودک ياد دهند، در چهار سالگي کلمه رسالت «محمد رسول الله» را به او بياموزند و در پايان پنج سالگي او را آزمايش کنند، اگر راست و چپ را ميشناسد، صورتش را به سوي قبله متوجه ساخته و به او بگويند رو به سوي قبله سجده کند، در شش سالگي اجزاء نماز، رکوع و سجده صحيح را يادش دهند تا سن او به آخر سال هفتم برسد، در آن موقع به او بگويند: دستها و صورتش را بشويد و آنگاه به نماز بايستد».[2] ه) حضور در مجامع و محافل نمازمشاهدات انسان يکي از عوامل مؤثر در تربيت انسان است، قرآن در آيات متعدد انسان ها را به «ديدن» و «فکر کردن» دعوت ميکند، بين «ديدن» و «باور کردن» رابطه مستقيم وجود دارد، بايد کاري کنيم که فرزند ما با صحنههاي گوناگون اقامه نماز و آماده شدن براي اقامه نماز مواجه شود، شرکت در نمازهاي جماعت مسجد محله، شرکت در نماز جمعه و موارد مشابه آن ميتواند در تقويت روحيه نمازگزاردن فرزندان ما مؤثر باشد. و) زيبا سازي نماز انسان يک موجود زيبا دوست است و به دنبال زيباييها ميرود و اين ويژگي را خداوند در وجود آدمي قرار داده است، به خصوص کودک و نوجوان که بيش از بزرگسالان زيباييها را ميبيند و دوست دارد، با ترتيب دادن يک سجاده زيبا و چادر نمازي قشنگ براي دختران، جانماز و لباس زيبا براي پسران ميتوان رغبت آنها به نماز خواندن و حضور در جمع نمازگزاران را فزوني بخشد، هرقدر والدين بتوانند زيباييها را با نماز خواندن پيوند بزنند، به همان اندازه موفقتر خواهند بود. ز) تشويق همان گونه که قرآن انسانها را به انجام اعمال پسنديده ترغيب ميکند و از ارتکاب اعمال زشت به شدت بر حذر ميدارد، سخنان پدر، مادر و مربي نيز بايد اين گونه باشد، جاي جاي قرآن کريم وعده به بهشت است که نمونهاي بارز براي تشويق به عبادت است، پدر و مادر نيز با روشهاي مختلف و وعده برآورده ساختن نيازهاي فرزند به اسباب بازي و رفتن به سينما، پارک شادي و ... او را به نماز تشويق کنند، البته اين تشويق نبايد به گونهاي باشد که فرزند برآورده شدن نيازها را نتيجه نماز بداند که اين آسيب جدي در امر تشويق است. ح) انسان دائم در معرض فراموشي و اشتباه است لذا در قرآن کريم مدام سخن از تنبيه خداوند نسبت به افراد ناشايست است، همين تنبيه براي انسان نياز است تا او را به کار ناشايستش آگاه سازد، براي همين در روايتي از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله وسلم آمده است « أدب صغار أهل بيتک بلسانک علي الصلاه و الطهور، فاذا بلغوا عشر سنين، فاضرب و لا تجاوز ثلاثا»؛[3] «فرزندان خردسالت را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دهيد و آن گاه که به ده سالگي رسيدند، آنها را به خاطر سستي و سهل انگاري در نماز بزن، ولي از سه ضربه فراتر نرو». از اين روايت استفاده ميشود که قبل از ده سالگي، زدن کودک براي نماز جايز نيست،. البته سني که بدين منظور مشخص شده، در روايات، متفاوت ذکر شده است -هفت، هشت، نه و سيزده سالگي-بنابراين، لزوم رعايت جانب احتياط اقتضا دارد که تا آن جا که ممکن است از زدن اجتناب کرده و از روشهاي مناسبتر استفاده کرد. اما در مورد تنبيه، توجه به سه نکته زير الزامي است: 1. روايات اسلامي تنبيه بدني را فقط در موردي تجويز ميکند که جنبه تربيتي و هدايتي داشته باشد، نه اين که هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و طبق سليقههاي شخصي يا تمايلات نفساني آنان عمل نکرد، مجاز باشند، او را تنبيه بدني بکنند؛ زيرا ديگر تنبيه به عنوان عامل بازدارنده از کارهاي بد و وادار شدن به کارهاي خوب مطرح نيست، بلکه فقط وسيله اي است، براي فرو نشاندن خشم و غضب والدين. 2. والدين مجاز نيستند، کودکان کمتر از هفت سال (و بلکه براي رعايت احتياط، کودکان کمتر از سيزده سال) خود را براي وادار کردن به نماز خواندن کتک بزنند. 3. حداکثر تنبيه بدني کودکان شش ضربه است، البته معلم و مربي حق ندارد، بيش از سه ضربه بزند و اگر بيشتر از اين اندازه بزند، علاوه بر اين که مرتکب حرام شده، بلکه بايد قصاص هم بشود. آري انسان بر فطرتي پاک آفريده شده است، بنابراين فقط لازم است آن زنگارهايي که روي آن را پوشانده، کنار زنيم، تحقيقات ميداني حاکي از آن است بيش از 70 در صد افرادي که ميل به نماز ندارند، بر اساس عدم تربيت صحيح خانواده به نماز بيرغبت شدهاند.