تحصيل فرزندان يکي از دغدغههاي مهم والدين، بهخصوص در ايرانيهاست. والدين
به هر دري ميزنند تا بتوانند فرزنداني موفق و سربلند به جامعه تحويل دهند
ولي وسواس زياد در اين راه مشکلاتي براي دانشآموزان و گاهي خانواده ايجاد ميکند.
در اين مطلب به 4 اشتباه رايج که والدين از روي ناآگاهي انجام ميدهند، اشاره ميکنيم.
تلاش براي جهشي زدن دانشآموز
گاهي والدين، دانشآموز را وارد چرخه اشتباه تحصيلي ميکنند. اين اشتباه، جهشي
خواندن دانشآموز است. اين کار اصلا سودي براي دانشآموز ندارد. گاهي ديده ميشود
خانوادهها براي آماده کردن کودک تمام تابستان را به فرستادن کودک به کلاسهاي تقويتي
اختصاص ميدهند حتي گاهي در روزهاي تعطيل مانند عيد نيز وقت خود را صرف سروکله زدن
با کودک براي خواندن دروس کلاس بالاتر ميکنند، ولي بايد به اين نکته توجه داشت
جهشي خواندن الزاما به اين معنا نيست که دانشآموز تيزهوش است. والدين بايد بدانند
که فرزندشان، همانطور که هوش شناختي دارد، داراي هوش هيجاني و معنوي نيز است. همه
اينها بايد کنار هم رشد و تکامل پيدا کنند. تحصيل صرفا به معناي نمره کسب کردن و
گذراندن پايههاي تحصيلي نيست.
دانشآموز در هر پايهاي از تحصيل بايد مهارتهاي رواني، اجتماعي، حرکتي
و... را کسب کند و بتواند آنها را ارتقا دهد. معمولا کودکان در سالهاي اوليه تحصيلي
يعني پايههاي دوم و سوم ابتدايي کلاسها را جهشي ميخوانند. از طرفي، جهشي خواندن
در بازيهاي کودکانه نيز تاثير منفي دارد.
بازيهاي کودکانه در هر سني متفاوت است، مثلا يک کودک کلاس دوم شايد دوست
داشته باشد با عروسکهاي خود بازي کند ولي اگر يک کودک 9-8 ساله وارد کلاس پنجم
شود شايد شرايط به گونه ديگري شود و کودک بايد اين حس را در خود سرکوب کند. در
واقع، کودکي از او گرفته ميشود و بايد با سرعت بيشتري وارد بزرگسالي شود.
حتي توقع جمع از کودک بالاتر ميرود و بهطور ناخودآگاه اطرافيان از او ميخواهند
رفتاري بزرگتر از سن خود نشان دهد. از نظر فيزيولوژيکي نيز بايد اين نکته را در
نظر گرفت که سلولهاي عصبي با افزايش سن کامل ميشوند. زماني که سلولهاي عصبي
دانشآموز کامل نشده و از لحاظ قد، وزن و... از همکلاسيهاي خود عقبتر است، ممکن
است اعتماد بهنفس او کمتر شود. البته اين کودکان در آينده هم ممکن است دچار
مشکلاتي شوند.
از سوي ديگر، نميتوان گفت الزاما هر کودکي که جهشي ميخواند در آينده
دچار مشکل ميشود ولي والدين حتما بايد به اين نکته توجه کنند تلاش براي اينکه
کودک يکي-دو سال زودتر وارد دانشگاه يا بازار کار شود، چه معنايي دارد و چه اتفاقي
خواهد افتاد؟ آيا اين کار ارزش دارد که کودک از نظر رواني آسيب ببيند؟ انسان زماني
به پختگي لازم ميرسد که همه چيز در زمان مناسب کنار هم قرار بگيرد.
تلاش براي شناسنامه گرفتن در نيمه اول سال
مورد بعدي بحث شناسنامه گرفتن کودکاني است که در نيمه دوم متولد ميشوند. والدين اين
کودکان معمولا نگران هستند از اينکه سن تقويمي کودک متناسب با سال تحصيلي نباشد؛ يعني
کودکي که 8 ساله است، وارد کلاس اول ميشود. به همين دليل هميشه با اين مشکل مواجه
هستيم که خانواده در تلاشاند تا زودتر شناسنامه بگيرند ولي درست است که کودک ممکن
است يک سال از نظر سني عقب بيفتد ولي در يک سال تواناييها و مهارتهاي زيادي را
آموزش ميبيند که عملکرد او را بالا ميبرد. جسم کودک نيز به رشد کامل ميرسد.
والدين نبايد کودک خود را با ديگران مقايسه و توجه کنند اتمام تحصيلات يک سال
زودتر يا ديرتر به معناي پيشرفت يا پسرفت از زندگي و تحصيلات نيست.
رقابت براي ثبتنام کودک در کلاسهاي تقويتي متفاوت
فرستادن کودک به کلاسهاي تقويتي عمدتا بايد براي جبران کمکاريهاي دانشآموز در
مواقعي باشد که کودک مثلا در درس رياضي يا ديکته ضعيف است، اما در رويکرد ديگر
والدين قصد دارند کودک را وارد عرصه رقابتي کنند. تلاشهاي خانواده معمولا در فصل
تابستان و بعد از اتمام امتحانات شروع ميشود، درست وقتي که کودک بايد استراحت و
تفريح کند. گاهي ديده ميشود دانشآموز بعد از اتمام کلاس خصوصي رياضي وارد کلاس پيانو
يا نقاشي و... ميشود.
در اين مواقع بحث چشم و همچشمي مطرح ميشود و در اين کار هيچ هدفي دنبال
نميشود اما والدين بايد توجه کنند که هيچگاه براي فرستادن فلان کلاس تقويتي به
کودک اصرار نورزند. دانشآموز بايد همه کلاسها را در حد مقدماتي و اوليه تجربه
کند و سپس با والدين و کمک روانشناسان و مشاورها به سوي آنچه که دوست دارد، سوق
داده شود. مثلا در کلاسهاي ورزشي توصيه ميشود دانشآموز بهتدريج در همه کلاسها
مثل بسکتبال، فوتبال و... ثبتنام کند تا متوجه شويم اصلا استعداد ورزشي دارد؟ و
اگر دارد، به کدام ورزش علاقهمند است؟ متاسفانه والدين گاهي عقايد خود را به کودک
تحميل ميکنند، مثلا مادري که دوست داشته پيانو بزند، کودک خود را به کلاس پيانو ميفرستد.
قابلتوجه اينکه 7 نوع هوش وجود دارد؛ هوش موسيقي، هوش طبيعي، رياضي، ميانفردي،
کلامي، فيزيکي و بصري. همه هوشها در انساني که از نظر ذهني سالم است، وجود دارد
ولي ميزان آن نوسان (شدت و ضعف) دارد. والدين بايد کودکان را نزد مشاور ببرند تا
تستهاي استعداديابي انجام شود. در اين تستها مشخص ميشود که کودک در کدام يک از
درسهاي عملي، حفظي يا فني و... قويتر است سپس با توجه به آن ميتوان کودک را در
جهت درستي هدايت کرد. کلاسهاي تقويتي که براي کودک انتخاب ميشود بايد با ميل و
علاقه او باشد.
تلاش براي ثبتنام دانشآموز در مدارس يا کلاسهاي تقويتي خاص
مورد ديگري که توصيه ميشود خانوادهها نسبت به آن دقت داشته باشند، انتخاب مدرسه يا
کلاسهاي تقويتي خاص است. براي انتخاب مدرسه والدين بايد خودشان وارد مدرسه شوند و
فضاي آن را ببينند. از سوي ديگر، با دانشآموزاني که در سالهاي قبل در همان مدرسه
تحصيل کردهاند، صحبت کنند. بايد کادر آموزشي، رويکرد تحصيلي و شرايط حاکم بر
مدرسه بررسي شود. هميشه نبايد تاکيد روي اين موضوع باشد که دانشآموز را در مدرسه
غيرانتفاعي ثبتنام کنيد.
بعضي از مدارس دولتي عملکرد بسيار بهتري نسبت به مدارس غيرانتفاعي دارند.
به تعداد دانشآموزان در يک کلاس درس نيز توجه کنيد. آزمايشگاهها، سالن غذاخوري
و... شاخصهاي يک مدرسه خوب محسوب ميشوند. گاهي والدين فکر ميکنند اگر فرزندشان
را در يک مدرسه نمونه که فاصله زيادي هم با منزل مسکوني دارد، ثبتنام کنند، دانشآموز
پيشرفت زيادي خواهد داشت، در حالي که اين اتفاق نخواهد افتاد. مدرسه باعث نبوغ
کودک نميشود، بلکه توانمنديهاست که موجب پيشرفت دانشآموز ميشود. اين کار
اتفاقا در انتخاب کلاسهاي تقويتي نيز ديده ميشود.
دانشآموز يا کودک مجبور است مدت زيادي در تردد باشد و از اين کلاس در فلان نقطه
شهر به کلاس ديگري در فلان نقطه شهر برود. والدين بايد توجه کنند با توجه به ترافيک
در شهرهاي بزرگ و راههاي دور اگر دانشآموز مدت طولاني در مسير رفتوآمد به خانه
و مدرسه بماند، توانايي لازم براي يادگيري در او کاهش خواهد يافت. بهتر است از
همان روزهاي تابستان به فکر انتخاب مدرسه باشيد. همچنين در انتخاب کلاسهاي تقويتي
دقت کنيد تا فاصله آن زياد از خانه دور نباشد.