در اين مقاله بر تعدادي از تکنيکهايي تکيه ميکنيم که به والدين کمک ميکند تا مسئوليتپذيري را در فرزندان خود رشد دهند. اين تکنيکها عبارتاند از: • ارایانتخاب يک عنصر کليدي در ايجاد حس مسئوليتپذيري، يادگيري انتخابهاي مسئولانه است. بچهها از سنين بسيار پايين مجبورند دست به انتخاب بزنند. انتخابهاي مسئولانه استعدادي نيستند که بچهها هنگام تولد بهصورت جادويي و مادرزادي به همراه داشته باشند؛ اين امر از طريق تمرين، آزمونوخطا و از طريق تجربههاي زندگي و پيامدهايي که انتخابها به دنبال دارند، آموخته ميشود. برخي والدين تصور ميکنند که فرزندان کوچکشان آمادۀ تصميمگيري نيستند. آنها تلاش ميکنند آنها را هدايت کنند، راهنمايي کنند يا آنها را همانگونه که هستند، بپذيرند چون فکر ميکنند هنگاميکه فرزندانشان بزرگتر شوند، آمادۀ تصميمگيري براي خود خواهند بود. اين والدين تصور ميکنند فرزندانشان خيلي کوچک، غيرقابلاعتماد و احتمالاً بسيار نابالغتر از آن هستند که بتوانند انتخابهاي مناسبي داشته باشند. آنها احتمالاً عقيده دارند که فرزندانشان از طريق سالها تربيت و هدايت، ياد ميگيرند خود دست به انتخاب بزنند و ياد ميگيرند که درست رفتار کنند و به حرف والدين خود گوش کنند. مراقب اين نگرش باشيد. پدر يا مادر به کودک دوسالهاش: براي صبحانه ترجيح ميدهي تخممرغ و نان تست بخوري يا کيک؟ کودک يکي از موارد را انتخاب ميکند و پدر يا مادر آن را آماده ميکند. کودک انتخاب ديگري مطرح ميکند و پدر يا مادر آن پيشنهاد را ارزيابي ميکند و با آن موافقت ميکند يا انتخابهاي ديگر را موردبحث قرار ميدهد: عزيزم متوجه شدم که واقعاً دلت ميخواهد براي صبحانه خامه شکلاتي با کمي ژله بخوريد؛ اما شکر زيادي براي سلامتي خوب نيست. اگر تخممرغ و نان کيک به نظرت خوب نيست، بگذار به انتخاب ديگري فکر کنيم. اگر ميخواهيد فرزنداني پرورش دهيد که مسئولانه عمل کنند، انواع مختلف فرصتها را در اختيارشان قرار دهيد تا بتوانند حق انتخاب داشته باشند و آنها را کمک و تشويق کنيد تا بتوانند انتخابهايي را که انجام دادهاند، ارزيابي کنند و از آنها درس بگيرند. • بر اساس موفقيتها عمل کنيد. وقتي فرزندانتان ياد گرفتند که هر چه بيشتر انتخابهاي مسئولانهتري داشته باشند، بر اساس موفقيتهايشان پيش برويد. وقتي بچهها توانستند چندين و چند بار از ميان دو کفش يکي را انتخاب کنند، به آنها پيشنهاد دهيد از ميان سه نوع کفش يکي را انتخاب کنند. وقتي بچهها ياد گرفتند مراقب جعبۀ آبرنگ کوچک خود باشند، به آنها جعبۀ آبرنگ بزرگتري بدهيد که رنگهاي بيشتر و قلمموهاي متنوعتري داشته باشد. در فضاي شغلي، کارفرمايان موفق معمولاً به کارمندان اهل رقابت مسئوليت، حقوق و مزاياي بيشتري ميدهند. به همين ترتيب والدين هم بايد هنگاميکه بچهها رفتار مسئولانهتر و توانايي انتخابهاي عاقلانۀ بيشتري از خود نشان ميدهند، به فرزندان خود مسئوليت انتخاب و پولتوجيبي بيشتري بدهند. موفقيتهاي پيدرپي به اکثر افراد ميآموزند که آنها ميتوانند موفق شوند و در مقابل شکستهاي پيدرپي به آنها ميآموزند که شکست خواهند خورد و نميتوانند موفق شوند. وقتي فرزندانمان در موقعيتهايي که بهطور سيستماتيک ترتيب دادهشدهاند و بايستي در آنها مسئوليت بپذيرند، به موفقيت دست مييابند، هر چه بيشتر استعدادهايشان را به کار ميگيرند. • بگذاريد پيامدها نقش خود را ايفا کنند. پيامدهاي رفتارها در زندگي درسهاي مهمي را به فرزندان و والدين ميآموزند. مثلاً: نمرۀ پاييني (پيامد) که پس از يک هفته نگراني از درس زبان ميگيريم، يک يادآوري است که درس خواندن بسيار بهتر از آن است که به درس خواندن فکر کنيم يا تنها نگران باشيم و يا به خاطر درس نخواندن احساس گناه کنيم. انداختن يک ماشين اسباببازي از پنجرۀ طبقۀ دوم و نااميدانه نگاه کردن به آن درحاليکه به زمين برخورد ميکند و هزار تکه ميشود (پيامد)، اين درس را به کودک ميآموزد که بايد در نگهداري از وسايلش بيشتر دقت کند. ما نميخواهيم فرزندانمان آسيب ببينند يا ازنظر عاطفي صدمه بخورند، بنابراين نهايت تلاش خود را ميکنيم تا به آنها بياموزيم، برايشان الگو باشيم و محيطي امن برايشان فراهم کنيم. اما وقتي فرزندانمان خطا کردند بايد بگذاريم پيامد آن خطا نقش خود را ايفا کند. بايد بگذاريم پيامدهاي طبيعي نقش خود را بازي کنند؛ پيامدهايي که از تجربه و همکنشي اتفاقات زندگي حاصل ميشوند (مانند توجه نکردن و برخورد به ديوار، رها کردن دوچرخه در خيابان و دزديده شدن آن، ريختن جوهر روي پيراهن دوستداشتني و ايجاد لکهاي پاک نشدني بر روي آن). فرزندانمان بايد با نتايج پيامدهاي منطقي روبهرو شوند؛ مخصوصاً در موقعيتهايي که با رفتار نامناسب و عدم مسئوليتپذيري همراه است (قيچي کردن عروسک، نمرات پايين، انجام ندادن کارهاي خانه).