تصوير اول: شلوغ، آشفته و بينظم! انگار يک بمب بزرگ داخل اتاق کودک شما
ترکيده باشد. هر جا که نگاه ميکنيد و به هر طرف که سر ميچرخانيد، چيزي جز آشفتگي
به چشم نميآيد. هيچ چيز آنجا که بايد باشد، نيست. پتو روي زمين، کتابها روي تخت،
اسباببازيها بيرون از قفسهها، لباسها آويزان از در کمد و مابين در کشوها...
مداد رنگيها هم هر کدام يک گوشه اتاق، روي فرش پر است از وسيلههاي ريز و درشت که
راه رفتن را سخت ميکند، اما فرزند شما در همين اتاق و با همين شرايط بازي ميکند،
درس ميخواند و ميخوابد!
تصوير دوم: ساعت از دو بعدازظهر گذشته است. هر چقدر
عقربههاي ساعت از يک و 15 دقيقه بيشتر فاصله گرفتهاند، اضطراب و نگراني شما هم بيشتر
شده است. ايستادهايد نگران و منتظر جلوي در خانه... يک نگاهتان به عقربه ساعت است
و يک نگاهتان به سرکوچه... به همان مسيري که هر روز پسر کوچکتان براي رسيدن به
خانه طي ميکند، اما اين بار از آمدنش خبري نيست که نيست. ميخواهيد سري به مدرسه
بزنيد، اما ميترسيد در اين فاصله از راه برسد و پشت در بماند. در همين گير و دار
هستيد که سلانه سلانه از دور پيدايش ميشود، مشغول صحبت با يکي از همکلاسيهايش و
بيتوجه به 45 دقيقه تاخيري که داشته!
تصوير سوم: صورتش پر از خشم است! بيتوجه به شما، بيتوجه
به بقيه عابران مدام فرياد ميزند! با همديگر ايستادهايد وسط يک مرکز خريد و حالا
دختر کوچولوي شما، عصباني و ناراحت، با جيغ و فرياد اعتراضش را به شما نشان ميدهد؛
شمايي که وسيله مورد نظر او را برايش تهيه نکردهايد و براي اين تصميم هزار و يک
دليل موجه داريد. او اما گوشش بدهکار حرفهاي شما نيست. دستهايش را روي گوشهايش
گذاشته و صداي جيغش همه جا را برداشته! شما ماندهايد و نگاه متعجب رهگذران و
دخترکي که اصلا شبيه آن دختر کوچولوي شيرين و دوستداشتني چند دقيقه پيش نيست!
براي بسياري از پدر و مادرها اين تصاوير آشناست؛ کم و زياد،
تجربههاي اين چنيني بارها برايشان در موقعيتهاي مختلف پيش آمده است، وقتي يک پاي
قضيه آنها بودهاند و يک پاي ديگر فرزندي که وظيفهاش را درست انجام نداده يا
رفتار بدي از خودش نشان داده يا نسبت به قوانين و هنجارهاي خانواده بيتوجه
بوده... براي شکل گرفتن اين تصاوير آشنا بهانههاي زيادي وجود دارد؛ بهانههايي که
ميتوانند جرقه اختلاف را ميان والدين و فرزندان روشن کنند و در نهايت پاي تنبيه
را در تربيت آنها وسط بکشند. ضرورتها و بايد و نبايدهاي تنبيه فرزندان همين جا
خودش را نشان ميدهد؛ همين جا که والدين آگاه و مطلع، با استفاده از روشهاي
درست، از تنبيه به عنوان يک عنصر تربيتي تاثيرگذار استفاده ميکنند؛ اتفاقي که نه
خاطره بد در ذهن کودکان برجا ميگذارد و نه شخصيت آنها را در بزرگسالي تحت تاثير
قرار ميدهد. ما اين موضوع را با کارشناسان مختلف در ميان گذاشتهايم و از آنها درباره
شيوههاي درست تنبيه کودکان و ضرورت بهکارگيري تنبيه در تربيت آنها راهنمايي
خواستهايم.
تنبيه و تشويق عزيز دردانهها
اصلاح رفتارهاي نادرست کودکي که پرخاشگر است، کلمههاي زشت
به زبان ميآورد، در برخورد با هم سن و سالهايش قلدري ميکند و تکاليفش را انجام
نميدهد، نگراني و دغدغه بسياري از والدين است؛ پدر و مادرهايي که نميدانند با عزيزدردانهاي
که رفتار درستي ندارد، چطور برخورد کنند. روشهاي اصولي تنبيه همين جا به کمک
خانوادهها ميآيد. همين جاست که محروم کردن موقت کودکان از امکاناتي که استفاده ميکنند،
به آنها ميآموزد چطور بايد رفتار کنند. دکتر عليرضا شوقي، روانشناس و استاد
دانشگاه به جامجم ميگويد: محروم کردن، يکي از بهترين روشهاي تنبيهي است که ميتواند
به اصلاح رفتار نادرست منجر شود. البته پدر و مادرها بايد دقت کنند، اين محروميت
طوري باشد که کودک واقعا احساس کند، چيز باارزشي را از دست داده است.
اين روانشناس ادامه ميدهد: بايد دقت شود که همزمان با
اجراي محروميت، دلايل محروميت هم به وضوح توضيح داده شود. کودک بايد نسبت به عمل
نادرستي که انجام داده و منجر به اين تصميم شده، آگاه شود.
نکته مهم بعدي به عقيده اين استاد دانشگاه، پايبندي پدر و
مادر به يک رويه مشترک در تنبيه است. شوقي با اشاره به اين موضوع ميگويد: والدين
هر دو بايد از يک روش تنبيهي پيروي کنند و اين طور نباشد که ناقض محروميتهاي همديگر
باشند يا هر کدام سعي کنند به شيوه خودشان مشکل را حل کنند.
سرگشتگي، سرنوشتي است که با اتخاذ روشهاي تربيتي متفاوت در
خانوادهها دامن کودکان را ميگيرد؛ موضوعي که شوقي با تاکيد برآن ميگويد: نکته
مهم اينجاست که تنبيه از کودکان رفع مسئوليت نميکند، يعني آنها همچنان در قبال
کاري که انجام ندادهاند و در قبال رفتار نامناسبي که نشان دادهاند و کمکاريهايشان،
مسئول هستند. در نتيجه بايد پدر و مادر از آنها بخواهند تا به اصلاح عمل خطايي که
انجام دادهاند، بپردازند.
شوقي از اين کار با اصطلاح جبران اشتباه نام ميبرد و ميگويد:
اينجاست که کودک مسئوليتپذيري را ياد ميگيرد. اگر کودکي بموقع تنبيه نشود، اولين
مشکلي که در شخصيت او به وجود ميآيد، اين است که در بزرگسالي هم کمتر در قبال
اشتباهاتي که انجام خواهد داد، مسئوليتپذير خواهد بود.
اين روانشناس با اشاره به خصوصيات تکفرزندها ميگويد: تکفرزندها
نسبت به کودکان ديگر، درونگراتر هستند و به همين دليل، تمايل چنداني براي ابراز
احساسات ندارند. آنها به تنهايي سعي در حل مشکلاتشان دارند. همين طور، از نظر روحي
حساستر هستند و با کوچکترين عامل خارجي احساس رنجش ميکنند. حالا اگر پدر و
مادرها در تربيت آنها تنها از روشهاي تشويقي استفاده کنند و عنصر تنبيه را بندرت
به کار گيرند، آنها را براي ورود به جامعه آماده نکردهاند، چراکه در جامعه تنبيه
و تشويق کنار هم قرار دارد و کودکي که تنبيه نشده، با اولين تجربه تنبيه، روحيهاي
شکننده پيدا خواهد کرد؛ اتفاقي که در صورت تکرار حتي ميتواند مانع حضور او در
اجتماع و به وجود آمدن زمينههاي افسردگي در او شود.
نسبت تنبيه به تشويق؛ 20 به 80
درباره تنبيه کودکان بايد و نبايدهاي زيادي وجود دارد و با
اين حال همه بر ضرورت وجود اين دو عنصر تربيتي کنار هم و در جريان رشد کودکان تاکيد
ميکنند. اين موضوع را سارا گلستاني، مشاوره خانواده نيز تاييد کرده و به جامجم ميگويد:
تشويق و تنبيه، اصطلاحاتي هستند که در روانشناسي يادگيري و فرزندپروري، درست همان
جايي که ما ميخواهيم چيزي به فرزندمان يا هر موجود زنده ديگر ياد بدهيم، استفاده
ميشوند. در حقيقت، از طريق تنبيه و تشويق ميتوان اين يادگيري را ايجاد يا تثبيت
کرد.
گلستاني توضيح ميدهد: در مفهوم تشويق به ازاي انجام رفتاري
که قصد يادگيرياش وجود دارد، به ارائه يک تقويتکننده ميپردازيم تا تمايل دروني
براي انجام آن رفتار به وجود بيايد. در نتيجه با کمک تشويق، زمينه تکرار يک رفتار
را بعد از يادگيري اوليه فراهم ميکنيم، اما تنبيه وقتي مفهوم پيدا ميکند که ما
از تشويق به اندازه کافي استفاده کرده و نتيجه نگرفتهايم يعني يادگيري انجام يا
تثبيت نشده است. همين جاست که براي به وجود آمدن يادگيري يا تقويت رفتاري که مورد
نظر ماست يا توقف رفتارهاي مزاحم، از تنبيه استفاده ميکنيم.
اين مشاور خانواده با اشاره به اين که در فرآيند تنبيه بايد
کودک را محروم کرد، ميگويد: اينجا بايد يک عامل خوشايند و دوستداشتني را که حتي
ميتواند حکم جايزه را داشته باشد، به ازاي هر بار نشان دادن رفتار نامطلوب از
کودک دريغ کرد. البته بايد دقت کنيم که اين عامل، نبايد جزو نيازهاي اوليه کودک
باشد و در حقيقت بايد علاوه بر اين نيازها موجب خوشحالي او شود يعني ما از خوراک،
پوشاک، خواب و محبت پدر و مادري نميتوانيم فرزندمان را محروم کنيم، چراکه اينها
همگي جزو نيازهاي اوليه او هستند.
گلستاني ادامه ميدهد: در فرآيند بهکارگيري تنبيه بايد به
اين نکته دقت کنيم که درباره چه موجودي صحبت ميکنيم و با در نظر گرفتن ويژگيهاي
اين موجود، نوع تنبيه را مشخص کنيم. اينجا چون تاکيد موضوع بر کودک انسان است و
مراحل رشد کودک انسان نيز مشخص است، ميتوانيم تشخيص دهيم که در سنين مختلف،
انتظار انجام چه کارها و رفتارهايي را از کودک ميتوان داشت. بنابراين، اولين نکته
در ارائه تنبيه و همين طور تشويق، در نظر گرفتن گروه سنياي است که کودک در آن
قرار گرفته، چراکه بايد متناسب با اين گروه سني تشويق و تنبيه را ارائه کرد.
به گفته اين مشاور خانواده، گام اول اين است که ما از طريق
تشويق و تنبيه، اين آگاهي را به کودکانمان بدهيم که از آنها چه رفتاري انتظار داريم
و بعد از دادن آگاهي و اطمينان از اين که کودک ما ميداند چه رفتاري درست است، ميتوانيم
تنبيه را آرام آرام و در صورت نياز به اين پروسه وارد کنيم.
گلستاني ميافزايد: تنبيه و تشويق با اين که دو عنصر تربيتي
هستند، اما به يک ميزان استفاده نميشوند و به طور اصولي بايد در جريان تربيت
کودکان، 80 درصد از تشويق و 20 درصد از تنبيه استفاده کرد. در حقيقت، ضرورت تنبيه
20 به 80 است.
اين متخصص با اشاره به عواقب ناخوشايند تنبيه نکردن کودکان
ميگويد: اگر ميخواهيم فرزندي تربيت کنيم که از نظر رواني، روحي و جسمي متعادل و
از سلامت کافي برخوردار باشد، بايد به تنبيه مناسب و بجا توجه کنيم، چراکه در اين
صورت، هم طعم ناکامي را خواهد چشيد و هم مقاومت بيشتري پيدا خواهد کرد و در مديريت
اتفاقات زندگياش با مهارت بيشتري برخورد خواهد کرد. گلستاني ميگويد: اگر بچهاي
آن جاهايي که نياز است، تنبيه نشود، در فرآيند يادگيرياش اختلال ايجاد ميشود؛
اتفاقي که بيشتر در مورد تکفرزندها رخ ميدهد و آسيبهاي زيادي را به شخصيت آنها
وارد ميکند.
تشويق و تنبيه؛ لازمه تربيت صحيح
تشويق و تنبيه از گذشته تا امروز در تربيت کودکان نقش داشته
است؛ عناصري که به گفته دکتر مصطفي تبريزي، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه
لازم و ملزوم تربيت کودکان هستند.
تبريزي با اشاره به اين موضوع به جامجم ميگويد: در علم
روانشناسي دو اصطلاح داريم که به موازات هم استفاده ميشوند؛ يکي تنبيه و يکي تشويق
که به هر دو بايد همزمان توجه کرد. اين روانشناس ادامه ميدهد: منظور از تشويق يعني
در مقابل کاري که انجام شده، يک محرک خوشايند به فرد بدهيم که اين محرک خوشايند ميتواند
ابعاد مختلف داشته باشد؛ ممکن است پول باشد يا اسباببازي يا لبخند يا حتي يک
عبارت تحسينآميز کوچک و ساده. در طرف مقابل، تنبيه قرار ميگيرد که ارائه محرکي
ناخوشايند براي رفتاري است که مطلوب نيست؛ رفتاري که ما ميخواهيم کاهش پيدا کند يا
از بين برود.
تبريزي در توضيح بيشتر ميگويد: بايد توجه کنيم که منظور از
تنبيه به هيچ وجه تنبيه جسماني و بدني نيست، چراکه اين قسم تنبيه، آسيبهاي رواني
زيادي بر شخصيت فرد برجا خواهد گذاشت و به هيچ وجه توصيه نميشود.
به گفته تبريزي، بهترين شيوه تنبيه، بيتوجهي و محروم کردن
کودک از چيزي است که مورد علاقه اوست. اين استاد دانشگاه با اشاره به ضرورت بهکارگيري
تنبيه در تربيت کودکان ميگويد: از آنجا که بچهها هم رفتار مطلوب دارند و هم
رفتار نامطلوب، در جريان تربيت آنها و در پروسه رشدشان، پدر و مادر به هر دو ابزار
تربيتي يعني تنبيه و تشويق در کنار هم نياز دارند.
تبريزي توضيح ميدهد: کودکان بايد در طول دوران رشد خود بياموزند
که هر رفتاري دارند و هر عملي انجام ميدهند، عواقبي به دنبال دارد. در اينجا پدر
و مادر، وظيفه نشان دادن عواقب را به عهده دارند، اما متاسفانه در برخي خانوادهها،
تنبيه کودکان جدي گرفته نميشود و همين موضوع، آنها را به افرادي پرخاشگر، مغرور و
زودرنج تبديل ميکند؛ افرادي که در محيط خارج از خانه هم انتظار اين نوع تساهل را
دارند.