یکی از مهمترین چالش های والدین و
بزرگسالان چه در تربیت و چه ارتباط با کودکان چگونگی کنترل خشم است. از آنجایی که
واکنش های هیجانی خیلی زودتر از بخش های منطقی ذهن فعال می شوند و به تکامل می
رسند، کودکان در مواجهه با موقعیت های هیجانی، بیشتر تکانشی عمل می کنند.
البته یادگیری مشاهده ای و شیوه ای
که بزرگسالان و اطرافیان در مواجهه با این موقعیت ها از خود نشان می دهند، در
عملکرد کودک موثر است. اما در یک تربیت فعال و مداخله ی بهنگام می توانید این
مهارت از سن دو سالگی به بعد بتدریج و با زبان کودکانه با بچه ها تمرین کنید.
از سه سالگی به بعد کودک از درک
بیشتری برخوردار شده و حالا می توانید یک گفتگوی دو طرفه با او داشته باشید. برای
این منظور ابتدا درباره ی انواع احساسات با کودک صحبت می کنیم.
این کار را می توانید با گروه های
چند نفره در خانواده یا حتی کلاس انجام دهید. بعد با کمک شما یا به تنهایی تصاویری
را از روزنامه یا مجلات بریده و سپس روی میز یا زمین بچینید و درباره ی احساس هر
کدام صحبت کنید.
برای بچه های کوچکتر می توانید از
زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد
می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل بیشتری روی خودش داشته
باشد
کودک در مورد تصویر چه می گوید؟
در مورد شخصیت هر تصویر از کودک بپرسید که چه احساسی دارد، چه
اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟
بگذارید در این مورد حدس بزند و خیال پردازی کند، هر چه این جریان مفرح تر باشد
برای کودک لذت بخش تر است و جریان یادگیری بیشتر تسهیل می شود.
برای جذابیت بیشتر می توانید از
چندضلعی یا مکعب (با توجه به سن بچه ها) استفاده کنید، روی هر وجه عکس یا نقاشی
های خود کودک را بچسبانید، بعد آن را بچرخانید و هر بار روی یک وجه احساسی که
نمایش می دهد، بحث کنید.
بعد از بحث و بررسی شناختی روی
انواع احساسات، حالا روی خشم متمرکز شوید. نحوه ی بیان، راهکارها و پیامدهایش را
با کودک بررسی کنید.
شیوه های پیشنهادی جایگزین را هم
بررسی و تمرین کنید. برای اینکار می توانید از تجربه های خودتان، خاطرات بچه ها یا
حتی داستان هایی که درباره ی عکس های روزنامه ساخته اند یا کتاب قصه استفاده کنید.
برای تمرین هر بار موقعیتی را
پیشنهاد بدهید و بعد آن را در قالب سه رنگ و از طریق شبیه سازی با چراغ راهنما
نمایش بدهید و بازی کنید.
رنگ قرمز
ایست، اول آرام شو و فکر کن (نفس
عمیق و شمارش معکوس؛ مثلا از پنج به یک بشمار)
رنگ زرد
-مشکل، احساس خودت و نیازی را که داری بیان کن.
-خواسته ی تو چیست؟
-چه راه حل هایی برای آن پیشنهاد
میکنی؟
-چه پیامدهایی دارد؟
-انتخاب نهایی تو که بیشترین فایده و
کمترین ضرر را داشته باشد، کدامست؟
رنگ سبز
حالا اجرا و تمرین کن (راهکار مطلوب
را چندین بار تمرین می کنیم.)
در ادامه ی بحث شناختی تصویر ساده
ای از مغز انسان را روی تابلو یا کاغذ نقاشی کنید یا از کودک بخواهید این تصویر را
بکشد و نشان بدهد که در مغز چه قسمت هایی وجود دارد و چه کاری انجام می دهند. سپس
آن را با مغز مثلا یک اردک، بز یا ماهی که روی کاغذ کشیده اند، مقایسه کنند.
در مورد شخصیت هر تصویر از کودک
بپرسید که چه احساسی دارد، چه اتفاقی ممکن است برایش پیش آمده باشد؟ چه چیزی می
خواهد بگوید؟ چه نیازی دارد؟
این مقایسه به کودک تفاوت توانمندی
انسان را با موجودات دیگر نشان می دهد. در ادامه توضیح بدهید که مغز انسان و برخی
موجودات پیشرفته تر دارای یک قشر روی مخ هست. این بخش کمک می کند انسان هم مانند
سایر موجودات احساسات را درک کند و واکنش احساسی داشته باشد، با این تفاوت که
بتواند آگاهانه و سنجیده تر رفتار کند. درباره ی این ویژگی مغز انسان و امکانات و
کاربردهایش بحث کنید.
برای بچه های کوچکتر می توانید از
زبان ساده تری استفاده کنید. اگر کودک بداند که چه توانایی هایی دارد به تدریج یاد
می گیرد که موقع خشم از این توانایی استفاده کند و کنترل
بیشتری روی خودش داشته باشد.
همچنان که تمرین شیوه های ابراز آزادانه
ی خشمش به شیوه ای مطلوب و بدون آسیب زدن به دیگران به او کمک می کند از آسیب های
تکانشی رفتار کردن به دور باشد و سلامت روانی بیشتری داشته باشد.
یادمان باشد ما نیز ممکن است به این
یادگیری ها و تمرین کردنش در کنار کودکمان نیاز داشته باشیم، پس فرصت خوبیست که با
هم تمرین کنیم.