كودكان نيازهاي اوليهاي دارند. نياز به پذيرفتهشدن، نياز به دوست داشته شدن، نياز به توجه پدر و مادر، نياز به احساس امنيت، از جمله نيازهاي مهم كودكان به حساب ميآيند. بديهي است اگر اين نيازهاي اساسي برآورده شوند، كودك با شخصيت قابل قبولي رشد كرده و به جلو گام برميدارد. اما زماني كه هر يك از اين نيازها خدشهدار شود، كودك از لحاظ روحي و رواني با آسيب روبهرو ميشود. بعضي از كودكاني كه پا به عرصه زندگي ميگذارند بدون برنامه از پيش تعيين شده از سوي والدين، بهدنيا ميآيند و همين مسئله باعث ميشود تا والدين، توجه كمتري به آنها داشته باشند. برخي از والدين با برنامهريزي صحيح صاحب فرزند ميشوند بنابراين معتقدند بايد فرزندشان را با اصول تربيتي صحيح پرورش دهند. نخستين نكته مهم در تربيت اين است كه فرزند تا سن سه سالگي در كنار مادرش باشد زيرا برخلاف تصور بعضي از افراد، آغاز زمان آموزش فرزند، از سه سالگي خواهد بود. علاوه بر اين والدين بايد سعي داشته باشند ارتباط صميمانه و گرمي را در مقابل ديدگان فرزند با يكديگر داشته باشند و در وراي همين ارتباط صحيح به تربيت فرزندشان بپردازند چرا كه نحوه برقراري ارتباط ميان والدين تأثير بسزايي بر فرزند خواهد داشت. همچنين رفتارهايشان براي برخورد با فرزندشان مانند يكديگر باشد. آنها بايد در مقابل كودك بحث و مشاجره نكنند، از بدگويي نسبت به ديگران خودداري كنند و اين حديث حضرت علي (ع) را فراموش نكنند كه كودك مانند لوح پاكي است كه همهچيز در وي نقش ميبندد. بنابراين ارتباط شخصي والدين با يكديگر در روح و روان كودك اثر خواهد گذاشت. پس از توافق اخلاقي، والدين بايد به آگاهي از نحوه صحيح تربيت فرزندان توجه داشته باشند. اين آگاهي مستلزم، مطالعه و مشورت با متخصصين در زمينه ارتباط صحيح با كودك خواهد بود. براي مثال كودك نيازمند تغذيه مناسب است. ميزان كالريهاي دريافتي كودك در طول روز بايد مورد توجه والدين باشد، اگر فرزند چاق و يا لاغر دارند بايد با كمك يك كارشناس تغذيه در مورد موادغذايي مصرفياش تصميم مناسبي بگيرند. نياز به احساس و عاطفه، از نيازهاي ديگر كودك است. انتقال احساسات از سوي والدين بايد به درستي صورت گيرد و كودك در اين خصوص غني باشد. توصيه ميشود كودك در جريان مقايسه با كودكان ديگر قرار نگيرد تا احساس امنيت بيشتري را در محيط خانه تجربه كند و تفاوتهاي فردياش در صورت ناپخته بودن، تقويت شود. از آنجا كه كودك ناخواسته پا به دنيا گذاشته، اين وظيفه والدين است كه در تربيت او با يكديگر مشورت كرده و محبت و مهرباني را به او هديه دهند. از طرفي ديگر والدين فراموش نكنند كه مشكلات عاطفي، روحي و رواني از همان ابتداي دوران كودكي از سوي كودك منعكس ميشود و كمبود محبت و عاطفه را به خوبي احساس ميكند، او اين توانايي را دارد كه كاستيهاي خود را در مقابل با داشتههاي كودكان ديگر، به ترازوي مقايسه بكشاند. در حقيقت كودكان مانند بزرگترها بهراحتي اتفاقات پيرامونشان را درك ميكنند از اينرو زماني كه محيط اطرافشان ناآرام باشد، به سرعت در رفتارهايشان انعكاس مييابد و دچار اختلالاتي مثل شب ادراري، لكنت زبان و ساير اختلالات روانشناختي خواهند شد و حتي به دوران بزرگساليشان نيز انتقال پيدا ميكند. به همين دليل است كه بعضي از افراد در بزرگسالي از يادآوري خاطرات دوران كودكيشان، شاد ميشوند اما گروهي ديگر علاقهاي ندارند كه به ياد خاطرات كودكي بيفتند و ناملايمات زمان كودكي را به زندگي آينده راه ميدهند. براي نمونه پرخاشگري ميكنند و يا تنبيه كودك را امري عادي قلمداد ميكنند. چه خوب است كه به بهانه روز جهاني كودك، والدين از وظايف خود نسبت به كودكان و نيازهاي آنها مطلع شوند، چرا كه كودكان حتي معناي نگاه خشونتآميز والدين را ميفهمند بنابراين نيازمند اصول تربيتي دقيقي از سوي والدين هستند. متأسفانه در ميان بعضي از والدين ديده ميشود كه استفاده از الفاظ نادرست را دليلي بر علاقه زياد نسبت به فرزندشان ميدانند غافل از اينكه كودك نيز به شنيدن و يا تكرار اين الفاظ نامناسب عادت ميكند و استفاده از اين الفاظ را امري عادي تلقي ميكند. موارد ياد شده نشاندهنده ظريف بودن آداب تربيتي است كه والدين را ملزم به دانستن آنها ميكند. والدين به خاطر داشته باشند كودك از سن سه سالگي به سوي والدي گرايش پيدا ميكند كه جنس مخالف اوست. به عنوان نمونه پسران در سن سه سالگي، علاقه شديدي نسبت به مادرشان دارند و ميخواهند كه مدام در كنار مادرشان باشند اما عكس اين قضيه در مورد دختران صدق ميكند و در اين سنين بيشتر به سمت پدرشان گرايش خواهند داشت. همچنين به منظور اينكه از همان مراحل نخست زندگي، كودكاني اجتماعي تربيت شوند بهتر است از سن سه سالگي با محيطهاي اجتماعي كوچك مثل مهدكودك آشنا شوند، زيرا در چنين محيطهايي كودك با همسن و سالان خود ارتباط برقرار ميكند و از انزوا و خجالت كشيدن از حضور در جمع دور ميشود. در صورتي كه بعضي از والدين كودك تنها كودك را با امكاناتي مثل كامپيوتر آشنا ميسازند و معتقدند نيازي به حضورش در مكانهايي مثل مهدكودك نيست غافل از اينكه تمام زواياي رشد كودك را بسته و تنها او را روي صندلي نشاندهاند. آشنايي كودك با بازيهاي گروهي، موازي و انفرادي موجب رشد خلاقيت او خواهد شد، اين نكته در تحقيقي كه اخيراً انجام شده است كاملاً ملموس بود. طي تحقيقي كه ميان كودكان ساكن در مناطق مرفه تهران و مناطقي كه از لحاظ اقتصادي در سطح پائينتري قرار دارند، انجام شد اين نتيجه به دست آمد كه كودكان نقاط مرفهنشين بيشتر به سمت آببازي، شنبازي و بازي با گل علاقه داشتند و در مقابل كودكان ساكن در نقاطي با شرايط اقتصادي پائينتر به بازيهاي الكترونيك، گردشي و اسباببازيهايي كه با باتري حركت ميكردند علاقهمند بودند. نتيجه به دست آمده از اين تحقيق نشاندهنده تفاوت تربيتي ميان والدين در مناطق مختلف است اما نكته قابل توجه اين است كه نقاشي بهوسيله انگشت و آغشته شدن دستان كودك با رنگ باعث تخليه روحي او ميشود. با ارائه مطالب ياد شده به راحتي ميتوان از ظرايف تربيتي كودكان مطلع شد و به اين نكته مهم پي برد كه آشنايي، آگاهي و اطلاعات والدين در اين زمينه از طريق خواندن كتابهاي مربوطه و گذراندن دورههاي آموزشي بسيار اثربخش خواهد بود.