والدین جهت سوق دادن فرزندانشان به سوی اهداف خویش ، روش های مختلفی را به کار
می گیرند و رفتارهایی
را در مقابل کودکانشان ارائه می دهند.
به طور کلی وقتی با چند روش متفاوت به نتایج یکسانی می رسیم، بیشتر از
به کار بردن
یک روش احساس اطمینان خاطر می کنیم. بدین خاطر در این مقاله ، برآنیم تا روش های مختلف تربیتی را مورد بررسی
قرار دهیم ، تا نوع و شیوه ی روش تربیتی خود را بهتر بشناسیم . از بین روش های مختلف ، دو جنبه ی مهم در فرزندپروری اهمیت دارد :
1- پذیرش در برابر
طرد
2- سخت گیری در
برابر آسان گیری
والدین پذیرا ، فکر می کنند که فرزندانشان خصوصیات مثبت زیادی دارند و از بودن
با آنها لذت می برند،
غالبا اظهار محبت می کنند و این اظهار محبت ، لزوما با
بغل کردن و بوسیدن همراه نیست و صرفاٌ می تواند لبخند یا
نگاه غرور آمیزی باشد. گفته های مادران در مطالعه ای که در مورد تربیت کودکان انجام
گرفت، نمونه ای است از
نگرش های حاکی از پذیرش یا طرد کودک، از آنان سوأل شد که
کدام خصوصیات فرزندانشان را دوست دارند؟
مادری که در رده ی گرم طبقه بندی شده بود چنین گفت: "همه چیز او خوب است، خیلی صبور،
فهمیده و مهربان
است." و مادری دیگر می گفت: "دوست دارم همیشه با او باشم، بچه خوبی است .
"
مادری که از لحاظ پذیرا بودن در سطح پایینی بود چنین گفت: "او خیلی شیطان است ولی از بودن با
او لذت می برم، بعضی اوقات خیلی حرف می زند". و مادری دیگر می گفت : " خصوصیات او را دوست
ندارم، به این ترتیب که پیش می رود به هیچ چیز اهمیت نخواهد داد، دنیای متفاوتی دارد .
در وضعیت افراطی این پذیرا نبودن مبدل به طرد کودک می شود .بی مهری و
طرد فرزندان از طرف پدر و مادر به دو طریق انجام می گیرد:
- بی اعتنایی به وجود فرزند
- سخت گیری و تعدی نسبت به کارها و فعالیت های او.
هنگامی که فرزند مورد بی اعتنایی کامل از طرف والدین قرار می گیرد احساس می
کند اگرچه یکی از اعضای
خانواده است ولی در واقع نسبت به آنها بیگانه است و
سرباری بیش نیست. والدین به وسیله ی تنبیه و سرزنش و
ایرادهای گوناگون به فعالیت های کودک ، بی مهری خود را نسبت به او ابراز می دارند. این
رفتار باعث می شود که
کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد و همواره با اضطراب و
تشویش خاطر زندگی کند.
البته همه چیز باید در حد اعتدال صورت گیرد
، زیرا در مورد محبت بیش از اندازه باید گفت:
به عقیده اکثر روان شناسان، محبت بیش از اندازه هم می تواند به اندازه بی مهری زیان بخش باشد،
کودکی که باید
در آینده دارای استقلال و اعتماد به نفس باشد و مشکلات زندگی خویش را به تنهایی حل نماید، با محبت بیش از
اندازه هرگز نمی تواند اعتماد به نفس لازم را به دست آورد.
والدین پذیرا ، فکر می کنند که فرزندانشان خصوصیات مثبت زیادی دارند و از بودن
با آنها لذت می برند،
غالبا اظهار محبت می کنند و این اظهار محبت ، لزوما با
بغل کردن و بوسیدن همراه نیست و صرفاٌ می تواند لبخند یا
نگاه غرور آمیزی باشد.
در سال های پیش از مدرسه، والدین در مورد سر و
صدا، پاکیزگی، بازی با اسباب خانه، اطاعت، رفتار
پرخاشگرانه، نحوه لباس پوشیدن، و اینکه کودک چقدر اجازه دارد به تنهایی از خانه دور شود
قواعدی را تعیین
می کنند. والدین سخت گیر از کودک توقع رفتار عاقلانه، عملکرد خوب در مدرسه، درست غذا خوردن و تمیزی دارند.
همچنانکه کودکان بزرگ می شوند، والدین برای اینکه بدانند فرزندشان کجاست، چه دوستانی دارد و رفتار پرخاشگرانه یا جانبی او چگونه است،
قواعدی را تعیین می کنند و از کودک توقع
دارند که در مدرسه عملکرد خوبی داشته باشد و مسئولیت
کارهای خود را به عهده بگیرد و بر خود مسلط باشد.
والدین سهل گیر به طور کلی قواعدی
کلی دارند و از فرزندان خود چندان توقعی ندارند، زیاد
متوقع نیستند که فرزندانشان عاقلانه رفتار نمایند. کودک را از آسیب رساندن به اسباب
خانه یا سایر
اشیاء منع نمی کنند. اهمیتی به پاکیزگی یا اطاعت نمی دهند. آنان برای کودک آزادی عمل قائلند که بر
طبق خواسته هایش عمل کند و گاهی هم شیطنت کند. در عین حال می خواهند که فرزندشان ثبات عمل نداشته باشد و
بدین ترتیب اینگونه
رفتارهای کودک تشویق می شود.
یکی از محققان در تقسیم بندی خود از رفتار والدین آنها را در دو بعد ( دموکراسی- تحکم و پذیرش- طرد) مطرح نموده است که اهم این بحث را
به صورت خلاصه در زیر می آوریم:
بعد دموکراسی- تحکم
1- تشویق بیان
والدین در بعد دموکراسی فرزندان خود را تشویق می کنند تا احساس خود را نسبت به قوانین غیر منطقی خانواده و در صورت لزوم
مخالفت خود با والدین و نظرات خویش را بیان نمایند. اما در بعد تحکم والدین عقاید و نظرات خود را
اعمال می کنند و فرزندان
جهت بیان نظرات خود و مخالفت با افکار والدین تشویق نمی
شوند.
2- مساوات طلبی
منظور از مساوات طلبی تلاش و کوشش جهت برابر دانستن والدین و فرزندان در حد معقول و
منطقی است. والدین معتقد
به مساوات طلبی، سعی دارند به صورت عاقلانه و منطقی
فرزندان را با خود برابر بدانند، در مورد نظرات خود اصرار
زیادی ندارند، توقع
سازش همیشگی فرزندان را با خود نداشته و سعی می نمایند با رفتارهای مناسب، احترام فرزندان را نسبت به خود
برانگیزند. اما گروه دیگری از والدین اعتقاد دارند که به عقاید و نظرات فرزندان نباید زیاد اهمیت داد.
فرزندان ضمن
داشتن مقداری ترس از والدین، باید تصمیمات والدین را در همه شرایط بپذیرند و بدون رضایت و بر خلاف خواست
والدین کاری انجام نداده و تقاضایی هم نداشته باشند.
3- اشتراک مساعی
در این راستا عده ای از والدین معتقدند در صورت علاقه نشان دادن به کارها،
سخنان و اظهار
نظرهای فرزندان، به رشد شناختی آنها نیز کمک می شود. گروهی دیگر هیچگونه علاقه ای به اعمال و افکار
فرزندانشان نشان نمی دهند.
4- جلوگیری از اثرات محیط خارجی
بعضی از والدین معتقدند، باید از یاد گرفتن مطالبی بیرون از منزل که موجب
تردید فرزندان به عقاید
والدین می شود، جلوگیری به عمل آورد. فرزندان حق ندارند
نسبت به والدین شک کنند و افکار آنان را زیر سوأل ببرند.
بعد پذیرش- طرد
1- اجتناب از ارتباط با فرزند
در بعد
طرد، والدین فکر می کنند فرزندان برای جلب توجه آنها اغلب داستان سرایی می کنند، لذا فرزندان حق ندارند از
طریق مسائل بی اهمیت برای والدین مزاحمت ایجاد نمایند.
2- سرکوبی تمایلات
در بعد
طرد، به نظر بعضی از والدین ، از آنجا که بعضی از بچه ها ذاتاً بد هستند ( اگرچه تصوری باطل است) باید از
والدین بترسند، آنها باید خیلی زود از وجود رئیس خانواده آگاهی یابند. والدین باید در بعضی مواقع به
خواسته های
فرزندان توجه نکنند.
امید است با آگاهی از شیوه های مختلف
تربیتی ، و شناسایی خصوصیات فرزند دلبندمان ، بتوانیم
مناسب ترین شیوه را جهت رشد بهتر و متعالی تر کودکمان انتخاب نمائیم .