علی کوچولو با چشمان کنجکاو بابا را نگاه میکند. بابا او را از زمین بلند میکند و بغل می گیرد. علی گریه میکند. مادر میدود و بچه را از پدر میگیرد. آخر علی آنقدر پدر را کم میبیند که با او غریبگی میکند.
مادر علی را بغل میکند و در حالی که بچه تقریبا آرام گرفته، به او با لبخند میگوید: بابا! بابا! بابا را نمیشناسی؟ علی کوچولو تقصیر هم ندارد. از وقتی به دنیا آمده بابا ماموریت خارج از شهر بوده است. حالا هم که برگشته، ساعت 6 صبح میرود و 8 شب برمیگردد که کوچولوی گزارش ما در این ساعتها خواب است و قیافه بابا را نمیبیند.
آیا بابای علی کوچولو تا آخر میخواهد همینطوری باشد و بچهاش را بندرت ببیند؟ این که فایده ندارد. پس کی قرار است در حق علی کوچولو پدری کند.
افسانه. م، 32 ساله که سه فرزند پسر و دختر دارد، درباره نقش و جایگاه پدران امروزی در خانواده می گوید: وقتی کوچک بودیم، هر وقت خیلی شلوغ می کردیم و یا اشتباهی از ما سر می زد، مادرم هشدار می داد وقتی پدر بیاید و بفهمد اذیت کردید، حسابتان پاک است.
ما هم می کوشیدیم وقتی بابا از راه می رسد، هر طور هست خود را پنهان کنیم یا آن قدر خودمان را برایش لوس کنیم که گزارش کردن کارهایمان توسط مادر را خنثی کند. اما نه بچه های امروزی، بچه های سابق هستند و نه پدرها، پدرهای آن دوره و زمانه اند.
به نظر من گرفتاریهای شغلی پدران امروزی در بیرون از منزل، فرصت و حوصله ارتباط مناسب عاطفی را با فرزندان به حداقل می رساند. بخصوص وقتی بچه ها به سن نوجوانی می رسند، نیاز به کمک فکری و کنترل مقتدرانه والدین دارند و انجام این کار به تنهایی از طرف مادر میسر نیست.
پدری که ساعتهای متمادی در خارج از خانه انرژی و وقتش را برای به دست آوردن درآمد بیشتر می گذراند، یا مادر و پدری که بر سر خیلی از موارد زندگی با یکدیگر تفاهم و همدلی ندارند، به طور مسلم نمی توانند الگوی رفتاری و اخلاقی مناسبی برای فرزندانشان باشند. پس در ایفای وظایف و مسۆولیتهای خود هم موفق نیستند
وقتی نقش پدر رنگ میبازد
کارشناسان همواره بر نقش پذیری فرزندان از والدین تأکید داشته و دارند. باید دید چگونه این مسأله در بعضی از خانواده ها رنگ می بازد و نقش الگویی آنان را زیر سۆال می برد؟ شاید شما هم بارها یک پسر بچه را دیده باشید که می کوشد عیناً مثل پدر راه برود یا حرف بزند و یا دختر کوچولویی پا در کفش مادر می کند و جملاتی را که از مادر شنیده با عروسکش واگویه می کند.اینها همه نشان دهنده اهمیت رفتار والدین در محیط خانواده و تأثیرش بر شکل گیری شخصیت و هویت کودکان و نوجوانان است. کودک یا نوجوانی که به صحت رفتار یا گفتار پدر یا مادرش مطمئن باشد، هرگز برای راهنمایی خواستن از افرادی در بیرون از کانون خانواده به جستجو نمی پردازد.
پدری که ساعتهای متمادی در خارج از خانه انرژی و وقتش را برای به دست آوردن درآمد بیشتر می گذراند، یا مادر و پدری که بر سر خیلی از موارد زندگی با یکدیگر تفاهم و همدلی ندارند، به طور مسلم نمی توانند الگوی رفتاری و اخلاقی مناسبی برای فرزندانشان باشند. پس در ایفای وظایف و مسۆولیتهای خود هم موفق نیستند.
رشوه دادن ممنوع!
در هر آنچه که گفته شد، دو عامل خیلی مۆثر است: یکی محبت و دیگری صداقت. پدری که می خواهد خلا نبود خود را طی ساعتهای متمادی با دادن رشوه به فرزندان تنها به نیت جلب رضایت آنان جبران کند، در واقع دست به رفتاری انفعالی و غیرمنطقی زده تا نقش نظارتی و عاطفی کمرنگ شده اش نادیده گرفته شود. در حالی که دادن پول نمی تواند به هیچ وجه آثار مخرب نبود به موقع پدر را در کنار فرزند یا همسر جبران کند.
او می گوید: در شرایط کنونی خیلی از خانمهای تحصیلکرده ما علاوه بر ایفای نقش مهم مادری، در عرصه های اجتماعی هم فعالند- در نتیجه همپای وظایف مربوط به خانه، آموزش و تربیت بچه ها و بسیاری از مسۆولیتهایی را که در گذشته حتماً باید توسط پدر خانواده انجام می شد، بر عهده می گیرند.
گرچه در یک جمع خانوادگی، مهم نیست که کارها از سوی چه کسی رسیدگی و انجام شود، ولی در خیلی از موارد همین مسأله سبب ایجاد نوعی بی مسۆولیتی از جانب شخصی می شود که در باور فرهنگی و سنتی جامعه، سرپرستی و ریاست خانواده بر عهده اوست.
وقتی بابا خانه نیست
برای اینکه بتوانیم یک پدر خوب باشیم در درجه اول باید با ایجاد رابطه با فرزند زمینه انس و الفت با او را فراهم کنیم. این رابطه از ابتدای تولد تا سالهای رشد و نوجوانی فرزند باید ادامه پیدا کند. اوایل با بازیهای مورد علاقه کودک و ایجاد ارتباط فیزیکی و وقتی بزرگتر شد، با شرکت دادن کودک در تصمیمگیریها. وجود چنین نزدیکیهایی سبب میشوند که طفل با پدر احساس صمیمیت و انس کرده و خود را به او نزدیک بیابد.
توجه نکردن به کودک، معطوف شدن بیش از اندازه به کار و عدم همکاری و همکلامی با فرزند سبب میشود که کودکان بتدریج از پدر جدا شوند و به دوستان خود توجه کنند و بتدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند.
گاهی چنین کودکانی به سوی معلمان یا افرادی که دارای مقامی برترند، روی آورده و از پدر میگریزند. این امر ممکن است از جهاتی یا در مواردی به نفع کودک باشد، ولی از خطرات و عوارض آن نباید غافل شد. وجود شکاف بین پدر و کودک و در عوض انس با دوستان، معاشران و رابطه تنگاتنگ با آنان گاهی ممکن است به قیمت رسوایی و آلودگی فرزند تمام شود و دامنه آلودگی را به مرز خانواده بکشاند.
فرصتهای تعطیلی وقت خوبی است که در کنار خانواده تمدد اعصاب کنید. به سفرهای کوتاه بروید و چم و خم زندگی را در سفر به همراه فرزندتان تجربه کنید. هر چند وقت یک بار به دامان طبیعت پناه ببرید و همراه خانواده به اکتشاف بپردازید
کارمند تمام وقت، بابای ساعتی
چند نفر از شما که این مقاله را میخوانید کارمندان تمام وقت با اضافهکاری هستید اما وقتی بابا میشوید، میشوید بابای ساعتی؟
فرزندان شما نیاز به وقتگذاری شما دارند، آنها باید راه و روش زندگی را از شما فرا گرفته و راه درست زندگی کردن را پیدا کنند. شما هر چند سرگرم و مشغول کار باشید باز هم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانهروز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه باشید، با او حرف بزنید، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید. به هر حال بابای ساعتی و حتی نیمساعتی بهتر از بابای هیچ وقتی است. اما در همان مدت کوتاه خالصانه بابا باشید و فکر و ذهنتان را به صد جای دیگر نفرستید. مثلا در حالی که بچه را بغل کردهاید با خانم در مورد گذشتن مهلت پرداخت اقساط مشاجره نکنید.
در سایه این وقتگذاری قادر خواهید شد رفتار فرزندتان را دریابید، از ریشه و منشاء آن باخبر شوید، اگر رفتاری ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع و اصلاح آن را پیدا کنید، از تمایلات و خواستههای او آگاه شوید و در این رابطه تصمیم بگیرید.
کودک در آینده به آن کس دلبستهتر خواهد شد که با او سابقه انس و ارتباط بیشتری داشته باشد و حرف و سخن آن کس را بیشتر پذیرا خواهد شد که باب رفاقت و ملاحظات با او گشاده باشد و شما در سایه این وقتگذاری موفق خواهید شد رابطه او را با خود، با اعضای خانواده و از آن مهمتر با خدا محکمتر سازید.
روزهای تعطیل: نصف بابا، نصف همسر
حالا که زیر بار اقساط و بدهیها نمیتوانید از میزان کار خود بکاهید، دست کم تعطیلات را مغتنم بدانید. سعی کنید که نیمی از روز بابا باشید و نیم دیگر همسر، چون همانقدر که به فرزندتان نرسیدهاید، احتمالا به همسرتان هم نرسیدهاید.
فرصتهای تعطیلی وقت خوبی است که در کنار خانواده تمدد اعصاب کنید. به سفرهای کوتاه بروید و چم و خم زندگی را در سفر به همراه فرزندتان تجربه کنید. هر چند وقت یک بار به دامان طبیعت پناه ببرید و همراه خانواده به اکتشاف بپردازید. از انرژی طبیعت سرشار شوید، ورزش خانوادگی را تجربه کنید و سرحالتر و بانشاطتر سر کار حاضر شوید. بدین ترتیب همه راضیتر خواهید شد و کودک شما هم شما را غریبه نمیپندارد و بیصبرانه منتظر و قدرشناس لحظههای تعطیلی پدرش خواهد بود.