وقتی انسان پا به دنیا می گذارد و با حواس خود با پیرامونش ارتباط برقرار می کند. با اولین چیزی که لمس می کند، می شنود و می بیند، کنجکاویش تحریک می شود. پرسش کردن به دنبال ایجاد علامت سوالی در ذهن شروع می شود.
عدم دریافت پاسخ صحیح به این پرسش ها در کودکان منجر به رشد فکری ضعیف، کاهش خلاقیت، بی انگیزگی، بی علاقگی به تحصیل و... می شود.
کودکان بر اساس جواب های دریافتی یاد می گیرند که چگونه زندگی، افکار و شخصیت خود را شکل دهند. در همین راستا والدین هم می خواهند، در این شکل گیری سهیم بوده و نظارت مستقیم داشته باشند. این امر، زمانی تحقق می یابد که کودک به والدینش اعتماد کامل داشته باشد. و نیز احساس کنند که والدینشان برای تمام پرسش های آنها جواب درستی دارند.
هیچ وقت به کودک خود دروغ نگویید و برای او داستان سرایی نکنید. اگر از شما دروغی بشنود اعتمادش نسبت به شما از بین می رود. اعتمادی که دیگر به سختی می توان آن را دوباره به دست آورد.
یکی از مهمترین و در دسترس ترین منابعی که ازهمان ابتدا برای پاسخ به پرسش های کودکان وجود دارد، خود والدین، کتابها و در حال حاضر اینترنت می باشد. زمانی دغدغه والدین، کوچه- خیابان و بچه های بی ادب بود که مبادا آنها تربیت کودکشان را خراب کنند. در صورتی که این روزها فرزندانشان دیگر با بچه های کوچه و خیابان خود را سرگرم نمی کنند. بلکه آنها دوستان جدیدی پیدا کرده اند. دوستانی که ممکن است بی ادب تر از بچه های کوچه و خیابان باشند.
در حال حاضر آمارهای حاصل از تحقیقات حاکی از آن است که بیش از دهها میلیون کودک با کامپیوتر و اینترنت سرو کار دارند. آنها برای دست یابی به اطلاعات مورد نظرشان و بازی های آنلاین ساعت ها پشت میز کامپیوتر وقت صرف می کنند.
این مسئله ممکن است، گذشته از تاثیر مخرب بر رفتار و واکنش های آنها ، تاثیرهای سوء، هم از لحاظ جسمی و رشد نامناسب بر روی کودکان داشته باشد.
قسمت پایانی کتاب هم بسیار مهم است. در انتها، همه مشکلات و مسائل باید حل شده باشد و کتاب پایان خوشی داشته باشد. بویژه اگر مخاطبان آن کودکان خردسال باشند
اما سوالی که در این جا مطرح می شود، این است که چه نوع کتابی مناسب کودک ما است؟
در پاسخ به این پرسش باید گفت که این مسئله مستقیما به سن کودک بستگی دارد.
نکته اول: کتاب خردسالان باید پر از تصاویر با رنگ های شاد و براق باشد و نوشته های کمی داشته باشد.زیرا یک تصویر بهتر از هزار کلمه مفهوم را می رساند. برای آموزش و خلاقیت هم تصویر حرف اول را می زند.
نکته دوم: کتاب باید محتوای خلاقانه داشته باشد و خواندن آن برای کودک هیجان انگیز و جالب باشد. علاوه بر آن باید اتفاقات در داستان سریع باشد. شخصیت های داستان باید به خوبی معرفی شده و برای کودک باور پذیر باشند. مشکلات و مسائل شخصیت های داستان باید مشابه مشکلات و مسائلی باشند که کودک در آن سن با آنها مواجه می شود.
نکته سوم: وجود صحبت های خنده دار و لطیفه های بامزه در لابه الای گفتگوهای شخصیت ضروری است.
نکته چهارم: تقسیم بندی کتاب باید به گونه ای باشد که خواندن کتاب را برای کودک آسان کند. قلم و خط نوشته ای کتاب باید به چشم کودکان آشنا باشد. این نکته به فهم و شناخت بیشتر کلمات توسط کودک کمک می کند.
نکته پنجم: بهتر است کتاب با اطلاعات کمی شروع شود. فقط اطلاعات ضروری مانند اطلاعات کلی در مورد شخصیت اصلی داستان، اسامی و محل زندگی آنها باید در ابتدای کتاب باشد. اطلاعات اضافی کودک را خسته کرده و دیگر میلی به کتاب خوانی نشان نخواهد داد.
نکته ششم: قسمت پایانی کتاب هم بسیار مهم است. در انتها، همه مشکلات و مسائل باید حل شده باشد و کتاب پایان خوشی داشته باشد. بویژه اگر مخاطبان آن کودکان خردسال باشند.
نکته هفتم: تعداد صفحه های کتاب هم از اهمیت خاصی برخوردار است. کتاب هایی که نوشته و عکس با هم دارند. باید بین 25 تا 35 صفحه باشند و کتاب های مصور نباید بیشتر از 16 صفحه داشته باشند.
نکته هشتم: داستان باید دارای محتوای آموزشی نیز باشد. یک داستان خوب باید به کودک نکات اخلاقی ، فرهنگی و ارزش های مذهبی را بطور غیر مستقیم آموزش دهد.
نکته نهم: کتاب خوب برای کودکان باید شخصیت هایی داشته باشد که بتوانند در شرایط سخت قادر به تصمیم گیری درست شود. شجاعانه برای زنده ماندن و زندگی خود تلاش کرده و در تمام مراحل از اصول صحیح اخلاقی پیروی کنند.