هفته گذشته راجع به يک بام و دو هواي تربيت صحبت کرديم و از مشکل والديني گفتيم که نميدانند با دخالت ديگران در تربيت فرزندشان چه کنند و اما راهحل پيشنهادي؛ كافي است به مادربزرگ، دايي، عمو يا هر كسي كه هر روز كودكتان را ميبيند و به همين دليل معاشرت با او تاثير زيادي در تربيت كودك شما دارد، بگوييد رعايت چه نكتههايي برايتان مهم است و كداميك از قوانين قابلچشمپوشي نيستند؛ مثلا: «مادرجون! ميدونم علي رو خيلي دوست دارين و تربيت و آينده خوب او آرزوي شماست...
ميخوام كمكم كنيد با اجراي چند قانون ساده مانع شكلگيري چند بدرفتاري در او شويم. اگر همه ما يكجور عمل كنيم و حرف بزنيم، ميفهمد خواستمون چيه و سردرگم نميشه. لطفا اگر اومد در خونهتون، بگوييد وقت ناهار بايد كنار مامان بابات باشي، مگر اينكه همه اينجا دعوت داشته باشين. برگرد خونهتون.» اين يك مثال ساده بود. با همين لحن ميتوانيد درخواستهاي ديگر را هم داشته باشيد. اگر همه كساني كه مدام با كودك در تماس هستند، در مورد يك رفتار اتفاقنظر داشته باشند، بچه ميفهمد اين رفتار درست يا نادرست است، بنابراين ثبات رفتاري در همه مكانها و زمانها اصل بسيار مهم تربيتي است. اينكه همه آدمها يكجور رفتار كنند و مثلا نسبت به حرفي كه كودك ميزند بياعتنا باشند، به كودك پيام ميدهد حرفش درست نيست و نبايد آن را تكرار كند. اين شيوه عمل يكسان ميتواند مانع بروز بدرفتاري بچهها شود و بسياري از مشكلهاي آنها را از بين ببرد. وقتي او در خانه خودشان، خانه عمه و مادربزرگ يك كلمه بيادبانه كه معنياش را نميداند و آن را از كسي شنيده تكرار ميكند و با يك رفتار ثابت يعني بياعتنايي مواجه ميشود، ديگر اين كلمه را نميگويد اما اگر شما نسبت به شنيدن آن بيتفاوت باشيد اما مادربزرگ بگويد: «واي! بده مادر، نگو» و عمه بگويد: «از كي شنيدي اين حرف بد رو؟ مامانت گفته؟» و... بچه آن را به كار ميبرد تا توجهها را جلب كند زيرا بچهها عاشق جلبتوجهاند. پس در قدم نخست، درخواست كمك از ديگران براي اجراي يكسان و همسوي قوانيني كه براي تربيت كودك داريد، مهم است و در قدمهاي بعدي اگر همكاري آنها را دريافت نميكنيد، كم كردن روابطتان با آنها. مطمئن باشيد پيگيري و اصرار شما بر اصول صحيح تربيتي كه در نهايت به نفع كودك است، توجه و همكاري ديگران را جلب ميكند به شرط اينكه ادب و احترام را فراموش نكنيد. نگذاريد بچهها از شما ياد بگيرند از مشكلهاي بزرگ فرار و صورتمساله را پاك كنند.
... و اما چند نکته درباره خلاقيت کودکان و کلاسهايي و CDهايي که اين روزها مد شده است. خلاقيت کودکان به عوامل مختلفي بستگي دارد که اگر بخواهم فقط آنها را نام ببرم؛ قطاري از واژه ميشوند كه هر كدام در دل خود به اندازه يك مقاله بلند حرف دارند. براي پاسخ به اينكه بچهها را به كلاس خاصي بفرستيم يا نه بايد بدانيم وضعيت رشد بچه چگونه است، شرايط كلاسي كه قرار است برود چيست، معلم او چه كسي است و... آيا بچه به آن چيزي كه برايش در نظر گرفتهايد و قصد داريد در آن زمينه هزينه كنيد تا او را كلاس بفرستيد يا پكيج آموزشي بخريد، علاقهمند است؟ اين علاقه واقعي است يا جزو تمايلات دروني خود شماست كه در قالب علاقه به كودك القا يا تزريق ميشود؟ شرايط خانوادگيتان چطور است؟ تعداد بچهها و امكانات مالي و عوامل ديگري هم مهم هستند كه شايد اگر همه را نام ببرم، به نظرتان بيربط بيايد اما واقعا در موفق بودن كودك و موثر واقع شدن يك كلاس خاص آموزشي نقش دارند. مثلا اگر خانوادهاي مدام در حال مقايسه خود با ديگران باشند، بچه را با تحميل فشار مالي بر خانواده به انواع كلاسهاي خلاقيت و زبان و نقاشي ميفرستند و به خاطر اين فشار مالي از بچه انتظارهاي بيجا دارند. همين تحت فشار گذاشتن بچه و اينكه پدر و مادر مدام بررسي ميكنند او چند كلمه انگليسي ياد گرفته و چرا 5 كلمه كمتر از بچه فلاني بلد است، چنان آسيبي به او ميزند كه نهتنها قوه خلاقيت، بلكه سلامت روانياش را هم به خطر مياندازد. اگر چند كلمه با اين والدين حرف بزنيم، آن وقت به فراخور احوال آنها توصيهاي منحصربفرد و نسخهاي ويژه برايشان خواهيم داشت. از اينها كه بگذريم، به عنوان توصيههاي كلي كه مبناي علمي دارد، ميگويم چنانچه بچهها را قبل از سن مدرسه و از 4 سالگي به شركت در كلاسهايي كه خود او تمايل دارد تشويق كنيم، ميتوانيم در شكوفا شدن استعدادها و شناخت قابليتهاي او قدم بزرگي برداريم. بچهاي كه مهارت سخنوري دارد، اگر دوره آموزشي مناسب ببيند و استعدادش كشف شود به موفقيت ميرسد. بچهاي كه استعداد نقاشي دارد اگر در كلاسي كه واقعا معلم دورهديده دارد و در قالب بازي به بچهها نقاشي بر پايه تخيلات را ميآموزد، شركت كند پيشرفت خواهد كرد. به هر حال باز هم ميرسيم سر نقطه اول كه آيا ما چنين كلاسهايي داريم؟ معلمي كه از بچه ميخواهد الگوبرداري كند و درست همانند او كفشدوزك بكشد، تخيل و خلاقيت بچه را ميكشد و بهتر است بچه را به كلاس او نفرستيم. اگر شما از دوره نوزادي و شيرخواري در خانه با بچهها بازي و زمينه پرورش خلاقيت را در او ايجاد كنيد، قطعا خلاق بار ميآيد و با كودكي كه تنها رها شده تا با اسباببازيهاي رنگارنگ و گرانقيمتش مشغول باشد، فرق دارد. قوه تخيل كودك 3 سالهاي كه مادرش با او «بيا خيال كنيم» بازي ميكند، بارور ميشود. مادر و بچه ممكن است خيال كنند هر دو حيوان يا گياه هستند، مثل يك گربه ادا درآورند و بعد تحقيق كنند غذاي گربه چيست، كجا ميخوابد و... اين بازي و وقت گذاشتن براي بچه، از صدها هزار تومان هزينه براي خريد پكيجها و كلاسها با ارزشتر است. اين بچه در 5 سالگي با آن كودكي كه جلوي تلويزيون و به تماشاي سيدي آموزشي نشسته، تفاوت دارد و نميتوان به مادر او هم «خيال بازي» را توصيه كرد چون بچههاي آنها با هم فرق دارند. حتما حالا به من حق ميدهيد كه بگويم نميتوان بدون بررسي خيلي از عوامل موثر يك پاسخ مشخص به اين سوالها داد. تا ميتوانيد براي بچهها وقت بگذاريد و از كودكي و نوپايي (5/1 تا 3 سالگي) با او بازي كنيد كه اين نخستين و مهمترين قدم در پرورش كودك خلاق است.
پاسخ آداب تربيت به پرسشهاي شما
خانمي?? سالهام و 2 فرزند دارم. پسر ?? ماههام بسيار سروصدا و اذيت ميکند و من، پدر و خواهرش را خيلي حرص ميدهد. ميخواستم بدانم آيا او بيشفعال است؟ نشانههاي بيشفعالي چيست و چگونه بايد با بچههاي مبتلا به آن رفتار کرد؟ 588****0936
در بچههاي زير 3 سال، به موضوع بيشفعالي نميپردازيم. با توضيحي كه داديد به نظر ميرسد خودتان به حمايتهاي رواني و عاطفي نياز داريد. با كمك گرفتن حتي در امور خانه و تربيت كودكتان درمييابيد خستگي شماست كه كاسه صبرتان را لبريز ميكند و باعث ميشود انتظار زيادي از بچه داشته باشيد. بچههايي كه به سمت 2 سالگي ميروند تا 5/3 سالگي چون توانمنديهايي را به مرور كسب ميكنند، خيلي اهل خودم خودم ميشوند و اين نبايد به لجبازي يا اينكه قصد دارند با شما مقابله كنند، تعبير شود. اتفاقا بيشتر والدين سعي ميكنند بكننكن بيش از حد به اين بچهها بگويند و دستوردادنهاي بيمورد، جيغ و داد اعتراض بچه را در پي دارد. گاهي يادمان ميرود فرزندمان فقط 2 يا 3 ساله است و با او وارد جنگ قدرت ميشويم. اين رفتار غلط، او را وارد روند واقعي لجبازي و جيغ و پرخاشگري ميكند چون خودش ميداند ضعيف و ناتوان است. اصلا علت خيلي از پرخاشگريها و جيغ زدنها هم حس ناتوان بودن است. بعضي بچهها در سن2 سالگي، كلام خوبي ندارند و نميتوانند حرفشان را بفهمانند يا با اينكه دلشان ميخواهد خودشان غذا بخورند، لباس بپوشند و پازلهاي بزرگ را بردارند و برج بسازند، هنوز توانايي رشدي لازم را براي اين كارها كسب نكردهاند و بايد منتظر بمانند، در حالي كه نوپايان نميتوانند بيش از 2 دقيقه صبر كنند بنابراين بهدليل اين همه ناكامي جيغ ميكشند و پرخاش ميكنند. شما بايد كودكتان را درك كنيد و به جاي اينكه بگوييد چه كار نكند و مدام نكننكن كنيد، به او محترمانه و با كلمات ساده و قابلدرك بگوييد چه كار بكند. بچههاي بالاي 3 سال(3 تا 6سال) كه به شدت پرخاشگرند، كمخواباند، دائم در حال دويدن و قشقرق بهپا كردن و اهل منممنم كردن هستند، بههيچوجه سازش ندارند، اسباببازيهايشان را خراب ميكنند و علت گريهها و جيغزدنشان را نميفهميد، بايد از نظر بيشفعالي بررسي شوند.
دختر 11 ساله من از گروه بچههاي سخت است. حدود 2 سال نيز دارو مصرف كرده و با قطع دارو بهانهگيري و عصبانيتش شروع ميشود. خيلي عذاب ميکشم. نميدانم چه رفتاري با او داشته باشم. حتي خيلي وقتها تعريف و تمجيد هم باعث واکنش تند و پرخاشگري او ميشود. 806****0912
بيشتر بچههاي سخت، زمينه بيشفعالي و بياعتنايي مقابلهاي در وجودشان هست. بعيد به نظر ميرسد كسي فقط در خلقوخوي خود مشكل داشته باشد و رفتارهايش بهخاطر خلق يا مزاج او باشد. به نظرم حتما بايد بررسي شود. حتي اگر دختر شما هيچ مشكلي از نظر بيشفعالي يا مشكلهاي همراه آن نداشته باشد و در ويژگي خلقي او مشكلهايي وجود داشته باشد، از آنجا كه انسانها موجودات ايستا و غيرقابل تغييري نيستند و كاملا پويا هستند، در هر سني هم كه باشند ميتوانند خود را تغيير دهند و متحول شوند. پس ميتوان خلق و ويژگيهاي مزاجياش را تعديل كرد و به سمت بهتر شدن پيش برد.