یکی از معضلات اصلی برای خانواده ها نحوه برخورد و ارتباط برقرار کردن با جوانان و نوجوانان خود می باشد.
اولینو مهمترین مساله این است که پدر و مادر فکر می کنند که برقرار کردن رابطهدوستی با فرزندان مشکل می باشد، در صورتی که اگر پدر و مادر کمی حوصله بهخرج دهند و صبوری کنند و با آرامش به حرفهای بچه هایشان گوش دهند مسلماخیلی از گره هایی که بایستی با دندان باز شود را با دست باز می کنند. وقتیجوانان احساس امنیت کنند می توانند با پدر و مادر خود صحبت کنند بدون اینکهترسی از طرد شدن، مورد ضرب و شتم قرار گرفتن، مورد تحقیر قرار گرفتن ومورد مقایسه قرار گرفتن داشته باشند. در این صورت آن جوان یا نوجوان، پدر ومادر خود را محرم اسرار دانسته و ارتباط خوبی بر قرارمی کند. البته ایناولین و اساسی ترین قدم است.
یک مثال واضح این که خود ما چرا با یکدوست راحت صحبت می کنیم ولی با پدر و مادر یا حتی با خواهر و برادر نمیتوانیم به راحتی صحبت کنیم؟ چون یک دوست فقط به حرفهای ما گوش می دهد ودرنهایت برای این که ما را آرام کند، همدردی می کند و حتی یک راهکار همجلوی پای ما می گذارد، چه درست و چه نا خواسته غلط. ولی پدر و مادرها بهمحض اینکه بچه صحبت می کند چون نگران هستند که به نوعی از دستش بدهند شروعبه گفتن حرفهای تحریک آمیز می کنند، البته ناخواسته و نمی دانند که این حرفها فاصله ها را بیشتر می کند و بچه برای اینکه جایگاه خود را درخانه ازدست ندهد ومورد سرزنش قرار نگیرد، ترجیح می دهد با همان دوست راحت باشدودردودل کند، به همین راحتی!
اما راهکارهایی کاربردی برای حل این مساله و دوستی عمیق با فرزندان:
1-اولین راهکاراین که اگر توانستید تحمل کرده و با آرامش به حرفهایشان گوشکرده بدون اینکه خود را در جایگاه پدر یا مادر بدانید، بلکه خود را یک دوستصمیمی و هم سن و سال او بدانید و راهنمایی اش کنید. بدون اینکه ترسی داشتهباشید اولین قدم و بزرگترین قدم را برداشته اید.
2-فرزندان خود را همان طوری که هستند بپذیرید، بدون مقایسه با فرزندان دیگران، اگر می خواهید واقعا آنها را از دست ندهید.
3-علاقه خودمان را به صورت جملاتی شیرین اما نه چرب زبانی و شیوه های غیرکلامی محبت آمیز و عملی به فرزندمان ابراز کنیم.عزیزم تو عشق من هستی!!
4-با جوانان و نوجوانان به زبان دل آنها و مناسب با زمان زندگی آنها سخنبگوییم، درقالب احترام وتشویق در فرزندانمان ایجاد امنیت روانی و انگیزهمثبت کنیم.
درمقاطعدشوار سعی کنید کنارش باشید و با اواحساس همدردی کنید، امابه او بفهمانیدکاری که شما انجام داده اید وظیفه او بوده و عادت نکند
5-فاصله روحی خود را با دردودل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندان تان کم کنید و با این کار رشد معنوی را در آنها تقویت کنید.
6-اشتباهات فرزندان خود را با بزرگواری بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.
7-به صورت دستوری با آنها صحبت نکنیم و نام فرزند خود را با احترام به ویژه در حضور دیگران صدا کنیم.
8-دادن هدیه های کوچک به بهانه مناسبت های مختلف به صورتی که آنها را پرتوقع نسازد و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.
9-ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف درخانواده و دادن یک حس مالکیت به آنها.
10-نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید، زیرا گرایشاو بر پذیرش شما در گروه همسالان و مشابهت آنان از عوامل اصلی تربیتنوجوانان و جوانان است و این کار وقتی آسان می شود که با فرزندانمان دوستباشیم که مطمئنا به دوستان آنها نیزمی توانیم نزدیک شویم.
11-اهمیت جایگاه فرزندتان را در خانواده به اوتفهیم کنید که در حفظ و رشد شخصیت خود کوشا باشد.
12-توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان و با محبت برایشان توضیح دهید.
13-در مواقع انتقاد، شخصیت او را زیر سوال نبرده بلکه حداقل از چند خوبی او تعریف کرده و سپس عمل ناپسند او را انتقاد کنید.
14-درمقاطع دشوار سعی کنید کنارش باشید و با اواحساس همدردی کنید، امابه اوبفهمانید کاری که شما انجام داده اید وظیفه او بوده و عادت نکند.
15-در آخر فرزندانمان را با سختی و محرومیت آشنا کنیم تا دارای روحیه ای قوی و محکم شوند.
بادقت این راهکارها را مطالعه کرده، بپذیرید و انجام دهید. مطمئن باشید گاهیصمیمیت و مهربانی به موقع شر را به خیر تبدیل کرده و دردسرهای آینده یفرزند شما برایتان از بین خواهد رفت.