بعضي از آقايان به دليل شغلي که دارند بايد مدام در سفر باشند؛ سفرهايي که گاهي کوتاه است و گاهي بلندمدت، گاهي توالي مشخص دارد و گاهي هم بيبرنامه و ناگهاني است...
اين آقايان اگر قبل از بچهدار شدن فقط بايد دغدغه دوري از همسر را تحمل کنند و با مديريت اصولي شرايط زندگي زناشويي را سامان دهند، بعد از تولد فرزندشان مشکل جديدي خواهند داشت و آن احساس پدرانه و پاسخ به چراهايي است که بچهها ميپرسند. پدرهايي که به هر دليلي دور از خانه هستند يا مجبورند مدتي را دور از خانه بمانند، براي پدر خوب بودن بايد آدابي را بدانند و رعايت کنند. پيش از هر چيز يک توصيه عمومي به همه پدرها دارم؛ قبل از پدر شدن، رابطه خطي با همسرتان داشتهايد و پس از تولد کودک، رابطه مثلثي به وجود ميآيد که قطعا به خاطر مسايل طبيعي و فيزيولوژيک قبل و پس از تولد، ضلع مادر –کودک به ويژه در 3 ماهه نخست، قويتر از ديگر اضلاع است. وظيفه شماست روي ضلع پدر-کودک و ضلع قديمي که حالا تغيير نام داده و به مادر-پدر تبديل شده، کار کنيد. همانطور که عشق و علاقه همسرتان به کودک کمکم از دوره جنيني و بعد با بزرگتر شدن او و تکان خوردنش در شکم مادر بيشتر شده، شما هم بايد در اين تغيير تدريجي سهيم شويد و همزمان روي دو ضلع کار کنيد مثلا دست روي شکم همسرتان بگذاريد و ضمن ابراز محبت به او، تکانهاي بچه را حس کنيد و با فرزندتان حرف بزنيد. پس از تولد کودک، اگر مادر تمايل دارد رسيدگي به بچه را عهدهدار شود، لااقل در برخي کارهاي بچه او را همراهي کنيد تا حس پدرانهتان تقويت شود. (لباس پوشاندن، خواباندن، ماساژ کودک و...). مطمئن باشيد با گذشت زمان و طي دوره پس از زايمان همسرتان هم با فارغ شدن از توجه ويژه به نوزاد، ياريتان ميکند. ضلع قديمي همسر بودن و والد بودن را تقويت کنيد. همسرتان هم در فراهم کردن فرصت بازي با کودک، تماس جسمي و در آغوش کشيدن او ياريتان خواهد کرد. اما توصيه?هايي هست که ميتواند به پدرهايي که دور از همسر و فرزندشان هستند، کمک کند:
1. در برگشت از سفر يا زماني که مجال ديدار با خانواده پيدا ميکنيد (اين در مورد زندانياني که به مرخصي ميروند هم صدق ميکند) حتما هديههايي براي کودک و همسرتان تهيه کنيد. در مورد بچههايي که بزرگتر هستند و درک پيدا کردهاند، قبل از بازگشت سفر با مادرشان صحبت کنيد و به محض ديدن آنها مثلا بگوييد: «شنيدهام کارهاي خوب کردي و مامان بهت 2 تا عکس برگردان داده! تا 2 تا عکس برگردان ديگر بگيري، امتياز لازم براي يه کادوي خوب را گرفتهاي.» به اين ترتيب کودک خردسال ميفهمد اصول تربيتي در خانه در نبود موقتي پدر هم جاري است.
2. حتما از مزاياي عصر اينترنت استفاده کنيد. هر روز از طريق اسکايپ يا وايبر در دنياي مجازي بچه را ببينيد و براي او وقت بگذاريد. هديهاي که قرار است برايش بفرستيد، نشانش بدهيد. (اين کار در سفرهاي طولاني لازم است مثلا گلسر يا هديه را به کودک نشان دهيد و از او بخواهيد به محض اينکه به دستش رسيد، از خودش با آن عکس بگيرد و براي شما بفرستد.)
3. عکسي از خودتان در اتاق بچه بگذاريد.
4. براي بچههاي خردسال که عاشق شعرند به صورت همخواني يا تکخواني نوار يا سيدي از صداي خودتان پر کنيد تا در نبود شما آن را هر روز گوش کند.
5. روي روابط محبتآميز با همسرتان کار کنيد و از او بخواهيد در نبودتان در مورد شما، دلتنگياي که داريد، خاطرهها، علت سفرتان و... حرف بزند تا بچهها با پدري که حضور ندارد، ارتباط عاطفي لازم را برقرار کنند.
6. براي بچههايي که مفهوم زمان را ميفهمند، لازم است برنامهريزي بازگشت از سفر پدر را با تهيه جدول و کاغذ رنگي و حالت جشن، طوري انجام دهيد تا بچه هم احساس تنهايي نکند و هم منتظر آمدن پدر باشد.
7. وقتي به خانه برميگرديد، سعي کنيد به پدر دوره تعطيلات تبديل نشويد که درست مثل يک اسباببازي يا سبد پيکنيک مخصوص ايام تعطيلي است چون الگو گرفتن از پدري که هر وقت برميگردد فقط بچه را به گردش ميبرد، ممکن نيست. به درس بچهها برسيد. با آنها درباره آموزش يا اجراي قوانين خانه حرف بزنيد. مثلا مادر بگويد تصميمگيري در مورد جايزه گرفتن يا تنبيه تو موکول ميشود به بازگشت پدر از سفر يا مرخصي پدر از زندان و...
8. پدري منطقي باشيد، نه سختگير و خشک. اجازه ندهيد به دليل رفتار نامناسب و سختگيرانه بچهها از شما فاصله بگيرند، بترسند و خوشحال شوند از اينکه نيستيد. بچههايي که در حضور پدر فضاي باز، محبتآميز و آرامشبخش ندارند، آرزو ميکنند پدر زودتر برود تا نفس راحتي بکشند و با مادر به رستوران بروند، دقايقي به موزيک دلخواهشان گوش بدهند يا اجازه رفتن به جشنتولد دوستشان را از مادر بگيرند که مانند پدر نيست و همواره با در نظر گرفتن شرايط خاص، مجوز لازم براي گردش، رفتن به سينما با دوستان (در مورد نوجوانها) و... را صادر ميکند.
9. گاهي بهخصوص در تنهايي و دور از خانه، خود را ارزيابي کنيد و ببينيد تصميمهايتان ظالمانه است يا هوشيارانه؟ شايد فاصلهاي که با بچهها و همسرتان داريد، به دليل سختگيريهاي افراطيتان است. ببينيد چرا بچهها به شما احساس وابستگي ندارند. نگوييد اين طبيعي است که با من خوب نباشند (اشاره به پيامک 376****0911) شايد لازم باشد از يک مشاور کمک بگيريد. بچهها بايد درست به اندازه مادرشان با شما هم رابطه عاطفي داشته باشند. اشکال کار را پيدا کنيد.
پاسخ «آداب تربيت» به پرسش شما
باسلام. پسر 4 سالهاي دارم که مودب و مهربان است. تنها مشكلي كه دارد اين است كه زياد حرف ميزند و بسيار روياپرداز است، معمولا به حرفهايش گوش ميدهيم و جواب قانعكننده به او ميدهيم اما حرفها و سوالهايش تمام نميشود. چه کنيم كه بدون سرخوردگي، اين عادت را ترك كند؟ نميخواهم در مدرسه و آينده بهعنوان فرد پرحرفي شناخته شود. با تشكر 785****0939
اين رفتار کاملا طبيعي است و جزو ويژگيهاي سني کودک شماست. شايد براي ما بزرگترها که خستهايم؛ چه جسمي و چه رواني، تحمل اين کار سخت به نظر برسد اما او به مرور که بزرگتر شود، ياد ميگيرد و کمتر ميپرسد و حرف ميزند. چون نوشتهايد فرزندتان هيچ مشکل و علامتي ندارد، به نظرم فقط کافي است مدارا کنيد و در ذوق او نزنيد. اجازه دهيد به کنکاش و پرسش بپردازد. فقط بچههاي پرحرفي که پرتحرک و ناآرام هستند و بدرفتاري دارند، بايد بررسي شوند، نه پسر شما. البته ميتوانيد با بازي او را به کمتر حرف زدن واداريد: «ببينيم کي بلده تو کوتاهترين جمله اين اتفاق را تعريف کنه؟» تمرين بازي آرام ماندن تا شماره 5 يا 10 هم براي مواقعي که خستهايد و پرتنش و احتمال دارد او را به دليل حرف زدن زياد دعوا کنيد، اقدام مفيد و پيشگيرانهاي است. برنده بازي بايد تشويق هم بشود و جايزه کوچکي بگيرد.