همه بچه ها در سنین کودکی، چهخواهر و برادرها و یا کودکانی که نسبت های مختلفی از قبیل دوست و فامیل با یکدیگر دارند، از همان کودکی با نظرات هم مخالفت می کنند و این مخالفتها، در بسیاری از موارد به شکل دعوا ظاهر می شود. به بیانی دیگر، دعوا، را می توان یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه و یا یک همبازی دائمی مثل دخترخاله،پسرعمه و... دانست. چرا که کودکانی که در این شرایط رشد می کنند، قبل از ورود به جامعه، به یادگیری برخی از مهارتها ناچار هستند و همین که کسی در اطرافشان وجود دارد که با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد و با درگیری هایی روبرو می شود که باید سعی کند آنها را حل کند.
اغلب والدین از این دعواها هراس دارند و همیشه نگران وقوع این موضوع میان بچه ها هستند، اما والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند.
بچه ها با هم دعوا می کنند. باید به سادگی به این موضوع نگریست و با آن کنار آمد. این یک رفتار کاملاً عادی است. مشکل والدین در چنین مواقعی این است که معمولاً نمی دانند چه زمان باید اجازه بدهند دعوای کودکان روند عادی خودش را طی کند و چه زمان باید دخالت کرده و وارد عمل شوند.
اغلب اوقات بچه ها ممکن است به دلایلی پیش پا افتاده و معمولی که واقعاً غیرمنطقی به نظر می رسند با هم دعوا کنند ”"دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خنده دار باشد””اما به نظر بچه ها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با یکدیگر است.
آنچه مهم است اینکه والدین باور داشته باشند که دعوای بچه ها اتفاق عجیب و پیچیده ای نیست و می توان آنرا به مثابه فرصتی برای آمادگی بچه ها برای رویارویی با مشکلات آینده، فرض کرد.
اغلب اوقات والدین با برخوردهای اشتباه خود، به دعوای بچه ها دامن می زنند و خاطره ای منفی در ذهن کودکان خود بر جای می گذارند. برخی والدین پیش از شروع مشاجره و دعوای احتمالی بچه ها، دخالت می کنند و زمینه درگیری را افزایش می دهند و برخی دیگر به دعوا کردن کودک مقابل، می پردازند که این رفتار هم غلط است.
مهم این است که والدین نسبت به مساله دعوای کودکان، اطلاعات و آگاهی کافی داشته باشند و در مواقع بروز دعوا، بتوانند این جریان را هدایت و کنترل کنند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر استوالدین و بزرگ ترها دخالت نکنند و توصیه می شود کهبه هیچ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنند.
هرچند لازم است این مسئله مورد نظر باشد که والدین مراقب باشند، دعوای بچه ها با هیچ آسیبی (جسمی، احساسی یا فکری) همراه نباشد. در این موارد حتماً باید مداخله کرد. اما بیشتر دعواهای بچه ها فقط در حد دعوای لفظی و مشاجره عادی است و مداخله والدین فقط حل کردن مشکل توسط خود بچه ها و آشتی کردنشان را کندتر می کند. خیلی وقت ها دعوا کردن راهی برای بچه ها برای جلب توجه است و برای بعضی از آنها، توجه منفی از توجه نکردن بهتر است. 1
یکی از اشتباهات شایع والدین در رابطه با دعوای بچه ها این است که تلاش کنند تا بفهمند چه کسی دعوا را شروع کرده است، و مسبب آغاز مشاجره بوده و بعد چه چیز باعث بدتر شدن دعوا شده است. توصیه می شود که والدین عزیز در این شرایط به دنبال تعیین مقصر نباشند
اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدو خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، باید آنها را از هم جدا کرد. بهتر است هر کدام از آنها برای مدت زمانی کوتاه در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند.
بعد از مدتی، می توان به آنها گفت کهاگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی ندارند. ایمن یعنی قرار دادن نوعی محرومیت برای بچه ها. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیری های خود در خانواده باشیم. کودکان از مشاهده های خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت می کنند. بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها می شود. در درجه اول باید خودمان و شیوه روابطمان را اصلاح کنیم و بعد، انتظار چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشیم. 2
در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش می دهند. مثلا وقتی فرزندشان به خانه می آید و تعریف می کند که با کسی دعوایش شده و از او کتک خورده است، کودک را تحقیر می کنند و به او یاد می دهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش می دهند و روحیه انتقام جویی را در او تقویت می کنند که کار غلطی است.
یکی از اشتباهات شایع والدین در رابطه با دعوای بچه ها این است که تلاش کنند تا بفهمند چه کسی دعوا را شروع کرده است، و مسبب آغاز مشاجره بوده و بعد چه چیز باعث بدتر شدن دعوا شده است. توصیه می شود که والدین عزیز در این شرایط به دنبال تعیین مقصر نباشند.
اما چطور می توان از بروز دعوا میان بچه ها جلوگیری کرد؟
یکی از راههای جلوگیری از بروز دعوا میان بچه ها این است که به آموزش آنها بپردازیم. با آموزش می توان بهترین راه جلوگیری از دعواهای کودکان را مهیا ساخت.
باور داشته باشید که حتی بچه های خیلی کوچک هم، مسائلی همچون عدالت و بد بودن جنگ را درک می کنند.
بهتر استدرمورد دعوا کردن و راه های دیگر برای حل مشکلات با فرزندانتان صحبت کنید. می توان قوانینی برای کارهایی که بچه ها برای حل مشکلاتشان می توانند انجام دهند و نمی توانند انجام دهند، تعیین کنید. مثلاً داد کشیدن، گریه کردن، زد و خورد). از آنها نظرخواهی کنید. ممکن است از راهکارهایی که پیشنهاد می کنند متعجب شوید ولی آنها خودشان خوب می دانند که چه چیزی برایشان موثرتر است.
مثلا بچه های یک خانواده اغلب اوقات بر سر تماشای برنامه های تلویزیون، دعوا داشتند. برخی از والدین تصور می کنند که در چنین موقعیتی به تهیه تلویزیون دیگری بپردازند تا قائله ختم شود. در حالیکه این اشتباه است و وجود مراوده و تعامل میان اعضای خانواده را کم می کنند.
اما عده دیگری از والدین در چنین موقعیتهایی، تصمیم می گیرند که دخالتی نکنند تا بچه ها بتوانند به توافق برسند. البته بهتر است که راهنمایی و پیشنهادی مطرح شود و بچه ها از آن پیروی کنند تا بیاموزند که چطور می توان انعطاف پذیر بود و با چیزهایی که خلاف نظر بود، کنار آمد.
نکته مهم دیگری که وجود دارد این است که والدین در موقعیتهای مختلف سعی کنند به آموزش نکات مثبت به بچه ها بپردازند. مثلا در مواقعی مثل صرف شام که همه دور هم جمع هستند. مثلا پدر می تواند ماجرایی در مورد اینکه چگونه ناگهان از کسی عصبانی شده اما سعی کرده خودش را از محیط دور کند تا درگیری پیش نیاید، تعریف کند. این کار غیرمستقیم به کودکان آموزش می دهد که چگونه خشم خود را کنترل کنند. در مورد بچه های زیر 5 سال می توان از روش قصه خوانی یا عروسک بازی استفاده کرد. می توان قصه ای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثلا دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود.بعد می توانیم راه حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه. مهم است که به کودک اجازه بدهیم از ذهنش کمک بگیرد و راه حل را ما به او ندهیم. این کار روش خوبی برای آموزش کودکان کم سن و سال است. به هر حال آنچه مشخص است اینکه می توان از راههای مختلفی برای کنترل دعوای بچه ها استفاده کرد و نباید نسبت به این مسئله، والدین از خود نقطه ضعف نشان دهند.